بسم الله الرحمن الرحیم- شیخ عبد الله منبع—عضو حیات علمای  عربستان درفتوایی گفت-: استفاده از لنز های  رنگی  برای زیبائی  وزینت به دلیل جایز نیست—دلیل اول این است که استفاده از چنین لنزهائی باعث  تغیر خلقت خداوندمیشود؟؟- در حالی  که هیچ نیاز ی ان نیست- دوم  بیماری  های چشمی  از ان است ودیگر مانند انسان ها مومن  به غیر  مسلمانان است- اکراینطور است شما چرا رنگ موی ریش خود را سیاه کردهاید باخضاب کیند این یک تغیر در امر الهی است-!! واولین  بارهم کفار کردند چرا کلیه وقلب عوض میکنید اینهم دخالت درامر خلقت الهی است- !! تغیر رنگ چهره بر فرض ابی شود مگر چشم ابی ها نمیتواند مسلمان شوند- هرکس که میبایست مسلمان شودوبادچشم اش  راتغیر دهد وباید یک چشم سیاه جای گزین کند انجا که گفتند به قیافه کفارتبدیل نشوید مشخصات خاصی است که هرزمان مخصوص کفار است وباعث میشوئد مسلمان درنزد مسلمانان کفار شناخته شود مثلا مردان زیر ابروی خودرا بر دارند هم شبیه زنان شدند وهم شبیه کفار شدند یا کروات مخصوصا کفاراست اگر روز یدر بین مسلمان جنان شایع  شود که سمبل کفارنباشد  اشکالی ندارد بعضی ها معتقد هستندکه کروات نشانه صلیب است- این مزخرفات- دوهدف دارد  یکی غربیان انرا برای افراد خود مستمسک  حماقت مسلمان معرفی کند- دوم یک سری افراد نادان وهابی وعربستانی وغیره فکرکنند بهترین نظریات اسلامی متعلق به وهابیت است- جرا شما جلوی فیلم ها وشوهای غربی مستهجن غربی در کانالهای  کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس  منع نمیکنید چون رهبران بعلت بی عرضگی  میفرمایند انها برای تفریحات است- در استان فارس عقب مانده ترین شهرستان شهرستان لامرد بود- حتی اب شیرین نداشت وهیچ گونه صیفی جات درانجا تولید نمیشددهمه چیز از بندرعباس به انجا میاید باقیمت چند ین بر ابر- یک زمین فوتبال خشک خالی نداشت یکی از دانشجویان تربیت معلم چون کمترین نمره را اورده بود به لامرد رفت- من روز ی ایشانرا  درشیراز دیدم تعجب کردم زیرا هنوز مدارس باز بودونزدیک امتحانات بود ایشان فرمودند من رفتم در چشمه که اب تلخ داشت با اب شیرین که خریده بودیم ترکیب کنم ومقداری هم بر ای وضو باخودبیاورم رشته دینی بود ویک پشه انجا منرا زد وچهل روز من درکما بودم چشم خودرا که باز کردم خودر دربیمارستان جهرم دیدم بیمارستان جهرم فرمودند شما یک مشکل خونی دارید ومن تخصصاش نداریم وشمارا به بیمارستان نماز ی شیراز میفرستیم این وضع لامرد بود وبیمارستان نماز شیراز  فرموده بودند هر روز  شما بایدخون بدهید ولذا من راب نامه کمسییون به شیراز منتقل کردند منپرسیدم وضع جوانان لامرد چگونه استا- ایشان فرمودند یک نسل سوخته بلکه جامعه سوخته-تمام جوانان مشروب میخورند- قمارباز ی میکننذ وبرای شهوات به کویت میرونند- وشبها شوهای  غربی وفیلم های مستهجن- غربی از تلویزوین های  امارات نگاه میکنند ومن پرسیدم  علمای اهل سنت-چون بیشتر برداران لامردی سنی هستند-  چرا اقدامی نمیکنند ایشان فرمودند من هم همین سئوال را ان بزگواران داشتم فرمودند ما به کویت رفتیم وهمین  سئوال را کردیم- پاسخ دادند انچه خسروکند شیرین بود- تحقیقات ایشان نشان میدهد قدیمی ترین ایرانیان درعراق سکنی گزیدنند لامردی ها بودند  که غالبا دربصره بودند مردمانی بسیار فرهیخته وبسیارمودب  وبسیار کاربلد وتجار بسیار خوب  واز ترس تصاحب شدن املاک و هیچگونه کار مثبتی در لامرد انجام ندادند- مرحوم جناب اقای عباس کشتکاران که از فرهیخته های شیراز بودند- صاحب قلم واملاکی در روستاهای ببضا داشتند ایشان درانجا حمام ساخت ودرملنگاه ساخت ومسجد ساخت ودرشهر شیثرا زهم مسجدوغیره ساخت فرماندار شیراز  ایشان میخواهد قبلاز انقلاب  ومیفرماید ما مایئم انرا افتتاح میکینم ومیگویئم که از پول فرمانداری  ساخته شده است وبعد جبران میکنیم امروزه دربار به پول نیاز دارد وبه همین میزان از بودجه دولت به جیب دربار میرود- درمرحله اول ایان قبول میکند ولی دوستان به ایشان هشدار میدهد بعضی ها که قبول کردندبا حادثه در راه املاک خود کشته شدن  وایشان قبول میکند-ولی بعداز انقلاب سنگ تمام گذاشتند- فرودگاه بین اللملی ساختند بیمارستان عظیمی ساختند درهمان زمان میخواستند هواپیمیای غول پیکر بوئینگ بخرند ولی تهران موافقت نکرد- اینان که دربصره بودن زمانی که انگلیسی ها کویت را مستقل کردن دراقوامی که درکویت بودن اختلاف ایجاد شد عده ای طرفدار عراق بودن وعده ای طرفدارشیخ  بودند انگلیسی ها میخواستند مستقل شوند لذا به جامعه لامردی بصره گفتند شما منتقل به کویت شوید وما امکانات لازم برای شماتهیه میکنیم از جمله وام های بلا عوض وبا بهره ذبسیار کم ومدت زیاد وودرامرتجارت هم شیخ .هم انگلیسی ها کمک فراوان کردند- ایشان درخانه یک از برادران اهل سنت طبقه د.م ر اجاره کرد وچون فوتبالیست بود وبسیار پسر شیک پوش وملایم شیراز ی وپرخنده  واز یک خانواده فرهیخته- تواست دانش اموزان دراین خاه جذب کند که اکثر اهل سنت بودن وبحثهای قرانی غیرهاوانها ان اخلاق غربی را کنار گذاشتنذد وبچه های  لامرد نزدی غروب فوتبال باز ی کردن وچون عرق زیادی  میکردندجائی برای خنک شدن نداشتد لذا زیادمهم نبود ولی نزدیکی  کارخانه برق یک پلی وجود داشت  وایشا نزدیک این پول که قبلا هم سعی کرده بود زمین فوتبال تهیه کند واداره بر ق فرموده بود ممکن است کارخانه یکدفعه منفجر شود وانها انجارا رها کرده بودند وبعداز انکه ایشان با ریاست محترم کارخانه برق  که اگر منفجر شدماهم منفجر شویم- اشکالی ندارد انجا به ز مین  فوتبال تبدیلکرده بودکه زمانی  زیادعرق میکند به زیرپل برونند وایشان میفرمدند تمام سعی اداره اموزش وپروش قبل سی خط نبود یکروز خانم صاحب خانه- به ایشان میگوید که من راقبلا اگر میگشتید دختر به شیعه نمیدادم ولی میخواهم شما داماد من شوید-!!