بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- با الهام از کتاب تعلیم وتربیت دراسلام از عظمت استاد حضرت ایت  ایت الله دکتر مرتضی مطهری  علیه السلام رحمت الله  بهحق یگی از عظمت هائی است که درک عمیق از اسلام ناب راداشته است- کتاب هائی که از ایشان چاپ شده است زیبا است استاد نمیتوانسته یک موضوع را  دریک  جامع بیان کند  میخواسته است مطالب های متنوع را بگوید – وباید بنظر حقیر یک جنین کاری  باید کرد- اولین بحث ایشان  پرورش عقل است- هیچ مکتبی  به اندازه شیعه دراین باره سخن ندارد ونمیتواستند زیادهم  دراین باره جمع اوری کنند  وباانکه بسیار کتب شیعه سوخته شده است با وجودان بحث عقل درشیعه بسیارزیاد است درغرب با الهام از عظمت ایت ایه دکتر بهشتی  عقل ابزار دارند نه عقل بم ماهو عقل یعنی عقلی بودن قید وتخصیص  -عقل برهمه وناب ومطلق هم باید عقل فردی وهم عقل جمعی وهم عقل به حدکمال رساند—واین کار اموزش وپرورش میخواهند- هم اصالت فرد  باشد وهم اصالت  اجتماع وهم باید اصالت امت- پساز بیان اهمیت دادن به اگاهی ئر اسلام- در درجه اول اسلام عنایتی به عقل دارد وسپس علم  عقا خوداش اصالت دارد وعلم هم اصالت دارد- تربیت وگرورش در اسلام بسیار بحث شده است یکنمونعان دراخلاق است هم اخلاق تربیتی وهم اخلاق خاص درابعاد مختلف این نکنه هم ایشان وهم استادایت الله عظما محمدجواد جعفری بخوبی تبین کردند یک وجدان عمومی داریک ویکوجودان خاص درابعاد مختلف استعداهای وصفات انسانی- فرقی عمده با تقوا دارد تقواهمین می کند ولی ادربعد عقلانی است وجودانهم همین کار میکند دربعد قلبی است یعنی عقل بعلاوه احساس دروجدوان هشدار  چالش وجنگ عصبی و پشیمانی است رو ح ازلحاظ بعد مادی صفر است کیفیت ان قابل تشخیص نیست جزبگویم ماده نیست میتواند در لا حد کشش پیداکند درجات پیداکند ماده محدود است او نامحدود است درماده صفات تقسیم میشود  ولی درروح دریک نکقطه جمع میشود همان نقطه میشوند میبیند تصور میکمند وتعقل میکند وغیرخ لذا این جمع فقط دررو ح امکان پذیر است درمغز و قلب نیست ولی زمانی از روح به سمت بدن میاید دوشعبه میشود عقل به سمت مغز میرود  لی عقل واحساس به سمت قلب میرود- پرورش عقل  اولین هدف است  استادمیفرماید پرورش عقل یعنی پرورش فکر- شاگرد اول  به انبار کردن معلومات می پردازد ولی این کار هدف نیست لازم است ولی کافی نیست- امروز این را نقض می شمارند- که هدایت اموزش فقط این باشد- بلکه همراه ان معلم باید قدرت فکررا بالابرد- وان این است  کهنیروی فکری متعلم  را پرورش داد واستقلال دابدهد وقوه ابتکارا  ا.را زنده کند یک جمله از حضرت علی علیه السلام درنهج البلاغه اورده است ایشان به نکته درنهج البلاغه  جذب کرده است  حضرت امیرالومنین فرمودند  العقل عقلان  علم مطوبع وعلم مسبوع ولا ینفع المسوع اذا لم یکن المطبوع شاهکار است استادرجائی فرمودند قران میفرماید  ما دردل کوها وبیابانها ودریاه راه برای کشتیرانی وعبوردرست کردیم وگرنهدر دردام میافتید ومیمردید در زندگانی معنوی وعلمی هم همین طور است علم مسموع علم شفاهی وبیانی است که فرد میشوند وبقول استاد مقلد میشود اما علم مطبوع  طبع  یعنی چاپ زدن درزباتن عربی یعنی نوشته تمام شد واماده چاپ شد یعنی ختم شد چراختم مهم تراز طبع است درچاپ اماده شدهم مهروموم نداشته است ولی ختم دارد وگفته  طبع درتجارت هم رخ میدهد وبیعت جزو طبع است پس اول طبع است وبعد مسموع است بعد سمع است یعنی دلیل ان سمع باید همراه  که طبع است همرا ه سمع باشد امام معصوم علیه السلام  چنین  هستیم ودیگران  بخصوص دراخرالزمان اول مسومع میکنند وبعداز مدتها  پی به حقیقت میبرندمثلا انها ماند نشخوار گاو است اول علفرا به داخل یکیازمعده های خود میدهد که خوب انجا خیسمیخورد وبعد دراستراحت لقمه لقمه به دهان میاورد وانرا میجود کهبه ان نشخوار میگویند وسپس بهمعدهای دیگر میرود تا عصاره میشود وارد خون میشود وبه سلول ها میرسد شماها اینچنبن نباشید اگر کسی مسوع شد واندکی هم علت انرافهمید بعد باید تفکر کند ومطالعه کند خداوندمنان راه فکر به جائی میرساند ان زمان ایشان درک کرده استبسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- با الهام از کتاب تعلیم وتربیت دراسلام از عظمت استاد حضرت ایت  ایت الله دکتر مرتضی مطهری  علیه السلام رحمت الله  بهحق یگی از عظمت هائی است که درک عمیق از اسلام ناب راداشته است- کتاب هائی که از ایشان چاپ شده است زیبا است استاد نمیتوانسته یک موضوع را  دریک  جامع بیان کند  میخواسته است مطالب های متنوع را بگوید – وباید بنظر حقیر یک جنین کاری  باید کرد- اولین بحث ایشان  پرورش عقل است- هیچ مکتبی  به اندازه شیعه دراین باره سخن ندارد ونمیتواستند زیادهم  دراین باره جمع اوری کنند  وباانکه بسیار کتب شیعه سوخته شده است با وجودان بحث عقل درشیعه بسیارزیاد است درغرب با الهام از عظمت ایت ایه دکتر بهشتی  عقل ابزار دارند نه عقل بم ماهو عقل یعنی عقلی بودن قید وتخصیص  -عقل برهمه وناب ومطلق هم باید عقل فردی وهم عقل جمعی وهم عقل به حدکمال رساند—واین کار اموزش وپرورش میخواهند- هم اصالت فرد  باشد وهم اصالت  اجتماع وهم باید اصالت امت- پساز بیان اهمیت دادن به اگاهی ئر اسلام- در درجه اول اسلام عنایتی به عقل دارد وسپس علم  عقا خوداش اصالت دارد وعلم هم اصالت دارد- تربیت وگرورش در اسلام بسیار بحث شده است یکنمونعان دراخلاق است هم اخلاق تربیتی وهم اخلاق خاص درابعاد مختلف این نکنه هم ایشان وهم استادایت الله عظما محمدجواد جعفری بخوبی تبین کردند یک وجدان عمومی داریک ویکوجودان خاص درابعاد مختلف استعداهای وصفات انسانی- فرقی عمده با تقوا دارد تقواهمین می کند ولی ادربعد عقلانی است وجودانهم همین کار میکند دربعد قلبی است یعنی عقل بعلاوه احساس دروجدوان هشدار  چالش وجنگ عصبی و پشیمانی است رو ح ازلحاظ بعد مادی صفر است کیفیت ان قابل تشخیص نیست جزبگویم ماده نیست میتواند در لا حد کشش پیداکند درجات پیداکند ماده محدود است او نامحدود است درماده صفات تقسیم میشود  ولی درروح دریک نکقطه جمع میشود همان نقطه میشوند میبیند تصور میکمند وتعقل میکند وغیرخ لذا این جمع فقط دررو ح امکان پذیر است درمغز و قلب نیست ولی زمانی از روح به سمت بدن میاید دوشعبه میشود عقل به سمت مغز میرود  لی عقل واحساس به سمت قلب میرود- پرورش عقل  اولین هدف است  استادمیفرماید پرورش عقل یعنی پرورش فکر- شاگرد اول  به انبار کردن معلومات می پردازد ولی این کار هدف نیست لازم است ولی کافی نیست- امروز این را نقض می شمارند- که هدایت اموزش فقط این باشد- بلکه همراه ان معلم باید قدرت فکررا بالابرد- وان این است  کهنیروی فکری متعلم  را پرورش داد واستقلال دابدهد وقوه ابتکارا  ا.را زنده کند یک جمله از حضرت علی علیه السلام درنهج البلاغه اورده است ایشان به نکته درنهج البلاغه  جذب کرده است  حضرت امیرالومنین فرمودند  العقل عقلان  علم مطوبع وعلم مسبوع ولا ینفع المسوع اذا لم یکن المطبوع شاهکار است استادرجائی فرمودند قران میفرماید  ما دردل کوها وبیابانها ودریاه راه برای کشتیرانی وعبوردرست کردیم وگرنهدر دردام میافتید ومیمردید در زندگانی معنوی وعلمی هم همین طور است علم مسموع علم شفاهی وبیانی است که فرد میشوند وبقول استاد مقلد میشود اما علم مطبوع  طبع  یعنی چاپ زدن درزباتن عربی یعنی نوشته تمام شد واماده چاپ شد یعنی ختم شد چراختم مهم تراز طبع است درچاپ اماده شدهم مهروموم نداشته است ولی ختم دارد وگفته  طبع درتجارت هم رخ میدهد وبیعت جزو طبع است پس اول طبع است وبعد مسموع است بعد سمع است یعنی دلیل ان سمع باید همراه  که طبع است همرا ه سمع باشد امام معصوم علیه السلام  چنین  هستیم ودیگران  بخصوص دراخرالزمان اول مسومع میکنند وبعداز مدتها  پی به حقیقت میبرندمثلا انها ماند نشخوار گاو است اول علفرا به داخل یکیازمعده های خود میدهد که خوب انجا خیسمیخورد وبعد دراستراحت لقمه لقمه به دهان میاورد وانرا میجود کهبه ان نشخوار میگویند وسپس بهمعدهای دیگر میرود تا عصاره میشود وارد خون میشود وبه سلول ها میرسد شماها اینچنبن نباشید اگر کسی مسوع شد واندکی هم علت انرافهمید بعد باید تفکر کند ومطالعه کند خداوندمنان راه فکر به جائی میرساند ان زمان ایشان درک کرده است