الرحیم- نظریات شخصی است- درجبهه بودم- خاکریزبرای توپخانه دریک بخشی درحدود سه متر باتپه مقابل فاصله داشت در جببه اسلحه بفرد نمیدهند مگر زمان جنگ-من جزو اسم خوبی دارد فراموش کردم که هدایت توپ- خمپاره-میکند نشسته بودیم دوجت جنگی امریکای ی خلبان ها مساک اکسیژن نداشتند این نشان میدهد چقدر جت پیشرفته است به دیگران هم ندادند- یک عینک دودی داشت یک لباس کلفت بسیارگشاد جنگهای جنگلی تن اوبود که اگرجت را زدندوروی جنگل فرود بیاید هیچگونه اتفاقی برا ی او رخ ندهد- یک چمدان نارنک خوشه ا ی انداخت جعبه کوچک بود معلوم میشودما ل جنگ جهانی دوم است تعداداش توپ های مثل توپ تنیس است بسیارسفید ولی روی ان مانند که درخمیر اندکی ناخن برنید اطراف همه جای اوراپرکرده است نمونه نارنجک است انهم بطریقی این چنین است این توخالی بودن نازک است زمانی که این توپ بزمین میخورد یک دینامیت با حساسیت بسیار بالادر درون ان منفجر میشوددر اولیه چهار هزارسوزن و امروزه بیشاز ده هزار سون پرتاپ میشود ازهمین جای ناخن ها که ضخامتی ندارد مثلا یک کره درهمه جهات پرتاب میشود هم سمی است وهم بشدت دور خودمیچرخد- وهم حرارات زیاد داردهم بسیارنفوذ میکند اگر به چشم خورد تاوسط مغز میرود اگر به سینه خورد تا وسط قلب میرود وپاره میکند سر سوزن چهار تیکه فلزبسیار تیز است که جمع شده است درداخل بدن باز میشود وبا انبردست بسختی بیرون میاید واگربیرون بیاوری تمام بافت راپاره میکند درمیدان مفید یکفردبطور متوسط چهارصدتا سوزن لذا کاری نمیشودکرد وبهمین دلیل ممنوع شده است- این توپ سوزن انها به مانمیرسد وبسیاری ازانهاعمل نکردند وزمین سست بودبسیاری داخل زمین رفتندومنفجر نشدند اصلا راهی برای پاکسازی ندارد بسیارخطرناک است بالای سرانجا یک پرچم قرمز میزنند ویک نوار قرمزدورانجا میکشند ومثلا اجر قرمز دورانجه کار میگذارند خدا قل با اجر یا سنگ قرمز یکردیف دورتا میکشند- حتی با غلطک روی انهابروید معلوم نیست که مسئله حل شده است-هنوز یک دقیقه نگذشته بود معلوم نشد که گاز شیمیای از کجا پرتاب شد معلوم نبود بنظر حقیر دردا خل همان جعبه ویابعضی توپ ها مواد شیمیای داشتند فرمانده ما یک جوان سپاهی بود دستور فرارداد وما به سمت ارتفاع که روی تپه درحدود هشت تا به اصطاح نمره حمام داشت رفتم و داخل حمام حوله بود روی سرم قراردادم وابرا باز کردم حمام شیشه داشت مردابی درانجا بود که سرچشمه ان از کوهی بلند است بود ولی بنظر حقیر ان جوان زود به ما گفت سریع برگردید- ایشان زیاد شیمایی خورده بودچشمان دراطراف بسیار کلفت شد ومانند پلیسه لباس چین خورد وسیاهی براق شد وپس از مدتی دوباره چشم سالم شد ایشان هرقت به تهرا ن میامده است یامنزل عموی خود میرفته که تنها زندگی میکرده است ویاخانه دوستان وسپس درستاد بوده است خانواده چنددقیقه ایشان را انجا ملاقات میکردند وسپس به جبهه باز میگشت- خلاصه انروز تمام شدگذشت ما به مقر اصلی رفیتم ومن خوابیدم دستورامده بود که نگذارید مین گذاری کنند من حس کردم با خمپاره صدوبیست دارنند تیراندازی میکنند بعد ها فمیدم ما