بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- اقای ریموند  ویلیامز- متخصص- رابطه جامعه  بافرهنگ است- یک رابطه شطرنجی است- یک کتاب دارد بنا لغات کلیدی فرهنگ و جامعه که در ویکی پیدیا مختصر شمه ای اورده است ویک پی دی اف دارد درباره فرهنگ وجامعه- که اولی به ان اشاره خواهم کرد- ترجمه کاری سخت است از یکی زبان به زبان دیگر ترجمه شود وگرنه قابل هضم نیست مشکل دراینجا استتحتالفظی با گرامر ودستورزبان  خودی فایده ای  ندارد- فیتز جرالد که خیام ترجمه کرده است انر با فرهنگ انگلیسی  ترجمه کرده است که مورد توجه واقع شد یک روزنامه درسطح مجله درلندن که بده بخش تقسیم شده است من درمحله کینگ استون – استون  یعنی سنگ نماد ساختمان است-کینگ هم یعنی پادشاه ومحله زندگانی پادشاه  بوده است- یک روز بنام ساندی( یعنی یکشنبه)  داشت بنظر یک کیلوونیم اینگلیسی میگفتند درست یک هفته مارا مشغول میکند شایعه بود یک دزد ی که متخصص ماشین دزدی- پلیس دنبالش بود پلیس  یک میدان که دران میدان یک پاپ  تاحدی کاباره وار ویک بارمن بچه ها در نصف شب درنیمکت اطراف نشسته بودیم و تمام روزنامه معروف توی  سبد المینیومی تیر ها وروی نیم کت ها بود وماشینهای اخرسیستم گرانبها انجا بود  .افرادی که میامدند ومن بحث مذهبی میکردم-درهمان جا ان دزد میخواست ماشین یک ستاره  سینا که یک خانمی بود بدزدپلیس میفهمید وایشان را شناخت رفت که دستگیر کند ایشان این روزنامه لوله کرد وبرس پلیس ک.بید وایشان غش کرد البته بعضی میگویند امکان ندارد وداخل روزنامه چوب بوده است وماشین را  دزدید  من انرا میخریدیم- داخل این روزنامه یک صفحه برای خبرنگاران داشت – یک خبرنگار اینگلیسی به مدرسه جامع میرود- وسر کلاس خبرنگاری میرورد- خانم معلم یک شاگرد میطلبد یک مقاله کوتاه ومختر مناسب روزنامه درباره عنوانی بخواند عنوان یک مصرع شعر خیام بوده است- دراخر ایشان با انخانم بحث میکند که   خبری نگاری انگلستان نسبت به سابق بادرنظر گرفتن رقبا عقب رفته است ویک بیانیه برای وزرات اموزش وپرورش مینویسد وسختی ترجمه درهمن جا است تنها زبان قران است بسیارراحتر است دردنیا امریکائی مخصوصا  در ارتش از  سبک زبان عربی بسیار تقیلد کرده است وانرا  شکوفاتر کرده است- امریکا چپاول گر دستورداده بود افراد ارتشی درایران زبان انگلیسی یاد نگیرنند ودوساله درانجا زبان بخوانند ساعتی  هزار شصد دلار بلکه بیشتر  میگرفتند ودر ضمن بخش ریاضیات نظامی وریاضی احتمالا ت هم سربندی چیز ی ها یاد میدادنند- یک افسر ایرانی  درمورد تانک در مرکززرهی شیراز بود انزمان من انجابودم ایشان تعریف کرد  یک دانشگاه معروفی امریکادارد بنام وست پوینت- نقطه یا شاخص غربی ایشان میگوید که من باید دقیق این مطالب ریاضی درک کنم سرهم بندی نمیخواهم- یکنامه به ایشان میدهد برو پنتاگون مسئله رابگو وانها مسئله راحل کنندوجواب انهارابرای میاور ایشان به پنتاگون=پنتا یعنی پنچ گون یعنی  ضلع- ساخاتمان پنج ضلعی است – به بخش ایران میرود بخش میفرماید ما در یک کنفرانس هستیم بعد متوجه میشودسالانه 90000 کاغذ ای –چهار-مطلب نوشته میشود درارتش میزان ارتباطات یک ناو با فرانکانسی میگیرنند  میزان ساعت انر محاسبه میکنند واگرزیادبود امکان عملیات است تعداد صفح که زیادباشد یک نقشه حمله از ایران  حداقل به روسیه است- به ایشان میگویند که برو به رستوران باش وهرچه میخواهی بخور که مجانی است-تاماتوسط  بلندگو شمارا صدا کنیم- ایشان به رستوران میرود بقدری عریض وطولانی بوده است انتهارا نمی دیده است- کارمندان درسه نوبت غذا میخوردند هیچ کس نبوده است جز پنج نفر که کمی جلوتربوده اند- دقت میکند میفهمد به فارسی صحبت میکنند-جلو میرود- ایشان جلو میرود میپرسد شما ایرانی هستید میگیوند بله ما ایرانی هستیم میگوید شما اینجا چه میکنید- میگویند-ما- دوره ای دیده ایم  با گروه امریکائی کتب نظامی را ترجمه میکنیم- اگرخواستی  بیا ما الان باید برویم سرجلسه- ایشان میگوید من منتظر  پیچ هستم- انها میگیود ما میکرفونرا انجاباز میگذاریم ایشان به اطاق میرود یک ژنرال ریس بوده است ایشان فرمودند صحبت کردن فارسی تهرانی ایشان از