بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- امروز با کانال کلمه که متعلق به وهابیت گری دراواخر بحث ارتباط پیدا کردم-جنابی که تاحدی علمی بحث میکرد درباره جناب اقای کروی بود من نیازی نمیبینم که به کتاب ایشان مرجعه کنم چند سال قبل درباره جناب کسروی در اینترنت مقاله داشتم مجری محترم میفرماید شیعه کارصفویان است واحادیث دروغ زیاد ساختند- وعلمای شیعه قدرت پاسخگوئی منطقی ندارند- اما چالش بردران سنی از همان اغاز تا امروز حکومت دین انها را ساخته است گرچه امامانی نیز برای انها بودند- تاز مانی که مطابق حکومت وخواسته انها عمل میکردندمحبوب بودند وچناچه مخالفمیکردند انهاراطرد میکردند وسپسکتب افرادی برخلاف نظرانها رای داده بودند درطول تاریخ نابود کردند وهمیشه قبائلی که متعلق انها ویابانه وحدت داشتهاد حرف سلطان را وی منزل داستند واین منظور بشدت رویان کار مذهبی وعقلانی وفلسفی کرده اند سلطان سایه خداوندمن برروی زمین است انها ساختند شخص جناب خلیفه دوم میفرمیاد بایدمطیع حاک باشید ولو استنباط ایشان از نظر شمادرست نباشد وغیره وشیعه پیرو امامان معصوم علیه السلام ودنبال علما بودند وکاری به سلاطین نداشتند گرچه سلاطین مطابق میل خود عملکرده باشاند انها راه خودرا میرفتند ودرزمانی که علما تشخیص میداند بایدهجرت کرد ویامبارزه کرد مبارزه میکردند- درتاریخ است زمانی که عباسیان در ضعف بودند وبر ای نجات خود به سامرا رفتند وانجا قلعه بسیار مستحک ساختند وبسیاری از شیعیان رابه انجا کوچ دادند که زیر نظر باشند گرچه شیعیان برای همین منظور پراکنده شدند در زمان هادی علیه السلام راه رسیدن به امام علیه السالام انبود افرادیکه شباهت زیادی به قبلائل که درسامرا بودند داشتند ولهجه انهارابه خوبی تقلید میکردند به سامرا میرفتند درحالیکه سازمان جاسوسی وضد جاسوسی قوی داشتند ونزدیک بقال مدت دوماه میماندند وچون باامام علیه السلام ارتباطی نداشتند کسی به انها کاری نداشتند .پس از مدتی نیروی گشت سامرا ایشان را مبیشناخت نمیادانست که چه کسی است وتصور میکرذد که اهل سامرا است وبه بهانه برن کلائی بهداخل منزل امام هادی علیه السلام میرفت- وایشان از مام علیهسئوالا خودرا میپرسید وامامعلیه السلام پس بیان احکام میفرمودند دیگر نزدمانیا وبروبهسراغ فلان اهنگر کهاو ثقه است واحکام مورنیاز را ما به ایشان تعلیم دادیم- که میتواندبعضی ازانها ازروی علم غیب باشد ویک شمشیر سازی است کهانهم از دوستان ما است هرچه از شمشیربخر تا روزی اش تنگ نشود کهمعلوم است جنبه انقلابی دارد وایشان یکصد شمشیر خرید جناب استادمعزز حضرت ایت اللهززبرجد رحمت الله علیه بحثبی طولانی دباره صحت بعضی کتب شیعه بیان نمودند شیعه حتی درزمان صفوین تمام علما ودانشمندان با حکام صفویه درگیر شدتد بدون استثنا ولی کاری نمیتواستند زیادانجام دهند وماخذ احکام دینی ربطی احکام صفوی ندارد این علما با شاه سلطان حسین دراینکه شراب نخورد درگیر شدند ولی بعضی از زنان درجه اول شاه سلطان حسین اورا وادار کردند که توبه را بشکند ومشروب بخوردکتاب شیعه گری جناب کسروی برای هرمنظوری که نوشته شده است این سخت پوچ کهدروان دین سنی .شیعه گذشته است ودرمقابل غربیان باعث خجالت است متاسفانه با سیاست مخوف انگلستان که پشت قضیه بود دامن بسیاری را گرفت- من در انگلستان دانشگاه لندن بودم استاد مربوطه مداوم مقاله تعین میکرد وانرا بخش علوم انسانی چاپ میکرد برای همه انگلیسی فرد یاخوداش میگرفت ویا دوست اش میگرفت ویا به نماینده میدادند کلاس -جهان سوم بایدخوداش بگیرد- دلیل ان این بیان کردند کهبرای دیگران میگیرد ولی به انها نمیدهند حال خوداین قضیه سیاست بود که بنظر من بود چون یکی از دانشجویان دراین موردشهرت داشت ومن با اوسخت برخورد کردم مقاله جلوی دهنش گرفت که خنده اش نبینم وبه من گفت چنین کن محل توزیع درانتها دانشگاه بود .