بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- درباره حقوق حیوانات-درمذاهب الهی بحث شده است واخیرا فردی مقاله ای درحدود چهل وچهارصفحه حقوق حیوانات دراینترنت نوشته است- کلا درختان وحنی ظریفی میفرمودند خاک را دراسلام دارای حقوق است بخصوص خاک کشاورزی –کهامروز کم کم در غرب دارند  درک میکنندکشور ما بیابانزیاددارد که بعضی قسمت از انها نزید ک شهرها است دلیلی ندارد که-ازخاک مرغوب کشاورزی  ما توسعه شهری بدهیم-در زمان دانشجوئی من روزی سر به کتابفروشی اقای شفیعی زدم-که درخیابان زند قرارداشت- وایشان شرح حال جالبی دارد- که درجوانی مداح وروضه خوان بوده است-کتاب کم بوده است بخصوص کتاب فارسی  وایشان مداحی اش فقط درمنازل بوده است که تعدادکمی  دراین امور رغبت داشتند- وایشان به یکی از بزرگان دین که من نام باعظمت ایشان رافراموش کردم متوسل میشود که کتاب کم است- شبی ان عظمت به خواب ایشان می اید ومیفرماید شما صاحب بزرگترین کتابخانه شیراز میشوید- صبح ایشان از خواب بلند میشودباخوداش فکر میکند- که این کتابخانه که از اسمان به زمین نمی اید- من باید کاری بکنم- منزل افراد که میرفته است میفرمودند که اگر کتابی راخوانده اید وبه درد میخورد وشما لازم ندارید انرابه من بدهید من انرا میفروشم وپول شمارامیدهم ویک سود ناچیزی هم خودام برمیدارم کتابهای اول شخصا میخواند ونوت برداری میکند ودم چهراه زند که هنوز هم محل مهمی است محل کاروانسراها بوده است کم کم بخش ازانهاراتبدیل به مغازه میکردند ایشان جلوی یک مغازه بساط را پهن میکند واینکتاب هارا شروع میکند به فروختن- ولی هرکس کتاب را میخواسته بخرد میفرموده است من این کتابرابه شمانمیفروشم زیرا بدردشما-نمی خورد-هنوز این رویه راداشت- مردم کم کم متوجه میشوند که ایشان ادم پری است اهل مطالعه وفکر است- ایشان برای مداحی به خانه دعوت میکردند- وکم کم درکار ایشان گسترش ایجاد میشود تا ایشان اجازه میگیرد در کنار مغازه گنجه بزند ومسائل دیگر-من وارد مغازه شدم ومدتها میدیم که ایشان کتاب های زبان انگلیسی میخواند-بهمن اشاره کرد این دونفر خارجی که9 زن وشوهربودند اصلا قیافه ژاپونی نداشتند شاید دورگه بودن ولی ژاپونی بودن- فرمدند بین این ها چه میگویند من زیادمت.جه نشدم چه میخواهند انچه فهمیدم کمک کردم- من به نزد ایشان رفتم وگفتند ما کتابهائی میخوایهم درباره شیراز وتخت جمشید که درکتب انگلیسی وژاپونی نباشد ومن شنیدم که درشیاز واستانایران ایران خانه های  باستانی است – من مایل هستم از انها بازدید کنم- ودربارع تخت جمشیداز لحاض مهندسی وهنر مطالب بیشتری داشته باشد بعد کهمن رادعوت کرد فرمودمن مهندس یک شرکته معظم ژاپونی هستم بخاطر کارخوب تیم ما به جای یکماه مرخصی به یکماه ونیم به ما مرخصی دادند- ومن گفتم چنین کتابهائی وجودندارد  بحث این است که ایشان فرمودند ژاپون –اینده ندارد یعنی اینده خوبی نداردنه زمین دیگردارد که ساختمان کنند ونمیتوانند زمین های کشاورزی بکل نابود کنندمصلحت نیست وهم جنگل هارانمیتواند بیشاز این نابودکنند وهنوز راه جنگل کاری موثر در ژا پون پیدا نشده است – ومردم به کشورهای دیگر میرونند- ومن وهمسرم که همسرایشان رشته روانشناسی کودک خوانده بود-ولی قهرمان شنای دانشگاه توکیو شده بود دانشگاه به ایشان پیشنهادداده بود که دوره لیسانس شنا را بگذارند که تا خر رفته بود- اگرمیخواست بیست وچهارساعت دانشجو دراختیاراش میگذاشتند- شش صبح ماشین دانشگاه می امدبرای یک ربع به نه ماشین به  دانشگاه میرسید- ویازده شب میامد- ایشان باماشین ومترو وتاکسی ودویدن چهل وپنچ دقیقه دیر میرسدنددر ژاپون ایشان فرمودند که همه خانه های اشان نزدیک محل کار است وچون کارمن تغیر کرده است- وانهائی که خانه انها محل کاراست وقتیکه متوجه میشوند قیمت را خیلی زیاد بالامیبرنند ومن هنوز  یک س سا ختمان مناسب پیدا نکردهام وساختمان باید بین محل کارمن وخانم باشد ودرضمن از من خواست که یک سری غذاهای ایرانی- که سریع ساخته میشوند وخوش مزه هستند که ایشان برای شبها که  مسئول غذاپزی است تهیه کند ویک سری غذا های ایرانی کمی وقت گیرباشد کهخانم در روزهای تعطیلدرست کند وچنین کتابهائی به زبان انگلیسی نبود-پدرمن وقتیکه موضوع رافهمید ایشان رابه خانه دعوت کرد ومادرمن تعدادی غذای ارانی ایرانی نوشته بود وپدرمن انهاراترجمه کرده بود- وایشان مفصل درباره توکیو وژاپون صحبت کردمن جمله گفت ما درژاپون به خاطرترافیک وفشار کار عصبی میشویم تصور میکنم که مهندس راه ساختمان بود- وفرمودند ما مرخصی حیت به امریکا میرویم به شهر که دارای ارامش است میروم که درمان عصبی کنیم وشیراز بسیارارام است قدران رابداندی وشماتازه دارید وارد صنعت میشود کاری که ما کردیم شمانکنید .وهمین ارامش را حفظ کنید ومن تعجب میکنم که چرا ژاپونی ها به ایران نیامده اند-؟؟-ادامهدارد