بسم  الله الرحمن الرحیم-  بخاطر  بزرگ داشت  ماه محرم- بخش نهم-یک مقدمه- اگریک لیوان اب داشته باشیم-  پاک باشد-,ولی دران خاک وخاشاک باشد  میگوئیم اب کثیف است-  انهاربرداریم اب قابل خودن است به این کار  خالص کردن میگویند-اما یکقطره نجس  مثلا ازشراب دران باشد اسلام درخوردن بسیارحساس است یک قطره شراب برابر بیست وچهارساعت شراب خوردن است- امادرروی لباس  اندکی  اجازهداده است که میشودباان نماز خواند اما یوانی که دران یک قطره شراب است انرا در مخزنی بهاندازه اب کر بریزید وانرابهم بزنید ودوباره لیوان را  ازان اب پر کنید این اب پاک است به این تزکیه گفته میشود اول تزکیه دوم مخلصین له الدین این اب کر یعنی امرالهی  وامر رسول الهی وامر دستور  امام الهی است- چه دستور راحت واسان وبانشاط باشد وچه سخت ورنج اور باشد منافق است اولیه راقبول دارد ودومی را  قبول ندارد- زمانی که حضرت یونس علیه السلام دچار خطا شد وگرفتار نهنگ شد ومتوجه مشکل خودشد وتوبه کرد درجات اش بالارفت وتاقیام قیامت زنده است-فسق وفساد یزید برهمه اشکار مبرهن بود- درخفا که مرتکب فسق وفجورنبود- زمانی که کراون اسرای امام حسین علیه السلام  وارد دمشق شدند شهر را اذین بندی کردهبودن ازهمه جای شهر صدای دهل وموسیقی  بگوش میرسیدوزمانی که اسرا وارد تالار کاخ کردند یکمنبر کوتاهبود وکناران یک تشت که روی ان پارچه سبزی کشیده بودند وکنارمنبر بود یزید وارد شد برمنبر رفت وگفت این تشت چیست  پارچه بکناری کشیدند دران سر هفتاد دونفر  در تشت پراز شراب قراردادهبودند وگفتند طبق دستور شما یزید چوبی همیشه دردست داشت وسرمبارک امام حسین علیه دروسط تشت قرارداشت برلبانمبارک ایشان زد که ایحسین در زندگانی از خوردن شراب خودداری کردی حال بنوش دردخال  تالار همه شد که یزید چنبن نکن- وحضرت سلام الله علیها فرمودندمیدانی یید که چوب برلبان امامحسین علیه میزنی چقدر رسول الله صلواته الله علیه واله والسلم این لبان رابوسیده است کاربالا گرفت یزید گناه بگردن ابزیاد که درمجلس بود  ومداوم ازجام های بلورین انجا درتعجب بود شراب مینوشید مورد غضب یزید واقع شد وخلع شود وازکاخ بیرون رفت—حربن ریاحی که درمسیر به امام حسین علیه السلام برخورد  امام علیه السلام درحال پرکردن  مشک های اب بودن که برگردند-چون پیک حضرت مسلم بن عقیل رسیده بود-حرپرسید  هدف شما از امدن چیست- امام حسین علیهالسلام فرمودند- مردم این سرزمین ازمن خواستند نزد انهابیایم-تابیاری ایشان دین رازنده کنم-انهامیدانستندکه امام علیه السلام فقط برای همینمنظور حرکت خواهد کرد- نه برای یک ریاست صوری انهم مطابق میل انها—ولی حر نگذاشت که ایشان برگردد امام علیه السلام وقتکه دید سپاهیان کوفه از اطاعت پسر زیاد برنمی گردند ونمی پیودند—تا انجا که توانست کوشید که که کاربه جنگ نکشد- حتی در واپسین گفتگوها با پسر سعد ازوی خواست تا یکی ازدو- پیشنهادهای اورابپذیرد—اگر فرماندار کوفه یکی ازاین خواسته هارا میذیرفت—کار رنگ دیگری می یافت- اما پسرابن زیاد جز این نمیخواست که اورا خوار سازد وبه حکم خود دراورد این خصلت  دائمی خصلت امویان بود ولی معاویه باحیله هم کار میکرد  نرمی وسختی را باهم ترکیب میکرد که فرد تاحدی متمایل شود- ولی یزید بدتراز فرعون عمل میکرد وباید شخصیتهای مقاوم  را درنزد مردمان خوار وذلیل کند ابن زیاد هم ازاو پیروی میکرد0- این چیزی بود که ازاد مردهرگز نمی پذیرد وایشان هم نمیپذیرفت-و- نپذیرفت- وفرمودند—من هرگز مانند بندگان خودرا تسلیم شما نخواهم کرد- انبیا واوصیا یک مشکل اساسی دارند هرعملی انجام دهند  باید پیروان هم انجام دهند اگر انجا امام حسین علیه السلام سکوت کرده بود  همه باید درچنین وضعیت ای  سکوت کنند امام حسین علیه السلام فرمودند - افرادی  چون من دراین موارد سکوت نمی کنند یک دستور صریح سیاسی- اعتقادی-اخلاقی دادند-ادامه دارد