ررر

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- درسایت -وکی پرسش= بحثی ىرباره انحرافات  مسحیت  وباءل بوىن ان  را مورىبحث قرار اىه است وافراد میتوانند- بامطالعه  اشکلا ت جدیدی هم پیدا کنند  یکی  از  انها گناه ذاتی است- ۴.۱ - اثر گناه نخستین در نسل‌ بشر

داستان نافرمانی حضرت آدم علیه‌السلام و خوردن میوه ممنوعه، داستانی است که در تمام ادیان آسمانی، وجود دارد. آن‌چه مورد نظر ما در این بحث است، نگرش اعتقادی به این داستان بوده که در نظام الهیاتی مسیحی، بسیار اثرگذار است و اعتقادات مختلفی چون تثلیث و فدا شدن عیسی علیه‌السلام برای پاک کردن گناه تمام انسان‌ها و... از این اعتقاد سرچشمه گرفته است.-  قران میفرماید گناه کسی به   حساب به دیگری گذاشته نمیشود اگر قرار است گناه کسی  به حساب دیگری گذاشته شود وباید کارهای خوب ان فرد هم به حساب دیگری گذاشته شود ودرضمن  فرد دردنیا اگر توبه کرد گناهان ایشان بخشیده میشود وانم گناهی که ارشادی بوده است وحق الناس نبوده است- اگر قرار است توبه جضرت ادم علیه السلام قبول نشود  پس مال دیگران هم قول نمیشود درحالیکه خداوندمنان غفار است یعنی بسیار بخشنده گناه وخطا -
۴.۶.۱ - پایان شریعت در نظر پولس

اما این نگاه، خیلی زود در اقلیت قرار گرفت و حتی با گذر زمان از بین رفت، به گونه‌ای که امروزه شریعتی در دین مسیحی یافت نمی‌شود. پولس که ادبیات و بنیان‌های مسیحیت را شکل داده، نقش کلیدی در این تغییر دارد. مسیحی شدن پولس، آغازی بر پایان زندگی کوتاه شریعت در میان مسیحیان بود. او بعد از این‌که اصل گناه نخستین را تقریر کرد و ذات انسان را گناه‌کار دانست، عیسی علیه‌السلام را منجی دانست و گفت با ایمان به مسیح و این‌که او برای پاک شدن گناه انسان قربانی شد، انسان نجات یافته و می‌تواند از اثر گناه نخستین رها گردد. حال وقتی ایمان به مسیح چنین اثری ایجاد می‌کند، دیگر چه نیازی به شریعت بوده است، بلکه شریعت برای دورانی بود که عیسی علیه‌السلام هنوز نیامده بود:«به خوبی می‌دانیم که انسان با اجرای احکام شریعت، هرگز در نظر خدا پاک و بی‌گناه به حساب نخواهد آمد، بلکه فقط با ایمان به عیسای مسیح، پاک و بی‌گناه محسوب خواهد شد. بنابراین، ما نیز به عیسای مسیح ایمان آوردیم تا از این راه مورد قبول خدا واقع شویم، نه از راه انجام شریعت یهود؛ زیرا هیچ‌کس هرگز با حفظ احکام شریعت، نجات و رستگاری نخواهد یافت»- پولس نبی  اسم بی مسما است- پیامبرنبوده است که عنوان نبی داشته باشد وبعدا نشان میدهیم که حواریون انبیا بودند اورا بی ندانستند ولعن کردند وحقه بازی ا و در روم مشهود شد وشاق خورد یک کسی ماند علیمحمد باب و  بهاالله- ایشان  نظریه باطل  گناه ذاتی ررابیان میکند وهیچ سند توراتی وانجیلی وعقلانی ندارد0تناقض درهمینمطلب ربخوبی روشن است تاحضرتمسیح علیه السلام نیماده است همه انسانها ذاتا گناه کار هستند وراهنجات قبول حضرت مسح علیه السلام است وازطرفی انها شریعت را انجام دهند پاک میشوند- عظمت دین در شریعت است که هدایت الهی است انسان رها شده مسلما  خطا وگناه میکند ودنبال راه نجات  اگر  انسان ت توسط شریعت  هرگز پاک نمیشود –پس چرا حضرت مسیح علیه السلام فرمودند تورات درکل درست وقابل قول است وباید عمل شود وهیچ جا نفرموده است که با شهادت من شریعت نقض میشود  بلکه مداوم  شریعت اورده است اگر ایشان خدا هستند  بایدخودشریعت بیاورد نه خداوندمنان وایشانهم ازان شریعت  پیروی کند-اداه داردر