بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- تمدن خارجی  درایران درمواردی مثبت بودودرمواردی منفی بود حتی هنرهای مرا هم که قبلا دراوج بودیم گرفت مثلا اشپزی-خلی سخت است برای یک رستوران یک اشپز بسیارخوب پیدا شود بضرب چاشنی های خارجی  غذا رابخورد افراد میدهند وسوت وکور شدندمگرانکه واقعا اشیز داشته باشند- دست دانشگاه ازاد رابایدبوسید که یک فوق دیزی متعلق به دانشگاه ها استم  اشپزی را  بوجود اورد امروزه درسطح جهان نبرد اشپزی متعلق به دانشگاه ها است ژاپون درماهی حرف اول میزند که باهواپیما غذای ماهی  ارسال میکند بعددانمارک است وپنچم امریکابودکه حال برنذ واستایل=مکتب ژاپون را گفته است خواهد گرفت برروی ماهی خودوشنیدم دوم شده است- دریک کارفرهنگی بودم گفتند پنچ نرم افزار بایدیادبگیرید-مثلا ورد-یکی هم اینترنت بود انزمان گوگل یک بخش تحقیقات داشت دراین بخش مثلا مینشتید بهانگلیسی  اثارباستانی درشرق سیات هارامیداد وگاهی دوخصلت مینوشته اید- مثلابای امتحان من  ماهای وغذا نوشتم وفقط کاردارم به غذای ماهی –هفتصد سایت داد که چهارصدتای ان مال ژاپونبود بندی رابیان میکرد که سی درص ماهی های ژاپون  بدست میاورد وظرف دوساعت میفروشد هفتصد رستوران ماهی کنارانجا است-که دریک رقابت کشنده هستند ومرکز  تحقیقت ماهی درانجا است وهمه اشپزها فوق دکتری هستند و مداوم غذاهای جدید را تولید میکنند وسوس های ماهیرادرست میکنندکه محرمانه میماند دوساعت ثبث نام  رستوران میشوداز نه صبح تا یازده شب مشتری دارند- یک جمعه خانواه بافمیل بهبیرون رفتند من درمنزل ماندم وبراینها به یک رستوران معروف نزدیک منزل رفتمومتوجه شدم غذای کیفت ندارد نیمهخورده رهاکردم وگفتم اشپز شمارفته است فرمودندبله مداوم حقوق خودرا بالا میبرد گذشت نزدیکی از انجا یکدوستمن رفت تهران  پزشکی سنتی خواند ومت هم به داروهای سنتی جواب بسیارخوبی داده است معتقدم شدم یکی خون ریزی لثه- باایشان صحبت میکردیم یک دختر خانم امد دوازده تا اسم خارجی گفت بعضی بنظرم هندی بود گفتم اینهای چه داروی هستند  دوستم من فرمودند چاشنی غذا هستند- بهان دخترخانم گفتم از رستوران بالادی هستید گفت بله گفتم نسبت به اشپز تجدیدنظر کنید- ایشانگفتزمانی که اشپز های قبلی رفتند مادرروز نامه درخواست اشپز کردم امدند بلدنبوددبرای پاندهنفر غذا درست کنند ایشان تاحدی بلد بود ما برای دویست نفر میخواهیم اشپزی کند انهم غذاهای مختلف  باایشان داریم کار میکنیم وطبخ های معروف را گیروردیم تا بااینجا رسیدهایم درانگلستان  دوره دبیرستان هشت سال است هند نه سال است دوست من گفت یکبارهم من باخان انجا رفتیم غذااصلا کیفیت نداشت اینهابضرب وزور چاشنی بخوردمردم میدهند- اگرمادربزرگ من حا ل مساعد داشت میرفت به انها اشپزی یاد میداد مدتی هیت مدیره تربیت معلم دختران بودم مواد غذائی بسیارخوب وکیفیت نداشت ویک ازمعضلات بوددریک گردهمای اولیا گفتم حتما یکی از شکایت این است که بچه ها میگویند غذا کیفیتندارد گفتندبله همین طور است ومااز خانه میبیم – یک حخانمی فرمودند یکهتل درشیراز است بنام هتل هما مال  هواپیمای هما است  یعنی سرانجام ارث به ایشان رسید این هتل فرانسویان برای چشنهای دوهزا روپانصدسال ساختند مدوام ورشکست میشد تانوبت بههما رسید ایشان تقبل کرد خانمی فرمودندکه من رفتم پیش اشپز انجا خارجی بودکه غذا یادبگیرم ایشان فرمودن چهل میلیونتومان میگیرم یکساله به شما اشپزیاید میدهم ومنگفتم زیاداست گفت چهار میلیون بده تا من سوپ پخت برنج را یادبدهم ومن یادگرفتم وگفت نزدمن باشد بعنوانشاگرد