پارسی بلاگدرباره‌ماپیام‌رسانخانه
خلاقیت وابتکار انُسان عامل برتری
گزارش(2731)پیام های ممتاز قرآن
خلاقیت و ابتکارآدمیت و انسانیت ، نمیتواند بدون خلاقیت وابتکار پا به عرصه هستی بگذارد ووجود پیدا کند
علت خلقت انسان ها همان شکفتن وشکوفائی استعدادهای درون انسان میباشدهرچه انسانها بتوانند بذر وجودی خودرا (همچون بذرگیاه) دچار تحول و تغییر برای رُشد وکمال کنند،میتوانند به نتیجه تلاش های خود( میوه وثمره وجودی خود ) برسند
هم تورات و همچنین قرآن بخوبی نشان میدهند که علت ودلیل خلقت آدم را در خلاقیت وابتکار عنوان کرده انددرهمان صفحات اول تورات میگوید که به آدم انواع اشیاء و حیوانات و حشرات را (طبیعت را و کیهان را)نشان دادیم تا آدم بتواند برای آنها مبتکرانه "اسم گذاری" کندبطوریکه آدم شبیه خداوندشود و بصورت خداوند درآیددرقرآن هم علت ودلیل برتری آدم بر فرشتگان برای خلافت زمین را ابتکار وخلاقیت آدم میداند که آدم میتوانست بین "اسماء " و آن هویت وماهیت موضوعات اسماء (مسمیات= ارواح پاک =ازواج مطهره) ارتباط برقرارکند و هر اسمی رابه هر هویتی نسبت دهد و آدم توانست به فرشتگان معترض، خبر دهد که اسماء آنها چیست اما فرشتگان نمیتوانستند ابتکار و خلاقیتی از خود نشان دهند که مسمیات با کدام اسماء مرتبط هستند لذا فرشتگان در این آزمایش ، درماندند ولی آدم با آن قوه "ابتکار وخلاقیت خود" توانست داخل موضوع ابتکار شود واستعداد درونی خودرا آشکار کند وبین اسماء و مسمیات(ازواج =ارواح پاک) ارتباط برقرار کند وبدینسان بودکه آدم در این آزمایش، پیروز شد و فرشتگان متوجه شدند که آدم دارای استعداد خدائی ،شده است وحالا باید علاوه براینکه خدارا سجده میکنند باید این آدم مبتکر وخلاق را هم سجده کنند پس همه فرشتگان مربوطه به سجده آدم درآمدند(سجده آدم در کنار سجده خدا ! عجب شرکتی و شریکی برای خدا پیدا شده ؟)
مصادیق ابتکارات آدمیاناولین ابتکار انسانها همان کشف قوانین در طبیعت بود(نزدیک شدن به درخت ممنوعه وچشیدن میوه ممنوعه !) که انسان را به معرفت می رساند و چشمان آدمیان را باز میکند و توانائی تشخیص خوبی از بدی را و شرم وحیا وعیوب خود را متوجه میشود وبا خوردن میوه ممنوعه به تجربه های عملی وعلمی میرسند ( تا از آدم ،دانشمند و مخترع و هنرمند وحکیم میساخت )هرچند فرمان خدا ازنهی چشیدن میوه درخت بود(در واقع حس کنجکاوی آدم وحوا را برانگیخت که یعنی نزدیک درخت بشوید وبخورید) یعنی مگر انسانها میتوانند جلوی ظهور وبروز استعدادهای درون خود را بگیرند و به رُشد وکمال نرسند ؟ مگر آدمیان میتوانند به بهشت اولیه(خورد وخوراک ونوشیدن در قصر اولیه خدا) قانع باشند ؟ ونزدیک تازگی ها و نوآوری ها نشوند؟ مگر آدمیان میتوانند چهارچوبه وجبری وتحت استبداد زندگی کنند؟مگر ممکن است کسی بتواند جلوی شکفتن وشکوفائی آدم وحوا را بگیرد؟حتی اگر فرمان خدا باشد و خطوط قرمز را برای ما تعین کنند بازهم انسان هاباید از خطوط قرمز ضد تکاملی عبور کنند وفرامین اولیه خدارا هم نفی کنند زیرا نیاز به فرامین تازه تری دارند (تا هبوط کنند)و ببینند وبچشند که این درخت ممنوعه چه نوع میوه ای دارد که حوا (مظهرعشق) آن را مناسب دیده و لذت بخش و زیبا وتازه و دارای محاسنی فراوان دیده است که حوا باید ازمیوه بچشد وسپس به آدم بدهد تا با هم از این چهارچوبه شدن و استبداد دینی! بیرون بیایند وشخصا راه کمال را تجربه کنند تا به خلاقیت وابتکار برسند تا خدائی دیگر بشوند
"زن، زندگی و آزادی"نقش حوا در زندگی استبدادی اولیه که موجب آزاد سازی هردوی آنان شد ، همان نقش زنان ایران در نهضت اخیر "زن ، زندگی ،آزادی" برای همه ما مردان و مردم ایران میباشد که مارا ازبند ذلت واستبداد دینی رها خواهند کرد والبته که مردان آگاه هم پشتیبان چنین زنانی هستند تا باهم زنجیرهای اسارت را پاره کنند و معنای آزادی وزندگی را از زنان بیاموزندبقول اقبال لاهوری که به جوانان ایران پیام داد که :
می رسد روزی که زنجیر غلامان بشکنددیده ام از روزن دیوار زندان شما
اساسا" دین ورزی "یعنی روزن کردن و سوراخ کردن دیوار جباریت و استبداد وعبور از فرامین گذشته و سنتی ذلت آور و رها شدن از دایره تنگ محیط و خروج و هبوط از زندگی روزمره و چهارچوبه است (بقول مولانا)
هرچه انسانها به تازه ها ونوآوری های نیکو ، نزدیکتر شوند و هرچه نیازهای درونی و انسانی خودرا گسترش دهند وهرچه موجب آگاهی های تازه و جیاتبخش بشود ،قطعا به رشد وکمال خود کمک کرده اند(به خدا نزدیک تر شده اند) و به وجودی تبدیل میشوند که شبیه خدا میشوند یعنی ابتکار وخلاقیتی همچون خدا پیدا میکنند (خدائی که جهان را در 6 روز آفرید و اسامی نهنگان وآسمان وزمین و آب را اول بار خدا اسم گذاری کرد وسپس ادامه اسم گذاری را به آدم محول کرد و خدا از خودش روحی به درون آدم دمید تا او بتواند به خلاقیت "اسماء" برسد تا برزمین حکومت کند و آن را تسخیرکند تا فرشتگان به سجده آدم درآیندمحمدجهانی
