بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- خداوندمنان- بعضی صفات خودرا بانام گذاری- یان ومشخص کرده است –مثلا رزاق=رزق دهنده- غفار= گذشت کننده- تعداد انها مشهور به صدتا است ولی درجوشن کبیر به هزارتا میرسد- تادهزارتا هم گفته شده است- این صفاتی است با بشر بخصوص ارتباط دارد- ودر سرنوشت انسان نقش دارند- ولی صفات بینهایت است- که نام انها بیان نشده است وفقط اهل بیت رسول الله صلواته الله  علیهم  الاجمعین- میدانند ولی دراحادیث بیان شده است یک صفت الهی است که هیچ مخلوقی انرانمیداند- رابطه  صفت با ذات- درک اش بخصوص در روح کاری بس مشکل است-چون ما درک دقیق از روح نداریم- درماده شیشه نورا عبور میدهد بعلت چیدمان اتمی است ولی چوب نورا عبور نمیدهد باز بعلت چیدمان اتمی است پس عبور نوراز  شیشه  به ذات برگشت- به اصطاح میگویند این صفت در ذات مندک است- فرض کنید درچوب حکاکی کنیم کلمه بسم الله الرحمن الرحیم  را دربیاورم ایا این چوب این صفت رادارد یاندارد باز این مندک است حال ازجنس چوب یک بسم الله الرحمان الرحیم درست کنیم به نحوی در چوب قراردهیم که یکی شود این هم مندک است-نظریه اول متعلق به استادعزیر وشهید مبارک وعظیم الشان حضرت ایت الله  دکتر مرتضی مطهری  رحمت الله علیه السلام- ونظر دوم متعلق به علامه ایت الله حضرت محمد حسین طباطبائی است- نمیشود یکی رارد کرد اگربگویم نظریه حضرت ایت الله مطهری عزیز  رحمت الله علیه عزیز درست است- مامیدانیم مداوم درک حسی ما میبابیست تبدیل به روح شود تا روح انرادرک کند- دوتا روح  باهم تعامل دارند نظریه استاد علامه رحمت الله علیه میشود- واگربگویم   بهصورت اول مندک نشده است پس یک روح نداریم واینهم برخلاف ایه قران است که مارایک روح دانسته است- اما حدیث داریم کهخداوندمنان ابادارد یعنی  دوستندارد  حتی یک موجود بسیارضعیف مثلا بسیط مادی  تنها یکخصلت داشته باشدمداوم برای تک الکترون خواص پیدا میکنند اولا که پتانسل جنبشی دارد  الکترون یعنی انرژِی که یک لایه ضعیف مادی دارد دوم قدرت جذب دارد سوم قدرت دفع دارد- چهارم قدرت انتقال دارد- وپنچم  گرمادارد- وششم  نورپردازی دارد بعد صدا ایجاد میکند- وبعد حل نمیشود-ملاک صفات نیست ملاک ذات  است – یک اسکناس هزارتومانی است چون یک ذات دارد نمیشودگفت چون برابر هزار اسکناس یک تومانی نیست پس هزار ذات دارد- علما درباری عصای  حضرت موسی علیه السلام درواقع به هرشکلی در  می امد- درطول راه متکی حضرت  موسی علیه السلام وخانوداه معزز میشد وباز وسایل به ایشان وصل میکردندوهمراه ایشان میاورد- خوب زمانی که حضرت موسی علیه السلام  عصا به دریا زد  ودریا شکافت مگر خداوندمنان انهارانمیدید خوب دریارا میشکافت ایا عصا بی خاصیت بود پس خداوندمنان دستور عبس داده است یعنی کاری بی فایده- نه اینطور نیست عصا این خواص راداشت چر گفته نمیشود که خداوندمنان برای خودشریک درست کرد فلسفه ان این است بشر با منطق وفلسفه نمیتواند به توحیدبرسد زیرا مداوم درعقل خود شک میکند معجزه ساختن یک صفت الهی است از ان طریق بهتر میفهمد چنیدپیش دررادیویک سخنرانی حضرت مرحوم استادمن ایتالله حائری شیراز ی رحمت الله علیه گذاشته بود که جنابموریس مترلینگ یک فرد بلژیکی است از طریق فلسفه به ضد خدایی رسید ولی دانشمند منصفی بود بیست سال  روی زنبور عسل کار کرد به توحید