بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است وقتیکه انسان درتاریکی است-چون گل که ریشه اش افت ریشه زده است- ناتوان  وخمیده است – میبایست ریشه را درمان کند تا  رشدکند وتا شکوفه دهد-تا مستقل نشود نمیتواند بخوبی نفس بکشد وخستگی ازتن اش درنمیاید- بنظر میرسد چون عبد وبردگان تسلیم زندگانی دیگران است فکرسلامت و  صلح از بین میرود- تا زمانی که درتاریکی است چون فطرت مانندگل رشد نمیکند- لذا شادی ندارد واگرداشت مصنوعی است- زمانی که از تاریکی بیرون بیایی- فرد عاشق بعث خودمیشود وباحالت انفجاری رشدمیکند- انگاه باحیات طیب  بزندگانی ادامه میدهد- اسمان تک ستاره نیست اسمان پراز کهکشانها است- برای زندگانی  پر ستاره باید کوشید  نور ستارگان رابرای خود ذخیرهکردوحفظ کرد-زندگانی پرسعات  سختی  ومشکلات دارد اگرچنین فکر نکند به روانشناس مراجعه کند تاحقایق را درک کند-چون افلیجی که با دستان وپاهای ناتوان بامیله ای  که همیشه خاطرات بدی خواهد داشت لذا باید برخلاف ان  مقاومت واصرار داشته باشد- باید درمقابل  سالهای بد وجریانهای بد خم نشود-  چشمان گرسنه  دیدن چشنهاو لذتها دراین جهان هستند—خورشید ماه رامیاورد وماه خورشیدرامیاورد-ابهای زمردگونه وجود ارد که ما دران  شیرجه برنیم- فامیل پیدامیکنیم-  دارای خون هستیم ودارای اختیار-  وامکان عاشق شدن-زندگانی گاهی در کوه های بلند نزدیکترتر  به ماه وگاه میغلتد به دره های عمیق درجهانی که دراینده میاید- وجاده ها برای مقصدی ساخته شدند- باید فرد عمیقا  این نکته را قبول کند- که ما  اربابان این جهان نیستم- وماه  برای یکبازدید عقلنی امدهایم- ومانند  مهمان که دعوت به باغی لذت بخش  دعوت شدند- چنین عمل کنیم- قدرت   نجیب زادگان ر  داریم بنابرین  چنین کنیم- که خورشیدخودرا پیداکردهایم- وگل های فطرت را رشد دادهایم- ان زمان هستی نور ودانه های  خواست ما را برایگان میدهد که هرگز   انهارا حتی اسم شان نشنیده ایم- وهستی  موزیک خود برای همیشه مینوازد- فقط میباید صدای انرا بلند کرد- تاانجا که هوا در ششها است- وما همیشه درشادی  هستیم

<