بسم الله الرحمن الرحیم-نظرات شخصی است-باتسلیت از رحلت جانسوز-حضرت ایت الله ایمانی رحمت الله علیه-من شخصا بامرحوم ایت الله ادیب رحمت الله علیه که مسجد الرجا نزدیک ترین مسجد به منزل ما بود بخصوص دراوائل انقلاب یک رابطه صممی پیدا شد- حتی من تفسیر خوا بهای خودم  را از ایشانمیخواستم که بعدا تاحدی باب شد- درچهلم ایشانمنجلوبدم وبیانات حضرت حجت اسلام حدائق رحمت الله علیه را مینوشتم که بسیار فردی تیز وفعال هستنددر پایان جلسه من باز گشتم- ایشان نزد ایت الله ملک حسینی  رحمت الله علیه نشسته بودند-من قبلادریکجلسه سخنرانی سئوالتی از  ایت ملک حسینی کرده بودم- ایشان بحث طولانی کردند وپایان جلسه بحث ادامه پیدا کرد –دانشجویان دانشگاه جمع شدند وبعضی خانم ها سئوالات تکمیلی دادندمن ودانشجویان هم راه ایشان داشتیم خارج میشدیم سئوال همچنان داغ بود دانشجویان فرمودند شما بیائید دردانشگاه درس بدهید وصحبت کنید وباسما جت میگفتند- ایشان قسم خورد بعد از مدت طولانی درقم به اندازه سرسوزنی من فهمیدم وزیادهم تلاش کردم—من به ایشان خوشامدگفتم وهم چنین به حضرت ایت االله رحوم ایمانی رحمت اللهنزدمن یکی از دوستان که قبلا سمت بلندپایه دراموزش وروش داشت والان استاد دانشگاه هستند یک لبخن ملیح زد-حضرت ایت الله رحوم ایمانی رحمت الله علیه بقول بچه های جبهه یک مهتابی زد-درحرم امام حسین علیه السلام وصلوته الله علیه-چون اولی بودم گریه اماننمیدادوسنت من این است همیشه درحرم امام رضا علیه پس از سلام بدنال کتاب درباره ایشان مطالعه میکنم که بسیار جگر سوز است وبعد با امام علیه السلام وصلواته  علیه واله والسلم مناجات میکنم- وبایک روحانی واردبحث میشوم—در حرم امام حسین علیه السلام یک روحانی ایرانی نشسته بود وبهسئوالت ایرانیان پاسخ میداد- ومنهم کنار ایشان نشسته بودم وگوش میکردم- دراخر وقت یک خانمی امد بسیار بی حال مانندکسی از نقاهت بیرون امده استسئوالی مطرح کرد وایشان تقریبا حالت کمی انکارداشت وایشان کمی محکم صحبت کرد من این نوع را تاتر الهی نام گذاشتم- ان خانم رفت- وایشان بلنددشدند که بروند-من از ایشان سئوال کردم که برای انکه قبله را بپرسیم انتجا میگویم؟؟ ایشان یک  یک لبخند زدند ویک برق افتابی با کناره تاریکی زدندوفرمودند اتجا میگویند-