بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- دریک مرکز اموشی فوق دیپلم تدریس میکردم یک جنابی  فوق  لیسانسی ریاضی بودند خودم من  دیپلم ریاضی  داشتم درامتحانات  دیپلم  در درورس ریاضی  بلاترین نمره اوردم دوتا بیست ویکی نوزده- ایشان به دنشجویان فرمودند اگر میخواهید حق منرا اداکنید بروید فورمول کشف کنید- بعدا  دکترا رفتند من یک علاقه عجیبی به هندسه وحساب داشتم  واز حساب که بنظرم اسانتر است خیلی علاقمندبودم چندین دفتر خریدم شروهکردم که یکنسبت در حساب پیداکنم از طریق تجربی تا عدد شانزده یک نسبت پیدا کردم انر به ایشان دادم ایشان انربرد دردانشگا شیراز بهچنابی داد بعدا یک فرمول چند سانتیممتری از حروف انگلیسی بهمن داد  ضرب    وتقسیم دوحروف بهمن داد حالمن خیلیعجیب بود خنثی ول فرستادندئمثلا درصنعت  مشکلیرا حل کند ویا  شادی بیاورد انهم اندک است- ولی اگر درکائنات مادی مثلا درطبیعت نکته ای راکشف کند کهجهانمادی سرتاپا رحمت است ولو از خیر وشر تشکیل یافته شده باشد- ان زمان اندکی  موردتوجه است- حال فرض کنید ما تمام صدای هرکهکشان ویا هر ستاره بدست اوردیم که امروز بسیار اندک بدست امده است- باستاد فوق لیسان من   که بسیارانقلابی بوده بود ومورد رحمتالی واقع شود انشا الله به دارب رفتیم که ایشان اهل انجابودند-خدمت حضرت مرحوم ایت الله نسابه رحمت الله علیه-  درمنزل ایشان نشستیم- من دردنیا هیچکس بزییای  ندیده ام که  جناب حافظ رحمتااه علیه فرمودند انی دارد سفید صورت ایشان هیچا نبود بقدر سفید بود که نور انعکاس پیدا میکرد- وصحبت میکردند بادوجوان که انها دل بهدریا زدند ثروت خودر تبدیل به یک شرکت کرده بودند چیزی راتولید کنند از ایشان   رهنمود میخواستند  باور کنید که ایشان صبحت میکرد من هر لحظه ده کیلو عسل میخورد مطابی ارام میگفتند که انها خنده میکردند ونصیحت کردند که  روزی راخداوندمنان میدهداحدی دردست شما است کمک به فقرابکنید وانصاف داشته اشید وسود زیادنخواهید فرمودند یکمثال بزنم- خانم منرا دکتری جواب کردند مننذر کردم اگر خوب شدند من هروز هزار دست غذا بفقرابدهم ایشان خوب شدند زیرزمین اشپز خانه کردموشروع کردم خیرین فهمیدند ودارابی هاز غرب وشرق تهران وهمه  جا پول فرستادند سهسال ودویست روز است که یک بار هم تعطیل نشده است واخرت از همه مهمتر است- ایشان روکردن به استاد فرمودند جناب  برنامه دانشگاه ازاد چطور شد- ایشانفرمودند اول دبیرستان هامهم است که بایدتاسیس و وضعیتمناسب پیدا کنند  ودوم دانشگاه پیام نور که سطح علمی دبیرا ن رابالاببرد ووبعد نوبت دانشگاه ازاد است فرمودند طرح خوبی است کناردستمن یک  روحانی سید بزرگواری بود که ایشان درقم تحصیل میکرد بعدا من فهمیدم که ایشان  وظیفه دارد با اساتیدی که داربی هستند ودردانگشاه ایران بخصوص تهران درس میدهند درباره اسلام صحبت کنند ایشان فرمودندماهمهاش ازبدی غرب صحبت میکنیم واز خوبی ها صحبت نمی کنیم که از ماجلو افتادند  بعضی ازاقایان طلبه بهخارج رفتند ونکاتی نوشتند ولی چاپ نکردند  ویکی از دوستانم به سویس رفته است وکارهای کرده است ودرانجا استاد است ویکهفتهمنراباپول خوداش دعوت کرده است که بروم ومن   تمام مدت درباره کارهای خوب انها میخواهم مطالعه دکنم ومن گفتم منهم درانگلستان بودم دراواخر بههمینفکر افتادم که البته   مقدارش خیلی کم است- جنا ب حضرت  نسابه   رحمت الله  علیه روی کردن به ایشان فرمودند باان استاد دوباره صحبت کردید ایشانگفتند بله ولی ایشان برهمان موضع خوداش است فرمودن  اورا فعلا رها کنید-من پرسیدمچه میگوید ایشان فرمودند انجناب میگوید من نماز میخواهم عبادات رانجام میدهم ولی بعد سکولار هستم-  جو دانشگاه ها راهمین طورد بود که استادباید سکولارباشد وگرنه  اورا نمیپذیرفتن د ادبیاتما با دکتر مژده بود  هزار اندی در روز نامه پارس درباره صوفی وعارف نوشته است ویکیاز دانشجویان درخواست ما زنگ تفریح نمیرویم وده دقیق اخر شما دربارعرفان وصوفی صحبت کنید جز سه نفر بیشتر باقی نمیماندند ودیگران باعرض معذرت مثل بز اخوش نگاهد میکردند ودربیرون هرچه ازانها میپرسیدم میگفتند فلیسوفان غرب راما قبول داریم- ایشان گفته بود باید ازادی باشدهرکس کاباره بخواهد  دولت بایدبسازد ویاخیرین بسازند وهرکس مسجد میخواهد دولت باید  مسجد بسازد واینها باهم درمسئال کشور   بقول معروف یک امت شوند دلیل پیشرفت ا امریکا همین است حا  خداوندمنان از بعضی کشورهای غرب برگشته  خودشان بدستخودشان هژمونی خودشان به تاریکی میبرند