بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درکتابخانهگوهرشاد بارگاه پراز انوارملوتی امام رضا علیه السلام کتابی که توسط حجت الاسلامچجناب اقای احمدترابی رحمت الله علیه کتابی  باعنوانامام علیبنموسی الرضا علیه السلام امامرافت ومعرفت نگاشتهاند که تا امروز بیست بار تجدید چاپ شده است متاسفانه روزبعد کتابرا کهرویمیز گذاشتهبوند واردقفسه کردند ودیگر پیدا کردن اش سخت شد وازخیراش گذشتم ایشان یکسبک بسیار جالبدارد که درحجم بسیاراندک امامالرضا علیه السلام بخوبی معرفی کرده است اهم از طریق لیست کردن  یعنی اخلاق امام عنواین راگفته استوبعضی اندکی شرح داده است همانطور سیاست امام علیه السلام وفقه ام علیه السلام وغیره واقعاتکان دهنده است من مقداری از بخش اخلاق را میمنگارم—یک از روایان امام علیبن موسی بن جعفر  علیه السلام شخصی است بنام ابراهیمبن عباسی از نزدیکان مامون دجالکه درسفرامام علی بن موسی الرضا سلام الله علیهاسلام- کهاز مدینه تا طوس همراه ایشان بوده است برا ی مامون نقل کرده است- هیچگاه ندیدم ان حضرت  باسخن خود-کسیرا مورداهانت وازار قراردهد-یا انکه کلام کسیرا قبلاز ان کهسخن او پایان یابدقطع کند—نیازنیازمندان را برطرف میکرد—وهرگزدرحضور دیگران بهچیزی تکیه نمیداد- وپای خودرا درنزد کسی دراز نمی کرد- باخدمتکاران بنرمی سخن میگفت—ودر جمع بلند نمیخندید- درحضور  دیگران اب دهان نمیریخ بهبیرون- اعراب  سنتانه این بود که هروقت خلط دهان داشتند بیرون میرختند—ابن ابی عباد- وزیر مامون-شیوه زندگانی امام علیه السلام را چنین یاداور شده است- حضرت علی بنموسی علیه السلام درتابستان در روی حصیر مینشست-و- فرش او در زمستان نوعی پلاس بود-دور از چشم مردم جامعه خشن میپوشید- و-هنگام رویا رویی بامردم لباس معمولی میپوشید-تاخودنمایی به زهد تلقی نشود—کمک به مستمدان—صدقه دادن به ویژه درشبهای تار بهصورت پنهانی- بسیار مبادرت میکرد—باخدمتگزارن اش  کناریک سفره مینشست- وغذا میخورد- هیچ فرقی میان غلامان واشراف واقوام وبیگانگان نمیگذارد- براساس تقوا عمل میکرد—همواره تبسم وخوشروبود- بهترین بخش  غذای خودرا قبلاز تناول برای گرسنگان جدا میساخت- بافقرا مینشست- ودرتشیع جنازهای انان شرکت میجست- رفع نیاز مومنان وکارگشایی از ایشان را بر دیگر کار ها مقدم میداشت-خدمتکاری که مشغول خوردن بود بهخدمت فرا نمیخواند- -روی حصیر مینشست- قران زیاد تلاوت میکرد- باگفتاراش دلی را نمیرنجاند- سخن هیچکسرا ناتمام نمیگذاشت- همواره بیادخداوندمنان ببرزبان اش جاری بود- ازاسراف سخت پرهیز داشت  -بهمسافری که پول خودراتمام ویا گم کرده بود-بدون چشم داشت هزینه سفر  میداد- در دادن افطاری به روزه داران کوشابود- بهعیادت بیماران میرفت—درمعابر عمومی  اب دهان نمی انداخت- -ازمهمان ها شخصا پذیرایی میکرد- هنگامی که کناره سفره مینشست اجازه نمیداد –دیگران برای احترام  او ازجای برخیزنند—بهسخن دیگران که وی رامورد خطاب قرارداده – و ازاو پرسش داشتند- بادقت گوش میداد –خویشرابه بوی خوش معطر میکرد –بسیار فروتن بود بهفقرا وبیچارگان بسیاربخشش میکرد- -ادامهدارد