بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی  است-روز عرفه است-روز شناخت-در چنین روزی- فرد از تمام خصلت های اعتباری رها میشود وفقط  هویت فردی مذهبی دارد-دردنیا گاهی این نوع  شناخت رخ میدهد مثلا درراه پیمائی- درروضه خوانی حتی درسینما-درکلاس درس- وهرفردی یک نمره میگیرد-   درجات قبولی ودرجات ردی- که بعدا مشخص میشود-جامعه درکل ونژاد درکل  همین وضعیت دارند- زمانی کهفرد در صراط المستقیم است- ادم است میتواند بیطرفانه نسبت به هرچه وهرکه وبادید دقیق از هرزاویه بهحقایق و واقعیت دست پیدا کند- این امر کارتاریخ را بسی مشکل کرده است وتاریخ  جمع ابعادمختلف جامعه ونژاد است-بطوریکه نمیتوان درباره یک نژاد یک قوم ویک مذهب  دریک کشوری بصورت  دقیق علمی  تحقیق کرد کهامروز مثلا درباره شیعه ونژاد هزاره درافغانستان کاری مشکل است ویادرعربستان درباره سیاست  اجتماعی وفرهنگی مطالعه کرد- باید دریک کشور بیطرف بود-زمانی درافغانستان به هزاره  ها زیاد کاری نداشتند-علت قوم بیات وقزلباش صفویه- درانجا استدلیا روشن است وقتیکه اهل سنت چه درامویان وچه در  عباسیانکهاسوه اهل سنت هستند دست بکشتار شیعه میزنند وانراجهاد مینامند وبهشت وارد میشونددرهمه اهل سنت برای انکه بگویند ما متعصب وطرفدارمذهب سنی هستیم دست بکشتار شیعه میزنند مانند صیهونیست-کمونیست ها- امپریالیستها وغیره وقتیکه هویتهای تاریخی- تغیر میکنند تاریخ نویسیهم تغیر میمند وبسیاریاز  ابعاد دیگر بخصوص مذهب هم تغیر میکند- وملب یک سویه میشود وتقابل اسناددیگر ارزشی ندارد—اسناد به سه دسته تقسیم میکنند –موتاه ومتوسط وبلند-برادران سنی اسناد غالبا کوتاه هستند ومقداری  دارای اسنادمتوسط هستنددرحالیکه درشیعه اسنادبلند هم وجود داردتعدادموضوعات در برادران اهل سنت بسیار کمتر از شیعه استوموضوعات در بیان اجزا بسیارکمتراز شیعه است وازفیلتر  سیاست ای قومی عبور کرده است- وبا خصوصیات امروزی اختلاف ماهوی زیادی داردمثالی  زمان اولیه اسلام در مکه  بعلل مختلف ما درباره افراد  بسیاراندک اطلاعات داریم- امویان  عموی پیامبراکرم صلواته الله علیه واله السلم ابی لهب  بزرگنمایئ  کردند وحضرت ابی طالب علیه السلام تحریف کردند ولی سشه فرد خاندان ابوسفیان که درجنگ بدر بدرک رفت قهرمان کردند که مشرک بودن انها مسلم است- بسیار کم درباره  امامان  صلواته علیهم  اجمعین در رواین سنی عرب استبیشتر در کتب ایرانیان غیر عرب وهرچقدرازبغداددوربودند بیشتر نمایان میشود واعرابی که به ایران ویا کشورهای دیگر رفتند بهتر دین اسلام رادرک کردند-ان موضوعاتی کهحکومت نسبت بهان حساسیت داشت مسلما مطابق میل انها تغیر یافته است- بعنون مثال قران ولی امر درتمام ابعاد  ولی میداند بهترین عمل در زمان  خلافای راشدین است- وتااواخر امویان هم تاحدی چنین بوده است ولی درعباسیان شکاف ایجاد میشود که غیر عقلانی است عدهای حاکم وعدهای امامرا میدان که کهغلط است زیرا ولی باید قدرت دردست او باشد امام دانشمند است ولی بیان نهائی حاکم باید بگوید ومسئله اینطور حل کردند بعضی حاکم وبعضی امام وبعضی هیچکدام صوفی وبعضی شخصی ومسئله حل شد واما م باقرعلیه السلام میفرماید عاقبت انها درشکم گرگ است یعنی حکومت مستکبرین ظالم--ادامهدارد