بسم الله الرحمن الرحیم- نظر یات شخصی است- بعداز انکه اسلام درایران امد- امامان پاک صلواته الله علیه واله و لسلم فرمودند هرکس هرچیزی باشد ارزش ندارد افتخار ندارد مگر اهل ایمان وتقو ا و عمل صالحه باشد ئلی بزعضی که در استثمار ایران بودند نمثیل یهو دفرمودند که ما نسل برگزیده بودیم وشما نسل برگزیده نیستید تعدادی زیاد از زردتشیان خودرانسل برگزیده مید انست که بعضی ازانها بودایی شده بود ازجمله مهندس ابوحنیفه که باپدرش بت خانهای بزرگ د اشتند کهخیایزیبا ساخته بودنتد بزرگترین بت بودا راساختند وبرای دین زرد شت 65 قانون ساخنندکهمیگفتند در شرق نظیر ندارد – ایزشالنمداوم به اعتراب میگفتند کودن هستید منطق ساده راهم درک نمیکنید در انزمان درایران مانویان یهودیان ومسیحیان وغیره ضد اسلام بودند وخودرابرتر میداستند لذا بیشتر زردتشیان مسطلمان شدند که زیراب اسلام بزنند اینهنا جز حضشرت علیع السلام کس های دیزگر قبولی حکتی برابی نوکری خودهم قب بول نداشتند علمی ندارید عت قلی ندارید تنها انن که حضرت علی علیه السلام شناختند و مرید شدند انها دین اسلام راقبول کرد وجدیت بخرج دادند حتی درجنگ ها مابقه از ترس ایمان اوردند وشروع کردند کهریشه دین راخراب کنند مانند قادرزیان ولی اعر اب تاحدی باهوش بودند گردن انهاراامیزدند ولذا اینها کتابهای درجایی مخفی میکردند که پس از مرگ ما انهارا پیدا مویکنید وعمل میکنید یلپیدانمیشود ویامیترسیدتد ویا قبول ند اشاتند .اگربرادارش میخواست عمل کند لو میدانند-اقای ابوحنیفه امد مدینه هنفتگروه مکتب حدیث بود باهم دوستبودند طبق ئصیت پیامبر اکرم صلواتهع الله علیه والسلبه حد پاینیهرکدام به طریقی حدیث جمع کرد بود وبران اساس فتوا مید اد باهم بسیارخوب بودند ایشان هفت طبقه رااگذارند فرمودند طبقه سه چرا احادیث طبقه چهاراقبول نمیکنی باید انها حدیث تورا بتوانند رد کنند وشما باید حد یث انهارا ردکنید این بهمزاق مردم خوش امد جدال بخصوص درجوانان شرو ع شد انهارا اخرتجگ گردن ولی اینامرباقی ماند ورشدکرد- فقط شانزده تاحدیث قبول کرد ومابقه رای عتقلانی ان شست وپنچ دستور خودرا وارد اسلام کر د وفرمود هرکس درها جا باشد امری و جاب پیدکند دراین شانزده حد یث نوباشد براساس عقل کندکم کم مسئله فتوا مهم شد وجنگ بوچود امد حنی با سرانحکومت همه گفتند حاکم وخلیفه حرف اولرامیزنذ جز جنفیه که اگر عقلانی نباشد لذا جلو افتاد وازطرفی مسائل جدید حدیث وگاهی ایهقر ان ندارد انها انرا ره میکر دند وحومت براساس استنباط یطعنی مطابق میل خودنه استنباط شرعی انجامیگرفت مجبوربودند که قبول گنند امروز هم درعلم همین است حد یث های مرتبط بهان سدول درچهار جهت نوشته میشود حد بالایی وحد پاینی ان موضوع میشخص میشود مختصر بگویم درلسیار موارد حدیث است د ر فروعات هم تاحد ی که سئوال شده است ق بوده است تعار یف زیادی از لمل اکق اگر بهخدبالای نتزدیک باشد حکم بالای د ارد اگر پاینی باشد فتوا بهحدپیایین داده میشود ولی هیچکدام نباشدحد وسط است اپر هیچ حدیث وایه نباشد جمع مشخص عقلای انموضوع که شیعه ناب باشند فتوا دادند ان انجام وهرزمانی درک بهتری پیدا شد عتوض میشود واگر حد یث پیدا شد ان ملغی میشود ولی حنفیه که فقط شانزده حدیث وقران را دارد متوسل به عقل افرادمیشود دوسال درخدمت امام صا دق علیه السلام و دوسال یک شاگرد امام صادق علیه بوده است بسیار در مرحله اول ازامام صادق علیه السلام تعر یف کرده است وبعدا فلرموده من بهتراز ایشان درک میکنم همهر ا عوض کر ده باز به خدمت امام صاد ق علیه السلام رفته امام فرموده است او وارد حوزه نشود پرسیده چرا فرمودند تو انهار اول میپذیری وبعد تعیر مید هی عدها ی ازشاگردان او از نزدامام صادق علیه السلام میامدند ومیگفتند گه ابشان فتوا بشدت باشما اختلاف دارد میگفته غلط کردیدکه رفتید ودفعه بعد نزد من نیای وگرنه گردنمیزنم ان فتوا شیطان به ایشان تلقین کرده اسا