وبعضی هارایادبگیر حالشما فردی باستعدپیدا کنید تا من به انهایادبدهم بتجربه من درک کردم فقط کاردانشگاه ازاداست  خیلی خدمتهای عجیب کرده است- من بایک نماینده سابق  اششته میشد وزمین کشاورزی شخم میزنندنایی داشتم- بهمراه ایشان به روستاه ا ی ا اطراف یک شهرستان حرکت کردیم-دریک کفه ششصد گراز زندگانی  میکردند هرکس بدون تفنگبود ازپس شصدگرازبرنمیامدوکشته میشد وزمین کشاورزی شخممیزنندوتمام چقندران را بیرون میاورم وبعدبنوبت میخورند- خلاصه هرچهدرمجلس صحبت کردیمجواب نمیدادند تایکزمان یک گروه فرانسوی امدندیک مواد  که بینی را ازار میدهددرمحوطه گراز ها که کنار غارها هستند پخش کردندگراز به عمق رفتند وبعد درمحوطه وداخل  غارهای دربین قرار دادند وگرازها برگشتند- وگفتندنبایداینهارا گشت زیرا حیوانات که میمیرنند میکروب ها رادرهوا پخش میکنند وباعث مریضی افراد میشوند اینهاانهارامیخورند- من بانها همکاری میکردند از زندگانی بسیارتعجب کردند درست مانند افرادبشر چند نفر  دورهم جمع میشوند وباهم صحبت میکنند- وقت زایمان گراز ماده به طبقه بالای  غار میرود دیگر هیچکس صحب نمیکند وبه چهای فقط دم درب میشیندندوکسی بالا نمیرود وصدای از بیرون نمیایدفقط گراز نر بالا میرود وگراز مداه به جائی گراز نر غذاراگشته استمیرودومیخورد وبر میگیردپیش قراول ها میروند ومحل غذاراپیدا میکندوچقندر قند با داندان از زمین بهبیرون میاورند ویکی صدامیدهد وشصت تاهمراه اومیروند ودستورد دادند دیوار بکشید وتایمتر وبعد  توری سیم تا ارتفاع بکشی و زمانی انها اگربه روستانزدیک شدند وهمه روی پشت بام یکا اطق بروید ومقداری تیراندازی هوای کنید وسریع گوسفندان در اطاق دربسته قراردهید-روستای دیگر قبلا درته کاسه بود یک جاده سراشیبی تانزدیک خیابان اصلی پیش میرفت ماشین خاک رامی اورد توسط روستا یکدرخواست از مجلس اینبوده است اینرا اسفالت کنید ودوم یک مپول زن  برای ما تهیه کنید هیچکدام رانکردند- حت ییک دختر خانم از این دهکده دردانشگاهتهران قبول شد ولی ایشان رانفرستاند زیرا بدون شوهر میشدحتی عموی ان دختر درشهرستانمقیمبود بعلت پسرداشتن ایشان بهنزد انهاهم نفرستادندپس  دربین چندین روستا فقط یک مینی بوس بد که درساعتانمعین بین دهکرده مسافربهمرکز شهرستان میبرد وبعد دوساعت برمیگشت یک بارصبح ویکباربعداز ظهروروستا فقط چندتا موتورسیکلت داشت ان دخترخانم قرارشد باموتوربردارش به بیمارستان شهرستانبرودودر ان بیمارستان هم زندگانی کن وامپولزدن رایادبگیرد وعصر بابرادر برگردد وایشان امپول زند دهکده شده که مداوم سواربه روستاها بامادراش میکردانقلاب شد انجاده راتبدیل کردن به یک جاده نزدیک به یک کیلومترونیم وگفتند ان  اموپل زمان دیگرحق امپول زدند ندارند وبیاد حداق فوق دیپلم پرستاری داشته باشند تادانشگاه ازاد دران شهرستان ایجادشد وخوابگاه دختران داشت وایشان رفت فوق دیپلم گرفت برادرایشان فوق دیپیلم کشاورزی  از دانشگاه ازادگرفت درشهرستان درمرغداری کار میکرد- درهمان روست یک اطاق کوچک  بهانزه شانده وهفده جوجه نیم تیغ را میگرفت سنتی به مرغ تبدیل میکردهمین که فهمید برق میکشد سالن بزرگی کهیمفرمود تا دویست جوجه قابلیت دارد را ساختند وزمانی کهبرق امده بود هفته بعد ماانجا بودیم وایشان بهمیزان شصت عد جوجه نیم تیغ ریخته بود- اگرهمین دوشغ درششصد هزار روستا یان زمان ضرب کنیم یکملیون ودویست هزار شغل میشود درموارد یگرهم زیاد دولت یکسر هزارسودا دارد- بخش خصوصی بایدبیایدتخصص درست کند ولو درحدفوق دیپلم وکمک مالی یک برابرونیم قسط ی ازانها بگیرد-ادامه دارد