بسم الله الرحمن الرحیم- نقدی بر کتاب اقای هنری مارتن- نویسنده- ورا-اردلی  مترجم اقای  سهیل اذری – قرون هفدهم وهیچدهم میلادی  انگلستان فاصله کمی از قرون وسطی گرفته بود- سلاطین انگلستان بخوبی درک کرده بودند که مذهب جایگاه ویژه دارد وتاث4یرات شگرف درجامعه دراینده خواهد گذشت وکارانهارا اسان خواهد کرد ورهبری این مذهب هم باانها خواهد بود وجنبه مقدس به سلطنت انها خواهد داد- باوجود انکه بخش انگلیسی  بریتانیا عقب مانده ترین بخش انگلستان بود وایرلندی ها بسیار مترقی تر بودند چون انگلستان در مرکز تقاطع اروپای شرقی وغربی بود  ازاین موقیعت استثانی بهره زیادی برد  ومشکلاتی  که جزیره  ایجاد میکرد سعی  زیادی  را مطلبید وکمتر مورد هجوم واقع میشد ومیبایست بسیاری از مشکلات راخودشان از طریق داخل حل کنند درخاور میانه مانند شرایط مصربودن لا دست به ساختن کلیساهای بزرگ حتی درمرکز یلاقی  پادشاه زدند ودر مرکز لندن هم کلیساهای باشکوه ساختند ومراسم ها درکلیسا انجام میگرفت الان هم همین طور است- اما شاهان نگون بخت ایران مانند رضا شاه ومحمد رضا شاه که درکشوراسلامی انهم شیعی  حکومت میکردند بقول عرب  حتی یک مسجد به اندازه لانه گنجشگ در کاخ نساختند – گرچه به حضرت ایت الله العظمی عظمت بروجردی  رحمت الله علیه  قول دادند که  شاهز که تامدتی این کاررا  کرد ولی کم کم  ازجاده منحرف شد- ولی حضرت ایت الله العظمی  رحمت الله از طریق علمای دیگر نصیحیت میکردند تا انکه ریس جمهور سابق امریکا اقای کارتر گفتند که من به تهران میروم تاشخصی متین وکاردان از داخل کاخ به پادشاهی برسانم ولی زمانی که به تهران امد شاه نظر  ایشان تغیر داد که هرکس به حکومت برسد سرانجام تابع روحانیت خواهد شد ومن فقط طرفدارغرب وسکولار هستم- ولذا بر سرسفره عکاس عکسی که گرفته است به وضوح مارک مشروب وپپسی را مشخص میکند وشاهزاده خانم ها دکلته یعنی کمی برهنه هستند که درجوامع مذهبی  اترا تلقی دهن کجی  به حضرت ایت الله العظمی  -عظمت بروجردی رحمت الله علیه تلقی شد واستارت انقلاب زده شد- میزان افراد مذهبی درانگلستان درحد کمترین نسبت به اروپا بود وخوشنام هم نبودند ومارک ارتجاعی  بهانه زده میشد افرادی تاریکفکر تلقی میشدند وبه کندی رشد میکردند در زمان اقای مارتین کسی  ان جرئت را نداشت  که درکتب دینی اصلاحات کند ویا مسائلی  مانند خیر وشر را تبین کند انچنان ایشان درجمع بعضی طلب ها درشیراز بیان کرد که نمیداندکه شر را چه خداوند بوجود اورده است ودانشی دراین مورد ندارد وبسیار قضایی پیچیده بدین نحو بود بعنوان مثال از جناب مجتهد شهرشیراز درباره اسلام وقران سئوال میکند ایشان میفرماید که قران معجزه است ایشان سوئال میکند سنداین معجزه چیست جالب ان است هرگاه درصحت بیانات انجیل سند خواستند ایشان سکوت کرد جناب حضرت مجتهد  رحمت الله علیه سند معجره قواعدشعری وقافیه  وسنجش ادبی است که شما مطلع نیستید ایشان فرمودند که این سند نمیشود ونوشتن اند که باوجود انکه مردی بسیار شریف وبسیارخوش صحبت وشیوا صحبت میکند از نظرایشان یک جواب مزخرف گفته است؟؟ من اختصارا درباره مسئله خیر وشر اندکی صحبت کنم که بر گرفته از بیانات- استادمعززحضرت ایت الله مرحوم زبرجد  رحمت الله علیه است- نظر ایشان درموردخیر  امر مطلوبی به انسان اضافه میشود وشر امر نامطلوبی   خیری را از انسان میگیرد  همان سودوضرر که درتجارت  مثلا مصطلح است بعنوان مثال فرد زحمت میکشد وانرژی مصرف میکند این ضرر است ولی پول بدست میاورد واین نعمت است مادر زحمت میکشد  این ضرر است ولی بچه بدنیا میاید این نعمت است-  این شر وخیر باهم دراین دینا هستند شر هشدار میدهد که این امر نامطلوب  نمیتواند جز ازطریق الهی باشد واین امر سئوال برانگیز است ایجادشک میکند  وشک یقظه یا بیداری رابوجود میاورد دربهشت نعمت نسبی است ولی  درمطلق زمان ودرجهنم شر نسبی است است در مطلق زمان لی شرها در زمان خود از بین میرونند ونعمتها مدتها یبیشتری باقی میمانند که اساس پیشرفت هستند اواخر قرن هفدهم- پروتستانها بقدری منشعب  که شدند وباهم  درنبرد وخصومت قرار گرفتند بفکر اصلاحات افتادند وکم کم مسائل علمی مطرح شد که میبایست مذهب باان سازگارباشد ولی کار زیادمهمی انجام نگرفت ولی بدنبال دین  راستین حضرت مسیح علیه  السلام السلام برامدند که به انها  خالصین  یا به انگلیسی پیوری تن – گفته میشد-درکاتولیک که مذهب پادشاهان انگلیس  بود وانهابرای دوری از پاپ وندادن سرباز ومالیات  دینی  جدی  که منشعب از کاتولیگ بود- بنام انگلیکان بوجود اوردند که هیچگونه چهارچوپ منظم وعقلانی نداشت ومانند امویان وعباسیان هرنوع پادشاه بخواهد عمل میشود تا نکه تعداد مذهبی محدود در دانشگاه  بخصوص در دانشگاه اکسفورد- تعدادی دانشجوی مذهبی  برای مذهب  رسمی یک چهارچوب  برای کشف حقیقت  تهیه کردند یعنی متد  کشف حقیقت که به انها متدیست میگفتند که تاحدی یک سیستم منطقی وعقلانی به مذهب رسمی بدهند که مشهورترین رهبرانها شخصی بنام اقای جان وسلی بود وبرادرش چالرز دران زمان کلیساهای رسمی طبقاتی بود وکلیسای وابسته به دربار واشراف نقش – تفسیر مذهبی را بعهده داشت وانهاراباطل ومرتد شناخت- ادامه دارد