اندک داشتیم بیشتراز عراق بدست اوردیم درحالیکه این چنین نبود انجا متوجه نشدم بازگشتم به خانه شب خوابیدم- یکدفعه حس کردم کنار تخت من یک بمب صدبیست زدند درنیمه خواب خودم به زیر تخت کشاندم خانم من گفت چرا بزیر تخت رفتی گفتم بمب یک وبیست زدند ایشان گفت یک تانکر ترمز کرد بعدمتوجه شدم خانم من قفل درب انبار میچرخاندمن مثل انکه یک اهنکر بروی اهن میکوبد حس میکردم مداوم میگفتم داد نزن از حالات جالب یک کسی یک مطلبی کمی غیر عادی بیان میکرد من بیست دقیقه میخندیم اشک ازچشمان من مثل باران میامد دختران میگفتتن بابا - بابا یا کسی میخواست نحو مردن پسرش را درتصادف بیان میکردکه به اوگفتم ا مشب حرکت نکن جاده خطرناک است چراغ کم است پیچ درپیچ است یکدفعه حوصله من سر امد گفتم مرد یازند ماند باز دختران بیان کردند بابا ومن از اطاق بیرون امد وان اقا امد گفت اشکالی ندارد ومن گفتم پراشکال است یک خون سردی عجیب به من دست داده بود که چه میشود بسیاری ازایران فرار کردند میگفتند که براحتی بمب اتمی میزند اقلا ازنژاد ایرانی عده ای درخارج باید باشد من جواب میدادم بجهنم-یکی از فرهنگیان با رتبه بالا به جبهه رفته بود بخاط گاز شیمیایی پانزده سال درکمپ پزشکی بود وهمه دکتر های متخصص ایران ایشان رادیده بودند وگفتهبودندحال میتوانی به منزل وسرکاربروی- هرچه گفته هنوز زود است قبول نکرده بودند ایشان میبایست دانجو معلم هار فارغ التحصیل را رتبه بندی کندیک دانشجو گفت من اعتراض دارم پرونده اوراپرتاپ یکمشت به میز زد صدای اش ازنارنجک بیشتربودوخیال کردم دست اش شکست- گفت چهل هشت ساعت نخوابیدم تاانرا به دقت تعین کنم- سیاهی چشم بالارقت وفقط مقداراندکی باقی ماند ایشان گفت دوتا اموپل درهفته بزنم من هروز دوتا زدم روی سه قرص بخورم ومن هردفعه نیممشت خوردم تا به اینحال رسیدم- ولی کسی ازانها جاسوسی نمیکند همه بیگناه ومددکار ایران هستند- لذا برای مامداوم تحریم درست میکنند- ولی انها همه کارشان روی حساب وکا وحکمت انسان دوستی است- درجبهه اصلی را بیان کردند فرمودند مانند امام حسین علیه السلام وحضرت زینب سلام الله علیها- که فرمودند خداوندمنان اول ما را میبنید- دوم لعنت کنید خواهید دید که پوست سر انها را درمیاورند اگر کسی جریان های بعداز شهیدشدن امام حسین علیه السلام بخواند بخوبی درک میکنند -بقول استادمعزز حضرت ایت الله دکتر شهید مرتضی مطهری علیه السلام خداوندمنان باشعور است هستی هم باشعور است طبق نقشه الهی عمل میکند- سایت کلمه وهابی میگوید کارهای که حکومت ایران میکند یزید نکرده است اولا کارهای که عربستان کرده است یزید نکرده است مسجدی راخراب نکرده است بیمارستان و مدرسه بازاروغیره راخراب نکرده چرا انرنمیگویید اما نشان میدهد که عدهای مثلا به دختری شلاق مینزند که پراکنده شونددرست است اول این تظاهرات اجازه قانونی ندارد یک عده کثیر برای تماشا امدند اشوبگران ازال و اوباش عده انها بسیار کم است ودرداخل انها قرار میگرنند ومیتواند هرجنایتی بکنند اگر این افرادنباشند انها اصلا بیرون نمی ایند چرا الان بیرون