بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نان بنرخ روز خوردن-   در اوائل خدمت دراموزش وپرورش  درابادان بودم درمدرسه دخترانه ششم بهمن که کنار شط وائداره کل اموزش وپرورش بوددیوار به دیوار-مداوم اداره دختری را میخواست- فرهنگی ان زمان دراواخر  خدمت مارخورده ای که اژدهامیشد-  عظیم ترین فیلسوف- سیاست مدار- وغیره خوداش وزیراموزش وپروش بود- یکی از انها درزنگ تفریح فرمودند- این جوجه- یعنی ریس اداره کل میخواهد مارا تعلیم دهد- به دختری حکمی صادر کرده است-  دراوائل خدمت فرهنگی با فرد مماشات میکنند که جزوباند شود ولی بعدا که متوجه میشوند این فرد جزو باند نمیشود اصول وادا درمی اورند دبیگر نمیداند من مقرارا  رابهترازاومیفهم وضعف این مقرارات هم بهترازاومیفهم وپرونده کاری انها زیربغل من است همه یک کرباس هستند- درسرکلاس اوراحال را جا میاورم دختران نسبت به تبعض بسیارحساس تراز پسرها هستند وایشان زنگ میخورد به راهرو کنار پنچره میامد بهیک دختر گیره میداد  بلند دادمیزد احمق چرا قبول کردی من هروقت ادارمنرامیخواست باخش روئی  برای انکه من باند شوم رفتار میکرد ومیفرمودند فلانی دفتر نصیحت اش مثل اینکه هنوز باز است-وگاهی خانم مدیر از ایشان زمانی نبود گله میکرد هم جاهم ایشان درست نمیفهمئد- ولی درکل درست بود ونقشه این است گزکی وقانونی بدست کسی نه دهند وهمه چیز داد وستد طرفینی است که درجائی گیر بیفتند کسی سردرنمیاورد- امام صادق علیه نکته رامیفرماید- که درکل تنها ( دراخرالزمان) چهاردمعصوم هستند حرف انها یکی است وقانون مندهستند وهمه چیز شفاف روشن است فرمودند من اگر چای پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بودم- مانند ایشان رفتار میکردم .اگران عظمت  صلواته علیه واله والسلم جای من بود مانندمن رفتار میکرد والبته درکل انبیا علیهم السلام اجمعین بدین نحو هستند- ودیگرهیج کس از رهبران اینطور نیستند وقضا وقفدر الهی  هم انهاراوادار که از شاخه ای به شاخه ای دیگر روند- واینامرسرانجام مردم راعص2بانی وانقلابی میکند