بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- سروه مبارکه یاسین- میفرماید درایه ششم- اقد حق القول علی اکثرهم فهم لا یومنون- این ایه بهرعلتی از معصومین سئوال نشده است – نظر شخصی من است این است تا بحال درباره اصول دین بحث کامل شده است نمیدانم واقعا این سوره از لحاظ انزال چندینمین است ولی ازمحتوا مطلب معلوم میشود دراوائل نیامده – بحد کافی درباره اصول دین مطلب امده است بخصوص مسئله کلیدی-پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله السلم- بعضی هاتصور کردند زیادپیامبران در قوم عرب بخصوص عربستان نیامدند این زیادهم امدن هملنطور حضرت ایتالعظمی جناب اقایناصر مکارم رحمت الله علیه انها نبی بودند نبی فقطبا افردی که شایستگی دارند تماس میگرنند وانهاررا مخفیانه ارشادمیکنند ومردم میدانند که ایشان نبی هستند وهرکسس گفت دین من منطقی وعقلانی است میگفتند اگر جواب الهی دارید ان دین رادشته باشید ولی ازنظرمن اگربخواهید دن شما عقلانی نیست ولی درکارها مشارکت داشتند دراروز هم این روش بنظرمن درست استولی پیامبرالوالعزم صلواته الله علیه واله والسلم بشدت با ادیانهای بشر ساخته مخلفت میکنند وانهارامیکوبندوانهار اهل جهنم میدانند وغیره اینجا است کارسخت میشود- قران میفرماید حق مطلب بیان شده است ولی کسی قبول نکند شلاق الهی میایدکه انها نمیفهمند که از جناب ا لهی است باوجودانکه حضرت نوح علیه السلام جریان گفت خنددیند که محال است که باران واب تا سرقله کوه بیاید وبقول عالمی فرمودند وقتیکه باران امد گفتن کار طبیعت است حاضر به توبه نشدند- یعنی یکسری ادم های نفهم اینها دین راقبول ندارند وهر اتفاقای بیافتد کار طبیعی است- اقایان ثروتمند درزمان دقاجار نه خمس وزکات دادند ونه مالیات البته اگر مالیات درجهت خلاف مردم واسلام باشد بایدسعی کرد که مالیات ندهد ولی اگر درجهت اسلام ومردم باشد ومرجعیت بپذیرد باید بدهد- رضا شاه امد حساب انها رسید وهیچ کارنتوانستند بکنند وبعدهم محمد رضاشاه باز کاری نتواستند بکنند تاکم کم به سمت دین-متمایل شدند- خوارزم شاهیان پادشاه معروف ان جناب محمد است یکتختی درست کرده بود از چوب عالی و مملو از جواهارات وطلا ونقره ومداوم انر ا بزرگتر وپهن تر میکرد ویک تاچ چند صدکیلو افرادی انرا برسراو نگه میداشتند-تمام پادشان ایران قبل از او عباسیان بغداد میرسیدند و باج میداند وبادشمنان حکومت عباسیان درجنگ بودند وی خوارزم شاهیان نماینده بغداد اولا چرا حکومت در دست عربستان نیست وبغدا د رهبری اسلامی دارد خوداش مطلبی است- نزذیکتر ازپانصد کیلومتری نمیتواستند نزدیک شوند مگر هدایایی سترک بیاورند وبعضیازانه مثلا فضولی کنند میکشتند اینمحمدشاه خواهری دارد که ریس دیوان سالاری استومداوممیگوید مالیات را بیشتر کن خداوندمنان وبرای انکه شراین زن کم شود قحطی میاورد ومردم فرار میکردند تا جایی که دست انها به انهانرسد اینخانم مامورین کم مالیات اوردند محاکه میکرد که برو بیشتربیار وفردمیگفت امکاندارد انهامیمیرند ومن نمیروم شخصی دیگری بفرستید اورا میکشت سرانجام مامورین گفتند به یک روستای نزدیک برویم شایداینها فکر میکنند ما میدزدیم اخانم امد بلای تپه قرار گرفت وگفت هرچه دارید بیاورید اوردند گفتن کل غله ما همین است برای یکسال- ایشان گفت نصف انرا سوارگاری کنید همراه من بیاورید-گفتند امروز جمعه است یک نماز میخوانیم وبعد انجاممیدهم ودرنماز اهسته گفتند خداونداماتوبه کردیم دیگر شراب نمیخوریم وغیره نماز کهتمام شد ان خانم سکته کرد وغلطیدن وبه پاین تپه رسید مامورین گفتند خوش باشید دیگر کسی سراغ شمانخواهد امد وبعد چهل روز انچنان باران امد که درکل اسیا اول شد- محمد فهمییدازمردم نمیاتواند دیگر مالیات زیاد بگیرید چینی ها مقداری از اجناس خودشان توسط مغولها به ایران واسیا واروپا میرساند –چون جاده انها کوتاه تربود ولی خطرناکتر زیردشت گوبی اب دربعضی جاها وجود دارد که فردی بلدنباشدد درمرداب بهسادگی وسرعت بعلت اهک میمیرد وبا امدن باران زیادجاهی خشکهم مردابی میشود این بارها را به مغول ها میدانندکه ببرند وبفروشند و سرانجام سهمی برای خود داشته باشد بیشاز هفتصد تاجر مغول این بارها میاوردند ودراسیا میفورختند وبیشترانها ازخوارزم عبور میکردند ومحمد دستور دا انهاراتصاحب کنند وهرکس قبول نکردبکشند عدهای کمیقبول کردند ولی هفتصد نفرانهارا گردن زدند وانهارفتند وجریان گفتند چنگیز از جریان ایران واسیای مرکز مطلع بود کهمیتواند برانها چیره شود وبهانه هم دارد اینمحمد شاه باگروهی فرار کرد ومداوم پول بهافرادمیداد وبه اوگفته بو.ند .کهفقط درجزیره ابسکون دراساتن گیلان است اطراف ان جزیره اب زیادمواج نمیشده است ولی سه کرداب خطرناک داشته استکه ملوانهای انزلی بلد بودند چگونه وارد انجا شوندمحمد به انجا رفت و قبض پول میداد که بروید از خوارزم بگیرید وبه جزیزه وارد ودریک کاروانسرای بسیاربزرگ خوداش انجا بشکل افراد دراورد مخفی شد-مغول هم همین نقشه انجام دادندومردم بخاطپول راهنمای کردندوارد ابسکون شدند روایتها زیاداست بعضی گفتند مغولها انهارا کشتند وبعضی افرادانجا وبعضی به مرض وبا مرد یک جمله طلایی داردایشان گفت اگر میدانستم بدنبال دنیابروم اینچنین سرنوشتی پیدا میکنم که هرگز بدنبال اش نبودم واگر دفعه بعد بدنیا بیایم زاهد میشوم ولی بشر درس نمیگیرد
-