کلاس را هم نمیشد از دست داد زیرا مشکل ب.د درک کرد استادچی گفته است وبرای هرکس وقتی تعین میکرد تامناز کلا بهانحا برسم یکدقیقه دیر میشد ایبان میفرمودند دفعه بعد شما خاورمیانه ها نظم نمیفهمید چهاربار اینطور شد دفعه پنج من صبر کردم تاهمه رفتند وگفتم مقاله منرابدهید ایشانفرمودند دربرد زدم نه مقاله مانده بودیکدختر انگلیس یمقاله منراگیدا کردعکس دانشجویان جهان سوم دریک موکت دریوار زده بودند به من داد ومن نزد استادرفتم وگفتم اگرمن باایشان درگیر شوم به ضرر انگلستان وایران ودانشگاه است ودیگر برای مقاله نخواهم رفت وایشان یک نامه به چاپخانه نوشت ومن به چاپخانه رفتم فرمود شما اهل ایران هستید گفتم گفت دقت کن من یکی بیشتر نمیدهم ومن گفتم من هم یکیبیشتر نمیخواهم .بعد دوست من شد که به شما ساتثنا دوتا میدهم ومن قبول نکردم این لیرالیسم ودمکراسی است دانشگاه لندن یک دانشکده کهامروز خود دانشگاه است بنام دانشگاه اقتصاد که درقرون گذشته دراقتصاد حرف اول جهان میزده است وحالهم در رده های اول رشته اقتصاداست وامریکائی ها جلو افتادند قبلا تمام تئوریسنهای مشهور کاپیتال از این دانشگاه بوده است وامروز هشتاددرصد اقتصاد کمونیستی ازاین دانشگاه سرچشمه میگیرد ولی اخیرا نمیدانم چگونه است یکی از شاگران گفت منسرکلاس رفتم وخواستم بحث اسلامی کنم جلوی من را گرفتند-من تصور کردم نمیتواند خوب صحبت کند وبه دانشکده اقتصاد رفتم چون برای سرکلاس رفتن دانشجویان ازاد هستند چناچهثبت نمام نکرده است حق نداردوقت استاد ودانشجویان بگیرد من بهخانمی میان سال بود وخیلی هم مدی بود خودا ش شبیه ایزابت تایلور دراورده بود ولی من تشخیص دادم عصبی است ونمیدانم چرا عصبی بود ومن گفتم میال هستم درسکلاس دکتری اقتصادبنشینم فرمودند بااخم اجازه نمیخواهد وپس پرسید شما اهل کجا هستید ومن گفتم ایران وفرمودندمسلمان هستید گفتمبله هستم فرمودندحقدندارید گفتمان اقتصاد اسلامی کنید-من گفتم برای همین منظورامدم – اوگفتم این برنامه شما است ویابرنامه دانشگاه لندن- گفت هیچکدام برنامه نمایندگان دانشجویان اقتصاد است حق بحث اقتصادی فقط برای اقتصاد سکولار است- اینهم لبیرال دمکراسی که اصلاقابل هضم نیست- البته درانجا من متوجه شدم نمیشود گفت چون زکات ندادی بلا نازلمیشود ولی دراسلام بیار احکام اقتصادی داریم که سکولار است واتفاقا دلائل متقن دارد کهمن بطر حساب شده وسیستمایک بلد نبودم- روز ی یک دانشجوی ایرانی- من را دردانشگاه لندن دید واصرار کرد که به منزل من بیاید وایشان میگفت ادرس پیدا کردن بسیار سخت است درحالی که اصول یادبگیرد بسیار اسان است ومنگفتم من دم در هاید پارک که وسط خیابان است می ایستدم ازانجا تامنزل من هفت دقیقه است ومن امدم ایستادم یکخانمی لباس کاملا پوشیده سیاه موی وچشمان سیاه وگیس تا کمر بافته وبسیار شبیه ایرانی وترک است یک دفتر جه کوچک ویک قلم دریک دست ایستاده وعصبی به نظر میرسد چند قدمی از من دور میشد ودوباره به جای اول باز میگشت درهمین اثنا ماشین های توریستجلوی من میایستادند وادرس یک هتل میپرسیدند ومن بلد نبودم یک دفعه یک تنگلیسی که داشت عبور میکرد واز ایشان سئوال کرد اشره بیک تابلوی بزرگی کرد درحدودبیست قدم انطرفتر درسمت مقابل بود ومن یادگرفتم ومداوم توریست هارا بادست راهنمائی میکردم یک دفعه صدای ان خانم بلند شد- نزدیک امدم دودختر جوان درسن دبیرستان بسیار زیبا وطناز لباسی از نایلون سفید بودن لباس زیر پوشیده بودند اسم اینها رایاداشت کرد وفرمودند مگرنمیدانستید که در