بسمالله الرحمن الرحیم- شعری از خانم کبیری- یا ابا عبدالله- اربعینی در دلم هدایت مانده است-پس شمیم سیب  سرخ روضه- هایت مانده است- اربعینی گریه کردم من برایت- روز-و- شب- تا به حالا رخت غرابت مانده است-میشود اینجا نسیم کربلا را حس کرد—بین هیت- جلوه لطف وصفایت ماتده است-مادرم از کودکی منر نک گیر توکرد- هرچه نذر ی خورد عمری مبتلایت مانده است- -لحظه هایم پر شده از ماتمی بی انتها- چون بقلبم حسرت کرب وبلایت مانده است—شعری از فردی ناشناس—از حسین اموز  تسلیم ورضا- زیر تیغ عشق – راضی بر قضا- از حسین اموز  جان باختن- پیش  پای دوست سرانداختن- دیده از دنیا ی فاین دوختن- شمع عشق را افروختن- گرقماری است- درملک –وجود—هست جانبازی –نه این – سودا –و-سود- درقمار عشقبازان- سود نیست—سود وسودا –عشقرا مقصود نیست- ازخودم- ان عرب مشرک  از رطل گران لب تر کرد—اسوه هرکسی که زندو اوستا – خواند شد-  این ملک اهورائی  که تا ته جام سر کشید خنده حق عاشق دید- تاساحل عرش الهی وصل شد