بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بحث علم غیب- علم - علمی است که  موضوع ان هنوز بوجود نیامده است- ازان اگاهی پیدا شود- مشخص است که فقط خداوندمنان است که چنین علمی دارد وهیچ راه  ای برای درک علت ان وجود ندارد- وبسیاری هم به همین علت انرا  انکار میکند وبعضی علم غیب را علمی میدانند که بشر  از اراده الهی بی اطلاع است   وزمیانی که ان پدیده یاموجود  بوجود امدمطلع میشوند درحالیکه خداوندمنان  از قبل میدانست که چه چیزی را میخواهد- بوجود اورد ودرنتجه علم غیب  جبر میشود درحالیکه گاهی درک  رفتاریک فرد دراینده است که خداوندمنان در سبب ان دخالت ندارد ولی مطلع است—جبری درکار نیست- ولی این علم را خداوندمنان به هرکس که بخواهد میدهد- حتی افرادی عادی حتی کفار درحدیثی از پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نقل شدهاسهمه بشریت حداقل یکبار رویای صادقه خواهند داشت رویای صادقه دراینده عینا رخ میدهد تعبیر خواب هم میتوانند رویای های  خاصی تفسیر کند که حضرت یوسف علیه السلام وامام صادق علیه السلام داربودند ومقداری ازان علم را منتشر کردند- درقران میفرماید قبلا شیطان تا اسمن هفتم میتوانست عروج کند واز فرشتگان انجا علم غیب درباره افرادزمین بدست اورد بعلت خیانت وسو استفاده تا اسمان چهارم شد ونزد فرشتگان میرفت وازانهاعلم غیب درباره زمین بدست میاورد وباز سو استفاده کرد وفقط از اسمان اول همبن ستارگان میتواند پرواز کند که  دراین اسمان  بحثی از علم غیب نیست حال ممکن است فرشتگانی  داشته باشد ولی علم غیبی درکار نیست ولی هرگاه به اسمان چهارم بهواهد نزدیک شود ویا از اسمان اول خارج شود فرشتگان یک گوی اتشین برای اومیفرستند که معلوم نیست چگونه است ولی قران انر شبیه پاره شهاب بیان میکند این شهاب های اسمان اول ربطی به انهاندارد پس فرشتگان هم علم غیب میدانند- انبیا صلواته الله علیه واله والسلم حتما بایدعلم غیب بدانند مثلا تمام افراد رابخوبی بشناسند وبدانندچه سئولاتی  میکنند وپاسخ انهاراهم بدانند- تا هدایت کامل شود- پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شاگردان کمی دراطرف درمکه داشت از جمله جناب اقای عبدالله بن  عمروبن عاص – پسراقای عاص  لعنت الله علیه- ایشان یک مومن واقعی بود واحادیث را مینوشت پدراش عمرو به ایشان گفت قانون سیاستمدران این است همیشه چیزی بگویند بعضی راست وبعضی راست نیست بعضی براساس سیاست روزاست میخواغهد بنویس ی یکباربگوش خورد کافی است وبه دیگری هم یادنده ایشان ناراحت شد خدمت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- جریان گفت حضر رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- فرمودند بهجان من که درید الهی است تمام این احادیث از جناب الهی است ودرست است وانهارابنویس وبه ان عمل کن وبه دیگران یادبده- پس همه کس میابیست احادیث را یادبگیرند وبنویسند وبه دیگرا ن یادبدهند- لذا ازهمه ممتاز تر علی علیه السلام است  چرا ایشان چنین نمیکرده است؟؟ وچرا پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم بایدبرای انکه حضرت علی علیه السلام درامرتبلغ دین به ایشان کمککند از خداوندمنان طلب اجازه میکند ومقام هارونی مانند برای ایشان از خداوندمنان طلب میکند دلیل اش روشن است  انزمان نمیشد مداوم پیامبر اکرم وضع کند وهم صبح تاغروب درمسجد باشند و-موعظه شوند ومسائل خودرا مطرح کنند- البته تاحدی افراد احادیث رابیان میکردند ولی قادرنبودند همه مسائلرا حل کنند ومیابیست همه به سصمت رسول اکرم صلواته الله علیه اله والسلم بروند دلیلی  که بنظر میرسد حضرت علی علیه السلام معاف بودند- این است که حسادت ایجادنشوند انها اول شروع کنند وبعدبه مشکل برسندوبعدمتجه شوند رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم درخیمه ای کوچک نمیتواند به همه سئوالات پاسخ دهد-اول سلسله مرتب حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم  رعایت میکند کهاز لحاظ مدیریتی  بسیارحائز اهمیت است اما چرا مقام هارونی که ایشان پیامبر شدن برای انکه ایشان صاحب علم غیب شود وعلوم زیادی حال توسط فرشتگان یاالهام داشته باشد که بتواند مسائلرا بخوبی حل کند