بسمالله الرحمن الرحیم-نظرایت شخصی است-شعر –من درحال قیام ام  ازخانم مایا انجلو مصری- من درحال قیام ام-شایدتو اسم منرادربایگانی پلیدان تاریخ جای دهی-بخاطر تلخکامی وبد گمانی ات ودروغ های پیچیده ات- توممکن است بایک لگد منرادرزباله ها بیاندازی اماهنوز توان چون ذرات خاک اوج گرفتن را دارم-گستاخی وجاه طلبی من تورا افسرده میکند- ازار روح ورنجش قلبگرفته ای روز را برای تو  تاریک کرده است-بخاطران است گام میزنم چون روغن مرغوب با اسایش واطمینان درخانه خویشتنم-چون ما ها وهمچنین خورشیدها که در بلندی مسلم هستند-چون مانند  امیدچونفرکه به اسمان میجهد همچنان داراوج هستم-ایامیخواهی منرا شکسته قلب ببینی-؟سرخم کرده وچشمان فرو افتاده شانه ها اویزان-و افتاده-چون قطره - اشک-درضعف شدید روح من مملواز گریه های جانسوزایا غرور ونامهربانی من به تو اسیب میزند؟ تونمیتوانی انرا بدحالت وغیردوستانه شدید باان-نمی توانی  کناربیائی-مسلم است که من خوشحال هستم-مانندکسی که به معدن الماس دست یافته است—من درخلوت حیاط ذهن خودبامشکلات خود م کنکاش میکنم-شایدتوباکلماتی که به سمت-من  پرتاب میکنی—منرا  مجروح کنی- ویا باچشمانت منرا چاقوبزنی- شایدتو بانفرتمطلق خودات منرابکشی- اما هنوز چون هوا من اوج میگیرم-ممکن است وضعیت سکسی من توراغمگین کرده است- اینحالت زمانی که مندرحال رقص هستم مانند کسی برنده الماس شده است وران های خودرا به نمایش میگذارم- فراهم اور شگفتی ها میشود؟ خارج از شرم کلبه تاریخ-من عروج میکنم-من از دردهای که ریشه دررنج گذشته داشت عبور کردم وبالارفته ام من اقیانوس سیاه هستم-خود جوش پرید ه ام وبسط پیدا کرد ه ام-خوشحال-و خوش وخرم-بیحد فربه شدممن دراوج رنجها صبورهستم-سرانجام از شب های ترور وترس من عروج خواهم کرد وخواهم ایستاد درفجرهمهچیز بصورت تمایت صاف وپاک خواهدشد-ان هدیه امدنی که اجداد من بدست اوردند-رویای من است وامید بندگان-کم من خواهم ایستادمن خواهم ایستاد  -من خواهم ایستاد –من خواهم ایستادبسمالله الرحمن الرحیم-نظرایت شخصی است-شعر –من درحال قیام ام  ازخانم مایا انجلو مصری- من درحال قیام ام-شایدتو اسم منرادربایگانی پلیدان تاریخ جای دهی-بخاطر تلخکامی وبد گمانی ات ودروغ های پیچیده ات- توممکن است بایک لگد منرادرزباله ها بیاندازی اماهنوز توان چون ذرات خاک اوج گرفتن را دارم-گستاخی وجاه طلبی من تورا افسرده میکند- ازار روح ورنجش قلبگرفته ای روز را برای تو  تاریک کرده است-بخاطران است گام میزنم چون روغن مرغوب با اسایش واطمینان درخانه خویشتنم-چون ما ها وهمچنین خورشیدها که در بلندی مسلم هستند-چون مانند  امیدچونفرکه به اسمان میجهد همچنان داراوج هستم-ایامیخواهی منرا شکسته قلب ببینی-؟سرخم کرده وچشمان فرو افتاده شانه ها اویزان-و افتاده-چون قطره - اشک-درضعف شدید روح من مملواز گریه های جانسوزایا غرور ونامهربانی من به تو اسیب میزند؟ تونمیتوانی انرا بدحالت وغیردوستانه شدید باان-نمی توانی  کناربیائی-مسلم است که من خوشحال هستم-مانندکسی که به معدن الماس دست یافته است—من درخلوت حیاط ذهن خودبامشکلات خود م کنکاش میکنم-شایدتوباکلماتی که به سمت-من  پرتاب میکنی—منرا  مجروح کنی- ویا باچشمانت منرا چاقوبزنی- شایدتو بانفرتمطلق خودات منرابکشی- اما هنوز چون هوا من اوج میگیرم-ممکن است وضعیت سکسی من توراغمگین کرده است- اینحالت زمانی که مندرحال رقص هستم مانند کسی برنده الماس شده است وران های خودرا به نمایش میگذارم- فراهم اور شگفتی ها میشود؟ خارج از شرم کلبه تاریخ-من عروج میکنم-من از دردهای که ریشه دررنج گذشته داشت عبور کردم وبالارفته ام من اقیانوس سیاه هستم-خود جوش پرید ه ام وبسط پیدا کرد ه ام-خوشحال-و خوش وخرم-بیحد فربه شدممن دراوج رنجها صبورهستم-سرانجام از شب های ترور وترس من عروج خواهم کرد وخواهم ایستاد درفجرهمهچیز بصورت تمایت صاف وپاک خواهدشد-ان هدیه امدنی که اجداد من بدست اوردند-رویای من است وامید بندگان-کم من خواهم ایستادمن خواهم ایستاد  -من خواهم ایستاد –من خواهم ایستاد