رسید وچندین سال روی مورچه کار کرد باز بتوحید رسید بقول ایشان دستور پیامبر اکرم  وصلواته  الله  علیه واله والسلم وقران را عمل کرد- خداوندمنان فرمودند که من در روی ز مین خلیفه  خودم  بوجود میاورم- البته خلیفه هم برای خوداش است وهم برای قبیله- فرشتگان گفنداین بشر باضعف اولیه وشهوات قوی وقدرت اختیار چگونه میتواند خلافات الهی رابجای بیاورد- ازماخلیفه درست کن- وما ان خلیفه را اطاعت میکنیم ودستورات را اجر ا میکنیم- خداوندمنان فرمودند من چیزی میدانیم که شما نمیدانید  وفرشتگان تائید کردندکردند که علم انهاکلااز جانب الهی است واینعلم جدیدرا نمیداننند وتابع علم جدید میشوند- این را میگویند مقام فقر- حضرت رسول صلواته الله علیه واله والسلم من همیشه فقیر هستم وتوسط خداوندمنان غنی میشوم وباز فقیر هستم ذت وافتخارمن دراین رابطه است-کهعرفا ودراویش هم همین را میگویند که خداونددرد فقرمارا چاره کن ودرمان کن ومداوم فقرتولید کند وبعدمداوا کن- اعجاز درطول  اراده الهی  درست است ومطلوب است بچه را پدر ومادرتولید میکند یک اعجاز عظیمی است ولی شریک الهی نیست-چون درطول الهی است دلیلاش این میداندکه همه شرایط و وسایل راخداوندمنان تهیه کرده است- اگر از وداش بود انوقت شریک الهی میشد چر برای انکه شان  به انسان بدهدوگرنه مانند حضرت ادم عیه السلام وحضرت حوا علیه السلام همه را خلق میکرد مانند فرشتگان همانطور که خداوندمنان بامعجزات عقل مردم بدست میاورد خلفای طراز اول انهاهم بامعجزات  بتواند عقل مردم رابدست اورد وچون تمام شرایط و وسایل از جانب الهی است از خوداش نیست پس درطول الهی است نه نتها اشکالی ندارد بلکه لازم استربسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- خداوندمنان- بعضی صفات خودرا بانام گذاری- یان ومشخص کرده است –مثلا رزاق=رزق دهنده- غفار= گذشت کننده- تعداد انها مشهور به صدتا است ولی درجوشن کبیر به هزارتا میرسد- تادهزارتا هم گفته شده است- این صفاتی است با بشر بخصوص ارتباط دارد- ودر سرنوشت انسان نقش دارند- ولی صفات بینهایت است- که نام انها بیان نشده است وفقط اهل بیت رسول الله صلواته الله  علیهم  الاجمعین- میدانند ولی دراحادیث بیان شده است یک صفت الهی است که هیچ مخلوقی انرانمیداند- رابطه  صفت با ذات- درک اش بخصوص در روح کاری بس مشکل است-چون ما درک دقیق از روح نداریم- درماده شیشه نورا عبور میدهد بعلت چیدمان اتمی است ولی چوب نورا عبور نمیدهد باز بعلت چیدمان اتمی است پس عبور نوراز  شیشه  به ذات برگشت- به اصطاح میگویند این صفت در ذات مندک است- فرض کنید درچوب حکاکی کنیم کلمه بسم الله الرحمن الرحیم  را دربیاورم ایا این چوب این صفت رادارد یاندارد باز این مندک است حال ازجنس چوب یک بسم الله الرحمان الرحیم درست کنیم به نحوی در چوب قراردهیم که یکی شود این هم مندک است-نظریه اول متعلق به استادعزیر وشهید مبارک وعظیم الشان حضرت ایت الله  دکتر مرتضی مطهری  رحمت الله علیه السلام- ونظر دوم متعلق به علامه ایت الله حضرت محمد حسین طباطبائی است- نمیشود یکی رارد کرد اگربگویم نظریه حضرت ایت الله مطهری عزیز  رحمت الله علیه عزیز درست است- مامیدانیم مداوم درک حسی ما میبابیست تبدیل به روح شود تا روح انرادرک کند- دوتا روح  باهم تعامل دارند نظریه استاد علامه رحمت الله علیه میشود- واگربگویم   بهصورت