نمی ایند- در ثانی هیچگاه درزمانی که پلیس نیامده است وتیراندازی هوایی نشده است هیچگونه تیری کسی نمیزند همین که مردم درفرار هستند تیر میاندازند ک اول مشخص نشوند ودرثانی چرافرار میکنید- بایستید-عربستان جوان دهساله که به تظهارات امده است یا فقط شعار داده ویاسنگ زده پس از چند سال اعدام کرده-شمامیدانید که همین تظاهرات راهم عربستان اجازه نمیدهد-یک استاداقصاد درددانشگاه سوربون فرانسه به امام الخمینی رحمت الله علیه انتقاد احمقانه گرفته- امام صادق علیه السلام بعداز اصول- اثبات توحید ونبوت وامامت ومعاد میفرماید فقه یادبگیرید-حال اصول بکنار بعضی علاقه به اصول ندارند ولی همهسر وکار با فقه دارند- وپاداش وثواب باور نکردنی داردو لو شما رساله عملیه رایادبگیرید- در اسلام یک مسله انفال است- یک مسئله زمین های تعاونی است البته زمین هم از لحاظ انفال وهم از لحاظ تعاونی قابل بحث است من جریان را شرح میدهم انفال باید درید معصوم علیه اسلام باشد معصوم در تمام رشته های علمی مسلط است بخصوص از جهت اقتصاد درباره انفال هردستور دادند عمل میشود وبخصوص دستور اقتصاد هم خواهد بود- امام خمینی فرمودند انرا به به متخصصی وامیگذارم وحواله میکنم وفقط بخشی که روحانیت تخصص دارند به انها محول میشود دراینمورد میگویند مسئول اش حاکم شرع است البته حاکم شرع اگر خودشان مسئله ای را درک کردند ویا افرادی گفتند درجای اشکلاتی به هم زده است حاکم شرع پس از دریافت نظریات متخصصین نظر خودرا میدهدولی درتعاونی مانندیک فرد است درمورد انفال انرا تقسیم بهچند قسمت کردند وفرمودن من دربخشهای علم وتخصص ندارم د لذا جنگل ملی بیان کردند وانرا بعهده مجلس وگشاورزی و سازمانهای زیر ربط دادند دامداری صنعت وغیره به همین ترتیب ایشان میگوید یک بار امام الراحل عظمت الله میرماید امام معصوم ونمایندامام یکبارمیگوید حاکم شرع و مجلس ویک بارمیگوید جنگل ملی وبار دیگر دولت میاید دخالت کند این هادر تضاد هستند زمانی که کسی عمیق یکمسئله علمی ومسئال انرا یادنگرفته باشد همین میشود باچهارکلمه میخواهد حکم صادر کند تعاونی اگر هر حاکم باطل یک جا شهرکی ساخت وبا زمینها ی اطراف بدون جنگ درانجا بدست مسلمانان رسید که اغلب ایران اینطور بوده است این مال کل مسلمان است بخصوص برای افرادی که انجا زندگانی میکنند همه مقداری زمین مجانی دارند غیره از هرچه امکانات است بتساوی به همه میرسد ولی باید جمعی فکرکرد اما تعاونی سرحدی درسر مرز این تعاونی بسارحساس است چون اول متوجه دشمن میشوند والین مردمانی هستند وارد مبارزه میشوند هرچقدر افراد به انجا برود همه چیزاش مجانی است مگرازبیرون بیاورند ولوکار نکند باید همه چیزاوراباید فراهم کنند وباید دارای بهترین سلاح وقلعه باشد حتی اگر جمعیت کم است مردان جبرا باید چهارزن بگیریند وزنان هم جبرا باید ازدواج کنند این شهر درزمان ساسانیان بسیاروجود اشت وبعضی ازانها بسیارباشکوه بوده هم از طریق تعاونی وهم ازطریق انفال مثلا زمین هیزم اب وعیره دریاقت میکنند کسی انجا باشد هرلحظه درنماز است پاداش های عظیمی دارد