خیابان پوشیدن ان جرم است- انها گفتند ما دریک تاتر بازی میکنیم وچون پوشیدن این لباس سخت است میبوس عقب ما می اید وما رابه تاتر میبرد وبعد مارابه خانه میرساند وحال گفته است ماشی خراب شده است یازده شب میایم سریدار تاتر گفتهاست یکی از دوستان من تاکسی دارد ولی رنگ شیشه سیاه نیست شما سوارشوید وخودرا در تاکسی پنهان کنید وایشان شمارابه منزل میبرد درهاید پارگ فرمودان خانمی میبنی این خانممامور من بیشتر نمیتوانم بروم زود به داخل هایدپارک شوید درانجا اشکالی ندارد خاصه خانم کمی درجریمه تخفیف داد وگفت داخل هایدپارک شوید به درب دیگر بروید وبه دربان بگوئیدفلانی گفته است یکتاکسی برای شما بگیرد و.تاکسی بیادداخل پارک شود وشماخودرادرداخل تاکسی مخفی کند وانها رفتند بر ای یک مسلمان این لیبرال دمکراسی قابل هضم نیست از این نمونه فراوان است ولی درداخل دانشگاه لدن فرد میتواند سالن بگیرد ودرباره اقتصاد اسلامی صحبت کند هرطور دوست اشته باشند لیبرال دمکراس ی بر همان نحومیچرخد ولی برای کشورهای دیگر بیادازانها اجازه گرفت وگرنه انهارا باتبلیغات از پای دراورند به سودان نگاه کنید یک قلم دوازده میلیارد دلار عربستان به سودان کمک کرده است وتعین کرده است درامر سد ساز ی وپیشرفت کشاورزی وبرق چیزی برای رفاه عملی مردم انجام نگرفته است وبرعکس بعنوان مالیات چنگی بنزین ونان ودارو گران شده است- این کار امریکا است که حس میکند انها دارند به سمت اسلام میانید واز جنگ بایمن نارحت هستند ودارد انهارامجازات میکند معنا نمیدهداز این پول درازدیادحقوق ویارنه دادن استفاده نشود همان طور کتب اقای کسروی برا ی من قابل هضم نیست ایشان یک ابن تیمیه ایرانی وابن وهاب است- اشکال گرفتن یکفن بسیارمهمودقیق وپیچیده درهر علمی است راست شکمی که نمیشود اشکال گرفت دریک کتاب درس انگلیسی که کبریج نوشته است ومداوم هم میگوید انتقاد کنیددر نسخه سوم نوشته فلاشهر در امریکا ی لاتین نزدیک ساحل است- از کلمه نیر – استفاده کرده است ودرنسخه چون اعتراض کردن کهشنهای ساحل نزدیک بلوک است وبایداز کلمه -بای -استفاده شود وتصحیح کرده است که کلمه- بای- بکاررود- نکته دیگر- من دریک بلوکی بودم ی یک دانشجوی منزل من امد وفرمودند من قبلا دربلوک مجاور بودم یکخانم سفیدپوست انگلیسی کهنرس است رفته بهافریقا ودرانجا بایک متخصص سیاه پوست استفاده کردهاست وداستان انهارا از زبان خودشان بشنو وبریا مسئله شیراب حمام نظربده ومانظر دادیم قبول نکرده است من رفتم- ایشان به گرمی من را گذیرفته بودند ودراخر سالهای کار اداری بودند ومن جریانرا گفتم- ان خانم گفت همه فکر میکنند کهمن از بی شوهری باین جناب ازدواج کردم مداوم دلسوزی میکنند درحالیکه من خواستگارهای زیادی داشتم چه درانگلستان وچه انگلیسی در افریقا واین جنابرا جنتلمن واقعی دیدم وقتیکه به لندن باز گشتیم کهیک جای مناسب پیدا کینم همه گفتندعذرمیخواهیم پرستیژ محل پائین میاید تا انجا که میخواهند بزودی بکوبند- وما اینجا ماندیم وتامروز که وضع مابسیارخوب است جائی درجای مناسب پیدا نکردیم اما شیر حمام درانگلستان شیر اب سرد واب گرم جدا است برای دست شوئی زیاد مهم نیست چون انها ابرا در دسشتوی پر میکنند ومناسب میکند وسروصورت میشورند ولی برای وان مشکل است بایداز شیر دوپهلو که ابش سرد وگرم باهم قاطی کرد استفاده کند وصاحب منزل اجازه نمیدهد جناب ایرانی گفته است شما به اطاق بیائید ومن به اطاقشما وانرادرست میکنم واز اینجا میروم وایشان میفرمود حتما انجناب دادگاهی میکند وما نمتوانیم ایشان رااز خر شیطان پاین بیاوریم علت انهم ازدواج من بااین جناب است- اینهمه یک لیرال دمکراسی دیگر انشالله خداوندمنان عقلی به انها بدهد انشاالله