بسم الله الرحمن  الرحیم-نظریات شخصی است—دیشب نظری به کانال بها یت- پیام دوست- سری بزنم—نکته بسیارمهم  اول این است که اقایان قبول کردند- که کتاب بیان  معجزه نیست- دوم فرمودند بهاالله سواد  کلاسیک نداشته است- چهدرامور حوزوی وچه درامر دانشگاهی- وادعا ی مذهب کرده است-پس یا پیغمبر است ویاخدا است- پیامبر نمیتواند باشد- برای انکه قران میفرماید تمام انبیا- در اصول کلی توحید ونبوت ومعاد فرقی باهم ندارند یعنی یکسان هستند درکتب یهود ومسیحیت واسلام بصورت مشهور صد صفات الهی بیان شده است کهمه انبیا انرا بیان کردهاند وبعضی انرانود ونه تا میدانند واندکی صد ویکی میدانند- وخصوصیات کلی انبیا یکی است وهمچنین معاد  خصوصیات  کلیت  ان یکی است است درحالی که دردین بهاپیت فرق دارد دوم کتب  مذهب از جانب خداوندمنان است- که نمیشود  ساخته وپرداخته انسان باشد ودران بیاد درباره توحید ونوبت ومعاد بحثهای عقلانی محکم داشته باشد- که این کتب دارای ان خصوصیات نیست  پس ایشان  پیامبر نیستند- تنها میتوانند خدا باشند گرچه امکان ندارد که خداوند  سنت خودر  یک دفعه بودن دلیل تغیر دهد خداوندی جسم نیست دارای جسم شود کتاب های ایشان درزبان عربی هیچگون فصاحت وبلاغت ومحتوی نیرومندی راندارد- وامکان انکه عربی  بهدینایشان تغیرکند بسیار کم است واگرهم شودیک مزدور است ثانی دین درست کردن بسیاراسان است دوتا انگلیسی از شهری در هند به سمت مرز نپال باهند حرکت کردند ومسیررودخانه معروف گنگ را مداوم  \س از مسافتی دین هندوطی کردند وبودا تغیر کرده است اگر ایران سنی بود  صدها  دین صوفی سنی داشت  مذهب شیعه  دوازده امامی است که اجازه نمیدهد به شیخییه اقا خان- کسروی وغیره دین درست کنند- انگلستان زمان ناصرالدین شاه متوجه شد قاجار دارند زیرکانه ضد انگلیس میشوند ترکان عثمانی هم ضد انگلستان شده بودند وعراق هم ضد انگلستان شدند این دین رابجود اورد که ترکان عثمانی ضد ترکان قاجار و ایرانیانضد عراق شودند  وانها تضعیف شوندتا حکومت های وابسته  به انگلستان قوی شوند ناصرالدین شاه متوجه شد وهیمن مطلب به ترکان عثمانی گفت وانها متوجه شدندونقشه درهم کوبیدن حکومت های عثمانی وایرانی را شروع کرد ومیخواست حکومت وابسته به انگلستان عراق را تقویت کند مخالفین درعراق بصورت عمده شیعیان بودند-ناصرالدین شاه دونفر به عراق فرستادکه یکی  سمت درسفارت داشت ودیگیر ملا حسین تهرانی از علما بود که بهالله را  دستگیر وبه ایرانیان بیاورند ودسته پیروان بهالله قلع وقم کنند انگلستان متوجه  شد- به نماینده  سفارت اخطارداد- ملا حسین تهرانی  به نزد  بهاالله رفت وگفت  هرچه هستی یک معجزه بیاور ایشان باکمال وقاحت فرمودندحق – معجزه نمیخواهد یعنی چه ؟ بدون معجزه هرکس میتواندبگوید من حق  هستم حال مثلا خدا است  اگرخدا هستی یک لحظه همه ستارگان را  نابود کن وبعد انهارا تولید کن وپیامبر هستی یک معجزه بیاور ایت الله  العظمی اعظم انصاری به بغداد  دعوت کردند وملا حسین تهراین فرمودند اجازه قلع وقم میدهید ایشان بفراست فهمید این نقشهای است که انگلیسی ها طالب ان هستند تادرپشت ان حوزه نجف رابکوبندورضمن هردینی تا زمان ظهور امام الزمان علیه السلام بشرطی که کاری به کار مسلمان نداشته باشد ازاد است وقبول نکردند به نجف باز گشتند- ولی به بهاالله یاددادندیک مسپله فقهی بسیار قوی را طرح کنند وبهایشان بدهند وایشان بودن انکه علم فقه خوانده است- حل کند و این مسپله علما طرح کردند وانگلستان متوجه شد وراه حل انراهم یادگرفت به بهاالله داد میبایست  درحضور  علما انرا حل کند همه علمامتجه جریان شدند وگفتند درست حل کرده است وما کاری با ایشان نداریم-