بسم الله الرحمن الرحیم- نظرات شخصی است- من خبر رحلت جانسوز  حضرت ایت الله مجاهد ومتفکر  وروشن دل وضمیر وبا انرژی خاصی که کمتر یافت میشود-جناب اقای عبدالکریم حقیقت را درمنزل ا ز اهل منزل شنیدیم- غمی پربار ویادخاطرات لحظات برخورد با ایشان درمن زنده شد متاسفانه من قبلاز انقلاب ایشان را نمی شناختم—دراتوبوس  بودم جوانی کنار دست من بود بسیارشیرین سرحال- جزوه ایرا  مرور میکرد- من که دراین وضعیت ها نمیتوانم جلوی خودم را بگیریم پرسید این جزوه چیست-؟؟ خیلی تعب کرد فرمودند جزوه نوشته های من از بیانات فلسفی ایت الله حقیقت  رحمت الله علیه است که در دانشکده پزشکی سخنرانی میکند جا برای بسیاری نیست ومن از شهرستان بسیار دور استان فارس می ایم وبرای اولین بار است که فلسفه را درک میکنم وکاربرد انرا میفهم وهمیشه درس اینده درحول وحوش سئوالاتی است که از ایشان میشود-من خیلی تعجب کردم که هیچگونه تبلیغات درباره ایشان نشده بود اینهم یکی از هنرهای ما است-؟؟ خوشبختانه با داماد ایشان که یکی از مهندسین بسیاردانشمند وپر مطالعه تصادفی فهمیدم که ایشان داماد ان حضرت- رحمت الله است- وفرمودند ایا درمنزل خودیک کلاس  برا فرهنگیان  وافراد خاص دارند که من شمارا به ایشان معرفی میکنم وادرس رادادند- از لحاظ تاکسی خوردن- خیلی پرت بود من زمانی به منزل ایشان رسیدم که درس تمام شد وافراد درحال خارج شدن بودن گفتم سلامی بکنم وساعت نزدیک یازده ونیم نزدیک ظهر است خداحافظ کنم واگر جزوه دارند انرا به من ازائه کنند- هنردوم این است هیچگونه کار کتبی انجام نمیدهیم برخلاف اعراب- ایشان دراطاق نشسته بودندوبه تلفن پاسخ میداند تا من رادیدند اشاره کردن داخل شد وبلند شدن وتلفن را موکول به وقت دیگری کردند وباهم نشستیم- من جریان گفتم- ومتوجه شدم که داماد عزیز ایشان چیزی هنوز نگفته بود چشمان شفاف وروشن وخندان-  ومن گفتم با اجازه من میروم ونوبت دیگر به موقع میرسم ایشانفرمودندمگر برای درس نیامیده اید بنشنید- تلفن به داخل زدند منتظر امدن من نباشید- ایشان از اینجا شروع کرد طرح هدف اول است ساختن ان بعدا است پس فبسفه اول است ساختن ان هدف بعدا است وهدف بر ای ان است که مانند نقشه معمار که نائل شدن به هدف است که ساختن مطابق نقشه باشد وهرکس بگوید هدف مشخص است ولی در طول مسیر ما راه   حل پیدا میکنم این طریق فلسفه نیست وسفسفطه است علم میایست هدف تعین کند وسعی کند که به ان نائل شود مثل کمونیست بهائیت ودیگران وفرمودند من درعلم طبیعت زیادمطالعه کردم واین علم درشناخت حقایق بسیارکمک میکند ودرس ریاضایت هم فرمودند بسیارمهم است خلاصه درس تمام شدمن برگشتم- ان زمان حضرت علامه  ایت الله محمدحسین طباطبائی  رحمت الله علیه  دربحث  علم اعتباری  ماند جامعه شناسی  ومانندان معتقد بودند که این علوم اعتباری هستندویقینی نیستند ولی اساتیداین رشته معتقدبه یقینی ان بودند ولی رسیدن به یقینی مشکل است باوجود انکه به تنوع فطرت معتقدبودند ابته فطرت بخش ازان یقینی است وبرای همه یسکان است وبخش دیگر که سلیقهوانگیزه گفته میشودمتنوع است واصلا امامصادق علیه السلام این تنوع به خداوندمنان نسبت میدهد وغرب با هزنیه های میلییارد های دلار به این نتجه نزدیک شده است- وامام علیه السلام حکمت انرا برای گردش امور انسانها بیان کرده است- فرزند بزرگ امام صادق علیه السلام خدمت پدرپرعظمت اش رسید وفرمودند من میخواهم فقه بخوانم ان عطمت صلواته الله علیه واله والسلم فرمودند- فطرت تو برای  ملوانی است ایشان فرمود من هیچگونه علاقه به ملوان شدن ندارم- امام