بسم الله الرحمان الرحیم- نظریات شخصی است- شخصی به امام موسی بن جعفر علیه السلام- نامه نوشت- که در باره ارزش های اخلاقی  تعدادی را معرفی کنید امام موسی به جعفر علیه السلام- هفت ارزش اخلاقی  مهم را بیان کردند- درس اول- جناب  نامه نوشت بیشتر بنویسید- امام  علیه السلام هفتاد تارا نوشت ایشن نامه نوشت بساری ازانهامیدانستم- باز بیشتر  بنویسید حداکثررا بنویسید- امام علیه السلام فرمودند برای شما هفتصد ارزش  وجود دارد ولی اگر انجام ندادید مجازات میشوید همان هفتاد تا کافی است-درس دوم انجناب نوشت خودشما چند ارزش اخلاقی عمل میکنید امام علیه السلام نوشتند هفت هزارتا وهمه را انجام میدهم—اینجا است که امام علیه السلام نمیتوان شناخت- این یک شعبه از عبادت الهی است از  عبادت های سخت ملائکه چهارگانه عرشی سختراست- یک دفعه حضرت جبرائیل علیه السلام بر پیامبر اکرم صلواته الله علیه وواله والسلم واردشد وحضرت سلمان علیه السلام  هم انجابودروکردبه حضرت سلمان علیه السلام شماقدرخودرابدانید ما عبادت های بسیارسخت انجام میدهیم- شما به یکنفر یک لیوان اب بدهید از اجر ما بیشتر میبرد- درس سوم اما سختی امام علیه السلام حضرت علی علیه السلام فرمودند من درقضاوت انچنان علم ومهارت دارم که تمام حزیات را درنظر میگیرم- روانشناسی  جامعه شناسی وفرهنگ ووضع جسمانی وغیره دقیقپیدا میکنم که فرشتگان مات .مبهوت میشوند واز ان سخت تربه قانون الهی عمل میکنم- این مثل-که میگویند علی مانده است وحوض اش  مال اعراب است- درزمان علی علیه السلام شخصی ریس یک قبیله بود وخودرا فدای علی علیه السلام میکرد وگارد علی علیه السلام بود وسعی میکرد همه مشکلات حضرت علی را برطرف کند وهمهرا  تشویق میکرد که مرید حضرت علی علیه السلام باشند وبامخالفین برخورد میکرد- یک دفعه به باغی رفت ودرانجا مشروب زیادی خورد وحماقت کرد تنهای حرکت کرد در  خیابان نقش زمین شد وانجاخوابید مردم انربلند کردند ومتوجه شدند که مست است- ایشان را نزد علی علیه السلام اوردند حضرت علی علیه السلام احتملا درگوش گفت که شلاق میخوری  این بنفع مردم واسلام است وبعدمابقیه کارها درست میکنم- ایشان سخت نارحت شد که دیگر قبلیه از من اطاعات نمیکندهرچقدرپول میخواهی من میدهم وایشان شلاق زدند وبعدان احمق با قبیله به شام رفت ومعاویه از ایشان پذیرائی شایان کرد واورنزد خود  مینشاند- مداوم از این اتفاقات می افتاد امدند به حضرت علی علیه السلام گفتند یک مقداری مصلحت درنظر بگیرید کاری که معاویه میکند- ایشان فرمودند دستورات الهی  همه حکمت دارد وسازندگی دارد بنفع فرد وجامعه است ولو شمادرک نکنید دراینده درک خواهند کرد شما به به خداوندمنان اعتماد وتوکل کنید نمونه فراوان است که بعضی افرادفهیم که غالبا جوان بودند- درک کردند ولی شیوخ پر مدعا احمق از اب درامدند- البته درجاهی اجازه مصلحت داشته است- بشرطی که سوئ استفاده نشود وضرری مهم بارنیاورد- دوم – بشر بایدبه زندگانی جدی نگاه کند واهداف هم بیاد اهداف پرارزش وجدی باشد ولی انسان بیشتر تمایل به لهو  ولعب دارد  جدی نباشد ولذت بخش باشد تفریحی باشد تاحدی  بیاد چنین باشد تا به کمال برسد جدی بودن مهمترشود اما بسمت اسراف وتبذیر نباشد اقای زبیر از بیت المال که از عثمان گرفت واز قبیله خودیک رقم ده هزاراسب است- این تنها  اسراف است وتبذیر هم است زیرا از اینهمه اسب بسیاری هم بکر نمیبرد وهزینه میکرد دراسرف بیش اندازه  استفاده کردهمثلا استخرخوداش با اب  لوله کشی پر میکرده است ولی از ان اب استفاذه  بیشاز اناه بکاربرده است وتبذیر یعنی مخزنی ازاب داشته باش ولی هیچگاه مورد استفاده قرارنگیرد امروز ه میگیوند علم ریاضی  با  باز ی به افراد یاید بدهیددر کل یادگیری درمراحل اول با باز بایدباشد دربهشت لذت است ولی همه جدی هستند شخصی  نزد حضرت سلمان  رحمت الله فارسی رسید وگفت شما باید سخت کوشی  درانبار همه کارکرد حتی قنات درست کرد شش دونگ بهشت- میخواهی تصاحب کنی وانجا خوش بگذاری کمی هم اینجا خوش بگذران اگرمن درمقام توبودم چنین میکردم حضرت سلمان علیه السلام فرمودند من بهشت را بخاطر بهشت نمیخواهم به این علت میخواهم-که نزد علی علیه السلام وپنج تن باشم