بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به کتاب سایه – نویسنده  علی دشتی- دشتی وقتیکه متاثر میشود چه درصحبت وچه درنوشتن شور وهیجانی  درلحن وقلم اش  پدید میاید---- بیقرار وناارام گوشه ای  از روح طوفانی  اورامنعکس میکند حقا در مقاله- عقیده وبرهان- اقای دشتی تحت تاثیرات اقای گوستاولوبن هیچگاه عقل صاف وصوف انسانندارد وعقل تحت تاثیرات  گوناگون کهناممیبرد  مانند اب وهوا وجغرافیاو نژاد-تاریخ تربیت خانوادگی معیارهای عقل ساخته میشودکه همیشه باخرافات همراه است ایشانمتوجه نشده است این عقل  حوزه من است کهدارای چندمعیار  ثابت منطقی است نه قوه عقل ملکوتی انسان کهعق من میتواند از عقل ملکوتی خوداستفاده کند ویا ازنفسانیات خود—در روزنامه پارس شیراز در روز پنچشنبه نه شهریور سال 1334مقاله بنام بندگی چاب میشود وجناب دشتی نامهای برای ان روزنامه میفرستد- دوست  ارجمند عزیز- مدتهاست که عادت دارم-اول صفحه 4 روزنامه پارس نظری افکنم-درشماره1720 چشکمم  بکلمه بندگی افتاد- خیال کردم برضد  این کلمهای که تاریخ بشریت راننگین کرده  ساختهوانسان ازمقام انسانیت انداخته است چیزی نگاشته اید—حکایتی بود از ابراهیم ادهم-صوفی- وبقول فرهنگی ها-تز صوفیانه ای-بود—برای نشان دادن حقیقت تسلیم ورضا—ابراهیم ادهم گفت وقتیکه غلامی خریدم-گفتم چه نامی- گفت  تا چه خوانی- گفتم چهخوری گفت تا چه دهی- گفتم چه پوشی گفت تا چه فرمائی- گفتم چه خواهی گفتع بنده را با خواست چه کاراست- صوتی اول- پس با خود گفتم- ای مسکینتود درهمه عمر خدارا همچنین بنده بوده ای درسورممتحنه خداوندمنان میفرماید هرکارشما اول درصراط المستقیم دوم  دعا کنید وسوم  زاری کنید که بدون کمک الهی به جائی نمیرسید که خداوندمنان الغفور والرحیم است—اامه- با اینکه موضوع سمبولیک – و-برای راه ورسم سلوک وخدا پرستی است- دومین صوتی- انرانپسندیدم- سهل است یکنوع فشاری بر قلبم اورد- این حکایت—ظلم واستبدادی که ازقدیم این سرزمینرا ملوث کرده  وتسلط اقوام بیگانه- اقوام –وحشی وبی تربیت وخشن-انراشدیدتر وتاریکتر وخونین تر ساخته است ایننتجه ضل السبیل که ازجاده حق دوز شدند وه به بن بسصت وهلاکت رسیدن—ادامه- بالنتجه درنفوس ساکنین این مرز وبوم- خضوع وزبونی وتحمل ظلم وقساوت پرورانده است- بخاطرم اوردوبرای هزارمین بار باین نتجه وحشتناک رسیدم- که دیانت یعنی قوترین وتابناکترین اصولیدرجامعه انسانی برای تهذیب نفوس وتنظیم امور بشر بوجود امده است-و- بایستی- انهارا بطرف صلاح وازادگی وتقویت هدایت کرد—درتحت تاثیرات شهوات فرمایه وتمایلات طاغیانه وروح خبیث خود خواهی وخود پسندی وجلب منافع انی ما واقعشده- وبجای اینکهنسجفکر وامیال مردم را تغیر دهد- طرز فکرسخیف- کم ارزش –و- پست—مردم- انقدر با ان اصول مقدسه بازی کرده- وانرا تغیر داده است-تامطابق شهوات وامیال وافکار ازمند انها گردد-عشق وبندگی کدامیک را شما محترم تر ومفیدتر ومناسبتر بامقام ومرتبت اشرف مخلوقات میدانید-چرا به تسلیم ورضا که بالترین مرتبه خدا شناسی وعشق بمقام ربوبیت است قیافه بندگی-که مظهر خواری وزبونی وبدبخت وناچاری وپستی بدهیم- جناب دشتی خدای نکرده بندگی الهی را با بندگی مخلوق یکی گرفته است میگویند شاگرد با ید بنده استادباشدتا مرتبه پیدا کند سه لقب عبد الله- عبد صالح- عبدمومن برای بزرگان دین بکار میرود- یک از معجزات امام معصوم علیه السلام پیشگوی کردند که عربستاندراخرالزمان پادشاهی میشود یعنی ازخلافت به پادشاهی تبدیل میشود وشخصی که لقب ان عبد الله است نه نام ان که نام اوبود ان نام را تغیر میدادند عبداله یعنیفردی یکی ازبزرگان دینی است-که درزمان حج ترور میشود وازان زمان ببعد سلطه پادشهان  عربستان برشیعیان وخارج قطع میشود---ادامه ذات بی نیاز قادر متعال چه حاجتی به بنده دارد- میخواد ابرو ی انر ادرست کند – ولی چشمم اش را کور میکند—ادامه مخلوق اگر اورا چنانکه هست می شناخت مثلا مانند – رفیق—نه انطوری که حکومت خانهای تاتار ومغول وشیوع جور استبداد ورشوه و فساوت در ذهن مردم جای داده است- اور میپرسیدند-دراوفانی میشدند –ازبدی وپلیدی- همانطور که ازجذامی ووبائی- میگریزند- فرار میکردند به خوبی چون پرتوی ازصفات کمالیه اوست روی میاوردند- نسبت مخلوق بخالق بمفاد- انا اقرب الیکم من جبل وریدمن از ازرگ قلب به قلب شما نزدیکتر هستم یعنی درروح شما هستم—قویتر- متینتر- شریفتر از نسبت بنده به مالک است- واینمفهومدرتعالیم قران بطورمبسوطتری-ازبسط—گسترده تری-در بیانات عرفا ومتفکرین برگ ایران-چون سنائی- عطار –مولوی وحافظ  فراوان است----