علیه السلام فرمودند تجربه کن پیدا میشود ورفت وگفت حق با پدر من بوده است- فرزند دوم نزدامام علیه السلام امد وفرمودندکه من میخواهم فقه بخوانم- ایشان فرمودند فطرت توبرا ی تجارت است- به مصربرو از انجا پنبه بیار باز ایشان گفت من علاقه ندارم وباز حضرت اش فرموداین علاقه پیدا میکنی وایشان چنین کرد- حضرت اسماعیل امد وفرمودند من بکار نظامی علاقمند هستم ومیخواهم گروه مبارز تربیت کینم ایشانفرمودند شمابروید فقه بخوایند وایشان فقه زمانی  که تدریس میکرد چهرزانومینشست ودردوپای خود یک شمشیر بود نفر دوم درائمه اطهار حضرت هادی علیه السلام بودند که یک شمشیر بالای سرایشان اویزان بود اگر ما این درسی که داده شده است که مومن بیادیک اسلحه درخانه داشته باشم تمام مستکبرینی که بوجود می امدندبرق اسا -نابود میشدند- استاد رضویه رحمت الله علیه فرمودند هرجا قانون باشد فرد به یقین میرسد هرجا به قانون دست پیدا نکند به نسبیت میرسد- حال اگر انسانها مثلا درارتش  طبثق دستورات ارتش عمل کنند صاحب قانون میشوند میتوان به یقین رسید وهرجا اختیارباشد ما به نسبیت میرسیم در جامعه های بسیارمحدود امکان رسیدن به قانون است ودرجامعه گسترده  این کار تقریبا غیرممکن است ولی نمیتوان گفت که حتی درجوامع گسترده قانون دلیل ان انتخابات امریکا است که سازمان معروفی باروش علمی بسیار پیچیده تا 98 % حدس دقیق زده است  درقران مجید برای گروه های مختلف- قانونمندی هیا خاصی داده است- از نظر علامه  بزرگوار طباطبائی  رحمت الله شناخت مثلا درتوحیدحقیقت ان یقننی است چند حقیقتی نیست ولی شناخت ما از شناخت توحید درحالیکه از جهتی یقینی  است ولی از جهتی نسبی است- مثال جالباش متعلق به معلم شهید وعظمت وعلامه ایت الله دکتر مرتضی مطهری علیه السلام- تصور کنید فردی درتاریک باماشین حرکت میکند تا انجا که چراغ روشن میکند یقینی است وبعدمقداری مبهم میشود ومقداری درتاریکی است باز ماشین جلومیرود ان مقداری که  مبهم بود روشن میشود وفردای ان روز اگر همان مسیرا از بالا مثلا باهلی کوپترببیند همه یقینی هستند متاسفانه ناگهان کلاس های درس ایشان در دانشکده پزشکی تعطیل شد بودن انکه جوابی وعلتی بیان شود اینهم یکی دیگراز هنرهای ما است- از کلمات قصاران عزیز ازدست رفته  این بودکه دردنیا سادات مقامی بالاتراز  غیر سادات دارند ولی درقیامت همه جزو سادات هستند یک روز دم منزل ما ایشان درخیابان رویت کردم- وهرچه اصرار کردم که بمنزل بیایند فرمودندمن کار دارم این سئوال کردم فرق اعتباری درفلسفه وعلوم انسانی  وفقه چیست وایشان مدت زیادی شرح دادن وفرمودن یکی از دغدعه های من افرادی بیسواد دراینباره ها در روزنامه شرح وبیان میکند- هرگز انهارا مطالعه نکن- اخرین جلسه در گردهمائی  ایشان با دانشمند عظیم ایت الله ملک الحسینی رحمت الهعلیه یک کنفرانسی داشتند ومنواقعا احساس کردم که ایشان پیرنشده است وباهمهان شورحال سر زند های  سخنرانی کردن- چند بزرگوار از قم به شیراز امده بودند ودریک سخنرانی درسالن جهاد دانشگاهی یکی از بزرگان سخنرانی کرد وخیلی ایشان سفارش حضرت ایت اله مرحوم حقیقت کرد که علم ایشان واشراقات ایشان منرا متحیر کرد وفرمودند من از ایشان سئوال کردم- حضرت علی اکبر  علیه السلام- درکجا دفن است- ایشان فرمودند منهم درجوانی بدنبال همین سئوال بودم دریک اشراق دیدم برروی سینه  امامحسین علیه السلام غیراز اینهم نمیتواند باشد- امیداست هماکنون درنزد چهارده معصوم علیهم السلام اجمعینباشند واز فیوضات بی حدان سروان در نشنه های الی گونه باشندانشاالله