بسم الله الرحمن الرحیم-نظریا ت شخصی است-دختران من کتاب خوب –که مطرح میشود برا ی بظاهر خودشان ولی برای من خریداری میکند- من دنبال کتب شهدا بودم شایداز لحاظ  روانشناسی  یکنوع کمبود رابرطرف کنم- ولی رمز اش تنها ان نیست- رمز اش درفتار ملکوتی است- من از درس های حضرت استاد  ایتالله عبدالله زبرجد رحمت الله علیه  اینطور برداشت کردم انسان اول از بدن ودمیخواهد به کمال برسد مثلا دست او هزارها بقول ادبای سابق  هنر داته باشد هم جراج خوبی بشد وهم نویسنده خوب یاشد هم نقاش خوب باشد- بعد زبان وبعد رفتار—سوره الرحمن—درفیلم های امریکائی –چون تاحدی دروانشناسی کار کردند-مردان درفیلم  دارنداز خودشان انتقام میگیرنند سرانجام خانم هارا تاحدی مظلوم نگاه میکنند- ظالم فتیکه میفهمد ظالم است ناخودگاه وخودگاه از خوداش  انتقام میگیرد وبهنزد کشیش میرود ومیگوید صدضربه شلاق برپشت من بزن- وفقطیک جا مردن مات ومبهوت میشوند وخودرا گناه کار نمیدانند انکه عشق زن دیگری هم میشوندگره کور روانشناسی غرب- درسابق  مثلا بهکسی میگفتند چرا فلانی را استخدام نکردی  مثلا درکار فرهنگی میگفت مثل هنرپیشه ها اداواصول بلد است محتوایی ندارد جامعه هنری  را به این سمت سمت کشانده بودند اقایان هم خودشان میدانستند که چه جنایاتی میکنند اگردقت کنیداز خودشان انتقام میگرفتند- کمی فیلم قیصر چرگل کرد مرکز مرد تربیت کردن یکی ورزش باستانی بود کهمیخواستند انرا به لجن بکشنذد- وخواستندبگویند محصول او شعبان بی مخ است—وجناب طیب رحمت الله علیه  به منتهای  درجه پائین بیاورند –که نوچه های ایشان چاقو کش وکبوتر باز  وبی مخ هستند- ولی  برعکس شد- شما درکتاب سلام بر ابراهیم یک عرف از ک نوجوان عرفان شنیده مقداری عمل کرده است بخوانیذمت ومبهوت میشوید تحت تعلیم جناب ااقی حسن توکل که چرهای بس نرانی درعکس ارد وداای   ورزش باستانی بوده است رشد کرده است من کتاب حضرت استاددکترغلام حسین  ابراهیم دینانی رحمت الله علیه بدنبال خرید کتب ایشان بودم  درکتابفروشی سپاه – مطهری فقط سه تا پیدا کردم وهمان زمان یکجناب مهندسی از بندرعباس امده بود شاید درشیر از باشد—ایشان درکتاب  اسما وصفات حق- یک مسئله  حیرن کننده ای که هنوز هم حل نشده است مطرح کردند ومن رامدتی بئنبال حل ان کشاندن- مثالی بیاورم یک فرش را  درنظر بگیرید مثلا از پشم است- خوداین پشم خواصی دارد به ان میگویند خواص ذات- یا صفات اولیه ولی این نقش ونگار ازکجا امده است اینکه درذات نیست- به این  هنر میگویند صفات ثانویه- حال خداوند منان بی نهایت صفت ثانویه داذ مثلا علم این صفت از کجا امده است چون جزو صفات ذات نیست- وچای نیست که صفات ثانویه  رابشود بدست اورد همین سئوال برا یخودخداوندمنان هم مسئله است وراه حل ا ش رابلد است  ولی متومبهوت است که فقط برا یخوداش رخ داده است وبس  به اصطلاح شانس الهی است-  اینکه بعضی میگویند شانسی برای ما رخ داده است- درست است ولی کارخداوندمنان است کمی مانندخداوندمنان شوند اگر یک شی را  درثانیه نودهزار دور بزند ان شی پرواز میکند علامه ایتاله محمد حسین طباطبائی علیه  السلام خواسته است این مطلبا حل کند که وقتیکه ذات بی نهایت شد این  صفات درا ن به نحوی که نمیدانیم- ظهور میکند خداوند عشق ذات وصفات خود است- ولی بای انسان عاشق ذات وصفات خود نباید باشدزیرا متوقف میشود خداوند منان یک صفت زیبای ایشان این است که فکر نمیخواهد  ولی درانسان خداوندمنان  انسان را عاشق فردن کرده است که مداوم برصفت خودبی افزاید--ادامهدارد