بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی  است به بهانه مقاله بخشی از کتاب مثلا خاطرات جناب اقای  عباس پهلوان- درفردوسی امروز چاپ امریکا- ایشان شخصیت خاصی اشت ویک قلم سحر انگیز  که البته خیلی ها داشتند در  ابعاد مختلف و واز سن هیچده سالگی در چند دین مجله ایران مقاله  های اجتماعی – سیاسی   مینوشتند-چیزی عجیب برای جهان سوم نیست-من ازدوشخصیت یکی دکتر رضویه رحمت الله علیه ودیگری  دکتر مرحوم محمدی پرسیدیم یک کتاب درباره فلسفه اموزش وپرورش درباره ایران بنویسید دکتر رضویه فرمودند عقل من قد نمیدهد اینکار شما شاگردان است ودکتر محمدی فرمودند برای من زود است  ومن نمیتوانم بازاری بنویسسم-حال این اقای پهلوان خوب است-عموی من  چون پدراش  در ترکمنستان  مقیم بوده است ونزد انگلیسی ها- ودربانکه دوره بانگداری خوانده بوده است ودراوائل کمونسیتی  ان بانک تعطیل شد وبرچسب جاسوس به افراد زدند که تحت نظر باشند ایشان از فرصت استفاده کرد به ایران پناهنده شد ودربانک مرکزی کار پیدا کرد وبزبان انگلیسی مسلط بود عموی من هم بزبان انگلیسی مسلط بودورزشکار بود-درنیروی هوائی انتخاب شد به انگلستان رفت-درانجا درشته قهرمانی هوائی  نفر اول شد ایشان یک دفعه گیربکوس  از تنه جدا شد از زمین گفتند هواپیمارارهاکند وایشان فرمودن به راحتی من انرا سالم مینشانم وهمین کار کرد ودویست تومان جایزه گرفت-ایشان که درانگلستان بود متوجه شد خلبان انگلیسی  سندیکا دارند ودرتجارت شرکت میکنند وملیونر میشوند وبه ایشان هم راه تجارت را یاددادند وهمین طورهم شدایشان بخلان ها گفت سهم هم  به من بدهید شمار ا ملیونر میکنم- ایشان وسط بیاباندرراه فرودگا ه قد قفس مرغ  درست کرد که انجا انبارهای مختلف بود بعضی ازانها شاه گفته بود سهم شیر  شش درصد بایدبه من بدهید چون ایشان باوام دولتی کارخانه مبلمان سازی از سوئد اورده بود صرف نکرد  وکارخانه رامدتی تعطیل کرد وسپس  صندوق میوه درست میکرد  وان همرا تعطیل کرد ایشان نصف ان انبار اجاره کرد وگفت بگودیداین کالاها مال من است از سنجاق گرفته سوزن  ودستمال کوچک و دستمال کاغذی لامپ پیریز و اچار به تعدادی زیادی  بچه کار دراطراف بازار  وسینما وخیابان اص قرار داد که با پنچاه تا شروعکردتامقاطعه کاری برق وتاسیاست و ساختمان بزرک سیلو نمایشگاهی  وچون دزدی نکرد وکمتریت قیمت انجام داد همیشه جایزه گرفت وبروسعت خوداش افزودت- اما نکته بانک مرکزی بدنبال کارشناس بود-کسی نبود یک امریکائی به ایران امد درمورد  مساول بازرگانی – وتوسعه و تشویق برای سرمایه گذاری  ایشان ششماه پیش  ایشان درس خواند ودرکنکور بانک مرکزی نفر اول شد وهمین سمترا پیدا کرد- مقلات    دراین زمینه برای بانک مرکزیودیگر جاها ترجمه میکردوبه همین علت از نیروی هوائی اخراج  شد-خانم ایشان خانم بدری اعتصام الملک است خاله پروین اعتصامی – ایششان درفرانسه متولد شده بودند وانجا پرستاری تا فوق لیسانس  در  انستیتو پاستور پاریس گرفته بودند ودرایران درانستیتو پاستور شغل بدست اوردن از دبیرخانه مدیریت وغیره چندین شغل داشتند انستیتور پاستور اعلام کرد-تعدای مترج زبردست میخوایهم که تب های پزشگی از زبانهای کشورهای پیشروی  پزشگی ترجمه کنند- درکل ایران فقط هیجیده نفرشایسته بودن از جمله ایشان- ایشان دران جلسه سخنرانی کرد این روش به جائی نمیرسد-تنها روش این است که دانشجیوان سطح بالای پزشکی با اقایان وخانم هامشترکا کار کند تا به نتجه برسد وهمین  امر تائید شد وخانماعتصامی با ایشان وتعدادی دانشجو شروع شدکه هم از فرانسه وهم از انگلیسی کتب ترجمه شود وایشان باان خانم ازدواج کرد-یک اقای انگلیسی دکتر ای زبان فارسی از دانشگاه لندن به نزد پدر من امد وپدرمن بادانشگاه لندن قرارداد داشت ایشان قراربود برروی دیباچه جناب سعدی رحمت الله  دکتری بگیردروزانه چنید ساعت با پدر من کار میکرد وروزی باهم به هتل پارک رفتیم ایشان بهمن گفت برای اینکار دوسه زبان دیگر من یادگرفتم از جمله روسی پدرمن از ایشان پرسید بنظر شما ایا جناب سعدی  اگزیستانسیالیسم مذهبی  است ایشان فرمودند  من درباره اگزیستانسالیسیم مطالع زیادارم ولی بفکرمن هنوز نرسیده است روی ان کار میکنم- ادامه دارد