صحبت کردن تهرانی من بهتربود- تانگ چندنوع تیراندازی دارد- ژنرال فرموده است گیلانی ها یک نوع تیراندازی دارند- که با سبکی ما انوع راتاحدی باتانک داریم ومنی میخواهم ان اصطلاح بکارببرم خیلی زیبا است ولی انگلیسی چیفتن فروختند گفتند کتاب هاراخودتان ترجمه کنید انها میگفتند به افراد انگلیسی یادبدهید ولی ایران  زیاداهمیت نمیداد انجا بارمترجم های  انگلیسی  یادمیگرفتند ومیزانی هم انگلیسی یادمیدادند- جمشید خان فرمانده من بهمن گفت نصف افراد  نوری چشمی هستند وبقه بیادامتحان بدهم من شلگرد اول دانشکدهبودم ولی انگلیسی ضعیف است این دوماه به من تاحدی انگلیسی یادبده  وایشان خوداش تاحدی از بچه ها اصطلاحات نظامی یاد گرفت من تا کلاس سوم راهنمائی  ومقدار اکسفوردیک ومقداری مکالمه یادددادم رفت ومدتی گذشت من گفتم شما کجابودی ؟؟ایشان گفت باز من شاگرد اول شدم به انگلستان رفتم- ایشان فرمودند ما دریک پایگاه نظامی بودیم- خیلی مجهز  همه اساتید زن بودندجز دونفر که مرد بودند همه گرگ نظامی انزمان خودشان گرگ بودند هرچهمن کردم سراینهارا پائین بیاورم نشد- یکی از این خانم ها از من پرسید راستاش رابگو شما چگونه شد که زبان انگلیسی یاد گرفتی؟؟- بله انکه درپنتاگون بود کارادرست کردن اساتیدی  فرستادند که ریاضیات از صفر به ایشان یاد دهد- در انجا گفتندهر مشکلی دارید سئوال کنید- وبچه ها از کمی سکس گرفتهتا ایافرمانده مادراینمورد  ذی حق است نیست وسیاست و حسادت واحساس حقارت وغیره صحبت کردند وانها- کارشناس  اوردند وهرچه ایشان به انها میگفته پشت گوش میانداختند- تانک معرف ام شصت بود وانزمان ام- شصد ا- یک- امد- امریکا نفروخت وگفت وضع انگلستان خوب نیست- چیفتن  بخرید-ما مسلمان چطور هستیم؟؟- چیفتن  موتور امریکائی  است بدنه و شنی انگلیسی است بدنهرا پانزده برابر موتور فروختند وبدنه پانزده برابر  فروش به انگستان فروختند-دوربین ام- شصت برابر دوربین فانتوم چهار است ام- 105- دی اگر درشرایطی روی بعلاوه دوربین قفل کند موشک تانک وتوپ تا که روی هدف قفل شودکمتراز پانصد  میزند البته امروزه بعلت تکامل موشک وتوپ بسیارمدرن- وتوپ های بسیار مدرن  کار سخت است وبیشتر باید نزدیک و در استتارباشد که درباره ان بسیار کار کردند ولی استتار ما درحد صفربود چون تجهیزات زیادسودی به امریکانمیداد وعراق درزمان شاه استتارتوس ط میکانیزه انجام میشد ودرحدود هفتاد درضد غرب بود جمشید خان فرمودندمن ازنارحتی لاغر شدم چون در دقیقه اول سیصد کشته وزخمی میدهم- بقیه ماجرادر این مورد بماند- - اما بعد- لغات کلیدی جامعه و فرهنگ-هنر- بوروکراسی  فرهنگ- اموزش – مدیریت تود ه ها- طبیعت- اصالت- رادیکال- جامعه- رفاه وکار منهم سیاست  را اضافه میکنم- درشرق مذهبرا اضافه میکنم تاریخ- لغت از نظر اقای ریموند  ویلیام- بسیار پیچیده است  یک معنا از بیرون گرفته میشود وبا یک معنا  ذهنی بهم بافته میشود وهر کشوری انرامیتواند با تلفظ خوداش بایک لغت مشابه انرا تلفظ کند- مثال یونان  کلمه کالچر را به معنای نمو گیاه   بوده بعد درزبان فرانسه بمعنای کشاورزی وسپ فرهنگ شده است که با املا وتلفظ های   شهرهای اورپائی بکار گرفته شده است وخانم  جن استن با ایشان دراین  زمینه همکاری کرده است دراین لغات من جمله فرهنگ هم مردم وهم سیاست حساسیت شدید دارند-حتی معنای اصیل ان بمور زمان تغیر میکند درفارسی کثیف به معنایناپسند ولی در لغت اصیلاش بمعنای انبوه است- امرزه در غرب فرهنگ ایجاد اختلاف میکند وایجا سردرگمی وگاهی بیهودگی- جناب  میفرمودند-که درامریکا  طلاق بین ایرانیان ازطرفی درامریکا زنان چهار گونه میدانند نسبت بهامری عدهای خوشبین واسان گیر عده ای سختگیر ونوع دیگری هستند اول هردو غرب را قبول دارند وبه سمت تجدد میروند ومیخواهند از طبقه کلاسلک خانواده جداشوند ولی بعداز مدتی به سمت کلاسیک خانواده بر میگردند درحالیکه اقا مدرن شده است ویابرعکس  وانواع کلاسیک مدرن وپست مدرن میشود واینهم فضا اجبار میکند چون درامریکا افراد گروهای هستن د با گروه خود مماشات ومعاشرت دارند ویاید بایکیازاین گرو ها دم ساز بود وگرنهتک میمانند وبعضی واقعا یک گروه را میپسندند