اول مندک نشده است پس یک روح نداریم واینهم برخلاف ایه قران است که مارایک روح دانسته است- اما حدیث داریم کهخداوندمنان ابادارد یعنی  دوستندارد  حتی یک موجود بسیارضعیف مثلا بسیط مادی  تنها یکخصلت داشته باشدمداوم برای تک الکترون خواص پیدا میکنند اولا که پتانسل جنبشی دارد  الکترون یعنی انرژِی که یک لایه ضعیف مادی دارد دوم قدرت جذب دارد سوم قدرت دفع دارد- چهارم قدرت انتقال دارد- وپنچم  گرمادارد- وششم  نورپردازی دارد بعد صدا ایجاد میکند- وبعد حل نمیشود-ملاک صفات نیست ملاک ذات  است – یک اسکناس هزارتومانی است چون یک ذات دارد نمیشودگفت چون برابر هزار اسکناس یک تومانی نیست پس هزار ذات دارد- علما درباری عصای  حضرت موسی علیه السلام درواقع به هرشکلی در  می امد- درطول راه متکی حضرت  موسی علیه السلام وخانوداه معزز میشد وباز وسایل به ایشان وصل میکردندوهمراه ایشان میاورد- خوب زمانی که حضرت موسی علیه السلام  عصا به دریا زد  ودریا شکافت مگر خداوندمنان انهارانمیدید خوب دریارا میشکافت ایا عصا بی خاصیت بود پس خداوندمنان دستور عبس داده است یعنی کاری بی فایده- نه اینطور نیست عصا این خواص راداشت چر گفته نمیشود که خداوندمنان برای خودشریک درست کرد فلسفه ان این است بشر با منطق وفلسفه نمیتواند به توحیدبرسد زیرا مداوم درعقل خود شک میکند معجزه ساختن یک صفت الهی است از ان طریق بهتر میفهمد چنیدپیش دررادیویک سخنرانی حضرت مرحوم استادمن ایتالله حائری شیراز ی رحمت الله علیه گذاشته بود که جنابموریس مترلینگ یک فرد بلژیکی است از طریق فلسفه به ضد خدایی رسید ولی دانشمند منصفی بود بیست سال  روی زنبور عسل کار کرد به توحید رسید وچندین سال روی مورچه کار کرد باز بتوحید رسید بقول ایشان دستور پیامبر اکرم  وصلواته  الله  علیه واله والسلم وقران را عمل کرد- خداوندمنان فرمودند که من در روی ز مین خلیفه  خودم  بوجود میاورم- البته خلیفه هم برای خوداش است وهم برای قبیله- فرشتگان گفنداین بشر باضعف اولیه وشهوات قوی وقدرت اختیار چگونه میتواند خلافات الهی رابجای بیاورد- ازماخلیفه درست کن- وما ان خلیفه را اطاعت میکنیم ودستورات را اجر ا میکنیم- خداوندمنان فرمودند من چیزی میدانیم که شما نمیدانید  وفرشتگان تائید کردندکردند که علم انهاکلااز جانب الهی است واینعلم جدیدرا نمیداننند وتابع علم جدید میشوند- این را میگویند مقام فقر- حضرت رسول صلواته الله علیه واله والسلم من همیشه فقیر هستم وتوسط خداوندمنان غنی میشوم وباز فقیر هستم ذت وافتخارمن دراین رابطه است-کهعرفا ودراویش هم همین را میگویند که خداونددرد فقرمارا چاره کن ودرمان کن ومداوم فقرتولید کند وبعدمداوا کن- اعجاز درطول  اراده الهی  درست است ومطلوب است بچه را پدر ومادرتولید میکند یک اعجاز عظیمی است ولی شریک الهی نیست-چون درطول الهی است دلیلاش این میداندکه همه شرایط و وسایل راخداوندمنان تهیه کرده است- اگر از وداش بود انوقت شریک الهی میشد چر برای انکه شان  به انسان بدهدوگرنه مانند حضرت ادم عیه السلام وحضرت حوا علیه السلام همه را خلق میکرد مانند فرشتگان همانطور که خداوندمنان بامعجزات عقل مردم بدست میاورد خلفای طراز اول انهاهم بامعجزات  بتواند عقل مردم رابدست اورد وچون تمام شرایط و وسایل از جانب الهی است از خوداش نیست پس درطول الهی است نه نتها اشکالی ندارد بلکه لازم است