بسم الله الرحمن الرحیم-بخش پنجم-سفری به عتبات الا شرف-ما درسالن نشسته بودیم-هنوز افراد از گیت جدا میشدند وبه سمت محل نماز می امدند وریس کاروان هم دم گیت بود-مناز پنچره ورن نگاه  به بیرون نگاه کردم –سالن نزدیک انتهای دیوار بود ولی به جای دیوار یک ردیف طولانی از نرده بسیارکوتاه توری کلفت بود وپشت ان باغهای بزرگ خرما- این فرودگاهدریک روستای پراز باغهای بزرگ خرما استکه دریکی از این  باغات  کاخ مانندکاخ ورسای ساخته بودند ازچند لحاظ این کاربرخلاف مقرارات فرودگاه ا سازی استحداقل یک کیلومتراطراف فرودگاه باید خالی باشد واخیرا میگفتند مرزعه ای مانندگندم اشکالی ندارد دوم مردم سرسام میگرنندقبلاز ما هوپیمای یزد امده بود وهمانزمان ما یک هواپیما از بیروت امده بود- که کاروان شباب =جوانان حسینی راورده بود .ولی بخش ها فرق داشت وظرق چهارساعات از استانوبل وقاهره و.اردن و.قطهر وچند جای دیگر هواپیما می امد چگونه میشود انجا زندگانی کرئد-انچه من استنباط کردم-که کشورهای عربی بخصوص عراق وسوریه کودتازمانی رخ میداد- که هواپیما  ریاست جمهوری درحال اوج بودوانرابا موشک میزدندویادرحال نشتن بود وباز اورا با موشک میزدند- ویا زمانی که ریس جمهور از گارد سان میدیدبه رگبار بسته میشدوبعد ماجرای اصلی – زمانی هو اپیما نشسته بودبدل صدامکه درحتی درلهجه تمرین زیادی کرده بودبیرون می امد وبا ماشین میرفت وانزمان متوجه میشدند خطرینیست ویا انکه اصلاریس جمهوری از طریق ان دیوار میرفتداخل وباغوغیره واین باغات یا مال دولت است- ویا مال بزرگانی است نزدیک با دوت هستندواین بیچاره ابیاری میکنند وساعاتی که پرواز کم است سری به باغ میزنند- یک دفعه نمیدانم چه شد که هجوم به بیرون شروع شد-دربیرون تعدادزیادی اتوبوس بودکه به ردیف درکنار پیاده روی  فرودگاه-پارک کردهبودندهتل ما هشت گروه جای میگرفت  فقط دوگروه از شیراز بود وازیزد- ادربایجان وهمودان وتهران وغیره بودندکه انهادرتوبوس بودندتا ما بیایم- وحضرت فکر میکردند کار اسان است مانند شیراز است- دراویز هویتی من – دربخش الباجعدد 100013بود که معلوم میشد عدد از هزار شروع شده است ولی هرگز چنین الباجی نبود وهمه سعی مکینند صندلی جلوی بدست بیاورننددرحالیکه ما پیرمردهائی داشتیم که کمرانه خمشده بود وافرادی که روی ویلچربودند ما بسمت عظمتهائی امده بودیم که اسوه اخلاق هستندهرکس میابیست خودرا کوچکترین فرد بداند ودیگران برخودمقدم بداند-حضرت علی علیه السلام درخریدن پیراهن گران قیمت برای حضرت قنبرسلام الله علیه خرید برای خود ارزان ترین وزمانی که جناب حضرت قنبرسلام الله علیه نتقاد کرد وان عظمت فرمود توجوان هستی ومیخوای شیک باشی ومن سنی از من گذشته است وحضرت زهرا علیها السلام درشب عروسی خودرابه یک دختر خانم فقیر بخشید- حضرت امام حسین علیه در روز عاشورابه جوانان هاشمی فرمودن جنازه معطر حضرت علی اکبر علیه السلام به خیمه گاه مخصوص بیاورید ولی زمانی غلام ایشان حضرت جونبه زکمین افتاد ونام حضرت برای وداع گفت- امامحسین علیه السلام چون باز شکاری به نزد ایشان امد ک هجون را مثله نکنند وبارها درطول راه به ون گپفت توجوان هستی اروزها داری برگرد- وسرجون دربغل گرفت  به اومژده بهشت-درحالیکه مسیحی بود واهل لبنان و وبسیار گریست ودشمنان اورا لعنت کرد  وشخصا جون را به خیمه گا اورد کجتا مابیاداخلاق اسلامی را پیاده کنیم؟؟همگی مامقصرهستیم-ماشین ما هیچگونه نشانهای نداشت اگر راننده قبلا میگفت نمره ماشین ما 65 است که بروی تمام شیشه های جلو واطراف نوشته بود مسئله حل بود سه ربع ساعت طولتاافراد که مثلا دترماشین یزدی ها بود ویا ماشین دیگربودپیدا کنند وریس کاروان فرمودندچندئدقیقه صبر میکردید کاردرست میشد وشما احتمال دارد به ختاطر تراقفیک بسیارسنگین به کاظمین به نماز کاظمین نرسید وثواب عظیمی را ازدست بدهد ودرقیامت عداهای از دوستان شما از شما شکایت کنندزمانی به سمت ماشینسه چهارنفر از حشد الشعبی بیرون بودند میرفیتم- اول گفتند که خانمهاز پیاده رو واقایان از خیابان برونند وچون بعضی خانم ها با شوهران خوداز خیابن رفتند انها دستوردادند همگی از  خیابان بروید که علت اش برای من شناخته نشد ؟؟