بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-  درسالی که یارانه شروع شد فرمودند یک حساب دیگری   برای یارانه باز کردم دربانک صادرات- یک مطلبی نوشته بو - بانک پول کم دارد لطفا سپرده  ثابت کنید همه پول بیرون میکشیدند فقط سه نفربودیم  مقداری پول داشتم که مثلا پنچاه هزارتومان  من سپرده ثابت کردم یکی فرمود احمق روزگاری هنوز درس یادنگرفتید این کارت گم کردم  دوسال قبل پیدا کردمن  هفده هزار تومان  دراوبود که انزمان اگر سکه  خریده بودم دانه ای یکصدتومان ای ممکن است یکنوع دزدی باشد مداوم ارزش پول پایین بیاورید وقیمت هارابالا ببرید ولی مردم اگاه هستند  پول خود رادلارکردن دربانک کویت گذاشتند ومرتب سودرادریافت میکردند ویا سکه جرج ششم درکویت میخریدند که بخارج ببرند نگویند سکه ایرانی است زمینخریدند وتعدادی یخچال برای فروش و طاقاهای مختلف پارچه وغیره وکارخانه  مبل سازی البت بیشازاین برای جمهوری اسلامی باید تقدیم کرد ولی ازلحاظ حساب باید دقت کرد امروز برای سهام  عدالت رفتم   خوب  درست عمل کردند یکسونیم ددربانک صادرات سه جوان ودو  فرد مسن دو باجه قرق کرده بودند که صدای مرد درامد  دلارفروخته بودند  هرکدام  بیش از صد  چک امروز چکهای وصلول  خانمی که بعدا میگویم چه شد  گفت اینها  ازیک  باجه پول ازبانک دیگر میگرینند ومیروند باجه دیگر وارد میکنند حالا یکگ ردن کلفت  کهمعلوم بود  این دلار ها مال اونیست خودان فرد هم دلال است باموتورسیکلت میرود بانک رفاه  برود- نمیدانستم  سهم عدالت درکدام حساب ریخته میشود وبعد فهمیدم دریارانه  ریخته شده است ان کارت اوردم  که ایارپول  ریخته شده است ویانه یانهپیاده به خانه رفتم وپس از مدتی  کارت یارانه اوردم دیدم به اینها  گفته شده بود دوباره شماره نوبت بگیر دونفر مانده بودند به یکی گفتم شما دلال  دلار هستید  گفت بله ازکجا فهمیدید رفیق اش گفت خاک برسرت خودات را  لو دادیدمن گفتم ازخودجنابعالی فهمیدهم – کسی تلفن  به ایشان زنگ  زدایشان مداوم قسممیخورد که من گرفتار  هستم دیگر نمیتوانم اواصرار کرد وگفت بگذار کارمن تمام شود باز اصرار کرد واخر گفت با دلارها بیااینجا- از دوس ایشان پرسیدم شما دلال دلار هستید گفت بله شما از کجا فهمیدید- دوستاش گفت خاک برسرت که خودات رالو دادید من گفتم از خود جنابعالی من فهمیدم – من قیمت دلار ا پرسیدن  ایشان فرمودند  پنچ هزار و پانصد مامیفروشیم  ونچ هزار ودیست میخریم  گر دهزار به بالا باشد چهار هزار ودویست  میفروشیم- بلافاصل زنگ زد وگفت ایکا ایکا روبل  قیمت  بده – من گفتم ایکاپول کدام کشور است ایشان فرمودن من فقط گفتم روبل من- فهمیدم اسم رمز ایشان است خانم جلوتر من بودم  نگاه کردم دیدم نمره ایشان  بیشتر من است گفتم  چطورشده است گفت  پول به حساب  دیگر  رفته بااین وضع معلوم است برنامه چطور میچرخد-  پس از مدتی من گفتم امکان ناداردداسم وفمیلی فامیلی میخواهدد گفت اقا اصلا اتفاقی نیافتده است- یک بانک  یک بخشی داشته باشد برای چکهای بیش از پنچ عدد برای   باشد