بسم الله – الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- - انسان یک خصلت دارد چیزیراکه تصور میکند درست است حاضر به تحقیق درباره ان نیست- وهرچه بگویند  باور نمی کند مگر  بفکرتحقیق باشد وانهم تحقیق عقلانی  وبه عقل خود متکی باشد که بسیارسخت است تا  تغیرکند درانگلستان اساتید واقعامعظم دربخش انگلیس  پروتستان است ودرایرلند هم همینطور  کاتولیک است تااخرهم همینطور میمانند---یکفرد ورزشکار مثلادررشته فوتبال  بعدازمدتی یک  اندیشه های پیدا میکند وحرف مربی رابزور قبول میکند بایدخوداش  عمل کند تا به نتجه برسد وگرنه مغز اورا عذاب میدهد بشر اینطوری است- استادمعظم دکتر  رضویه رحمت الله علیه میفرمودند تمدن یعنی نیویروک هرنوع طر تفکر وهرنوع مکاتب علمی وغیره ازاد است ازچین کمونیست دونفر خواستند بیاید نیویروک قبول نکردند وکسانی که امدندبعدا برای کمونیست چین شاخ شدند این نشانه ان است تمدن انها هنوز درحال  رشد است-خانم میس بلک استادمن درچند درس یک سخنرانی کرد درباره ازادی بیان فرمودند این ازادی بیان  ولو حرفی چقدربشرخون وزجر کشیده است تا به اینجا رسیده است تمام دانشجویان عاشق این نوع مطالب  بودند-وبعدایشان فرمودندچررا بهایت را بهعنوان یک اندیشه قبول نمیکنید بازبچه ها عاشق این نوع مطالب بودند-  بامن خصوصی  صحبت کرد اگرمطلع نبودم من هم قبول میکردم ولی چون مداوم محافل انجمن حجتیه میرفتم- ومطالعات اسلامی داشتم  گفتم اولا دروغ دراسلام گناه بزرگ است وغش  محسوب میشود بادروغ  باید مبارزه کرده - ایشانفرمودند یکفرد عالم بهاییی وبایک فردعالم اسلامی  درتلویزیون مصاحبه کنند ومردم هرکه خواستند قبول کنند من گفتم خوب است ولی رژِم قبول نمی کند وحتی چوب لای چرخ میگذارد- ما نمیتوانیم این  دین بهایی بعنوان دین نمیشود  قبول کنیم- چون شرایط ندارد اقای بهاالله رفته امریکا دریک شرکت ممظم- فرموده است علم شمامن رامات ومبهوت کرد ایرانیان باید از شما یادبگیرند وتابع نظریات شما بشوند  حال یاخداست ییاپمبر است ودرجایی باید ازسیاستامریکا ودرجایی ازسیاست انگلستان دفاع کرده است فقط  حقوق بشر را خوب بلد نیستند ایا واقعا خدا است یاپیمبر است  چنین حرف میزند ؟؟خوداش برای پیشرفت هیچ چیزی بلدنیست-؟؟ این الواح بعدا معجزه محسوب شد- ولی ما بافراد  مردمی کاری نداریم جز ابلاغ دین راستین ولی سخت با  سیاستمداران بهایی که بضرر ایران وبفع امریکا وانگستان وغرب کار کردند سخت مخالف هستیم- دراول ازدواج  ما خواستیم یک خانه بسیارکوچک  بخریم که نزدیک محلاکار مادونفرباشد وسپس  مادرمن حق ارث خود به مابدهد دربانک مسکن بگذایم ومقداری طلا گیر ما امدبفروشیم وسیزده هزااتومان برادارن وخواهرن مادربچها  دادند که بعدا یک خانه بهتربخریم اینخانه سر  ردوکی بود  زمانی که شهرستان نیریز بین مسلمانان وبهایی  زد وخوردشد انها به شیراز امدند همه در همین مکان خانه خریدند ویا ساختند- این خانه  بسیارمحقر حیاط اش درحود بیستوپنج مترمریع بود  یک اطاق هال واشپرخانه درپایین ودواطاق بسیارکوچک درباالا قیمت مناسب  بود ریس املا ک همراه ما امد وگفت فقط یک رنگ میخواهد-دارد که مثلافقط یک رنگ خوبی  میخواهد وباما بالاامد- خانه راخالی کرده بودند  درب  اطاق باز کردم دوجوان پشت میز نشسته بودند وهرکدام یک کامیوتور  که درایران نبود وبزرگ وسیاه-  بدن توجه ما  درحال تماشابودند وچون میدانستند ما میایم روی یک کاغد دفترهای مشق بچه  نوشته بودند-هو بهی -وانرا به نزدیک سقف  پونز کرده بودند که نکندما انراپاره کنیم- همینمطلب نشانه بیسوادی انها است هو یعنی او غایب  وبهی یعنی جوان زیبا وظریف  ولی اصطلاحا یعنی  بهاالله خدا است -خاک بردهان من پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم هروقت  وحی نازل میشد چهره گرفته وسرخ میشد وچشمانزدیک بودازحدقه خارج شود وعرق زیادی بر صورت وپیشانی ایشان میامد دردرجات پاین همین حالت رامن پیدا کردم  یکی ازجوانان رو بهمن کرد وگفت معذرت میخواهم وریس املاک رنگ اش گچ یک حالت نیمه ترس هم پیدا کرده بود- مابیرون امدیم  درحدودچهارساعت من گرفتاران حالت بودم که اصلا سابقه نداشت