بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بخش دوم  حدیث کسا- اول باید درامریکا  مذهب جاذبیت های منطقی خودرا اشکار کند- دوم ماباید سنی علوی را احیاکنیم-پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- دو طرف کسارا گرفتند- وبا دست راست به اسمان  اشاره کردند- وفرمودند اینان خواص من هستند- یعنی خواص درجه اول هستند- معیار پیامبران ملاک ها ی ایمانی است حضرت سلمان فارسی مقام اش از حضرت عباس  رحمت الله علیه بالاتر است وازنزدیکان بهمن هستند  انهم با لحاظ درجات ایمانی-گوشت انها گوشت من وخون شان خون من- یعنی نور واحد هستیم – یعنی  انها از من هستند ومن از ایشانم-پس ادامه راه دین  با انها است-هرچه ایشان را بی ازارد منر ارزده کرده است بصورت مطلق زمانی – زمان معین نکردند ویا تبصره نزدند استثنا قایل نشدند- قیدی نزدند- بلکه درجات اخروی انهاراهم مشحص کردند—هرچه ایشان را غمگین وافسرده واندوهگین کند- من را غمگین وافسرده واندوهگین میکند—من –در جنگم با هرکه با ایشان بجنگد-  یعنی –-بامن هم درجنگ است- مسلما  هرکس چنین باشد- با خداوندمنان هم درجنگ است-!! ودر صلحم باهرکس که با ایشان درصلح هستند- وباز تاکید کردند- دشمنم با کسی  با ایشان دشمنی کند- ودوستم با کسی  ایشان را دوست دارد-پس بفرست درود های  خود را وبرکت هایت ومهرت .امرزشت وخوشنودیت- را برمن  وبر ایشان  ودور کن از ایشان پلیدی  را وپا کیزه بخوبی – یعنی همانطور که برمن کردی –و خداوندمنان با اجازه دادن به امین وحی رحمت اللهعلیه ایه تطهیرهم  ارسال کرد- اِنَّما یریدُ اللَّهُ- یذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً که انان مطابق خواست پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلام عمل خواهد کرد-حضرت علی علیه السلام-  از پیامبر  اکرم صلواته الله علیه واله والسلم سئوال میفرماید-  این جلسه کهما در زیر عبای کسا هستیم  چه شرافتی ومقامی در نزد خداوندمنان داریم—مقام  انها درنزد مردم روشن شد حالاانها درنزد خداوندمنان درچه شرایطی هستند- پیامر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- همان درجه من که رسالت ونجات امت رادارم کمی پیچیده است یعنی درجات نزد خداوندمنان به - هدایت انسان ونجات انسان از جهنم است- وهرکس این شعار  را درمحافلی پخش کند پس باید محافلی تشکیل شود- درباره  اهلبت پرعظمت رسول اکرم صلواتهالله علیه واله والسلام باین حدیث کوتاه همه حقایق روشن میشود واثبات میشود پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )

 

 

 

ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ

 

برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از

 

 

 

شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ

 

شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق ) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان

 

 

 

وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا

 

و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما

 

 

 

وَرَبِّ الْکعْبَةِ فَقالَ النَّبِی ثانِیاً یا عَلِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً

 

رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند، دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت

 

 

 

وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ

 

برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلی از محافل

 

 

 

اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ

 

مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز

 

 

 

وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ

 

آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه

 

 

 

وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکذلِک

 

خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین

 

 

 

شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکعْبَة

 

سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما همین طور