بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-نبرد حنین- بعدا زانکه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- از مکه به مدینه هجرت میکردند دریک مسافت هشتادکیلومتری به طائف میرسیدند- طائف امتیازات زیادی داشت- مکه ارتفاع اش از دریا کمتراز مدینه بود وکم کم به سمت مدینه سربالائی میشد- یک سربالائی تندی داشت- دارای قلعه بسیار محکمی بود- به خاطر کوه بلندی که برف خیز بود باران زیادی داشت رودخانه پرابی داشت وتاحدی سرد خیز بود تاحدی که میوجات سرد خیزی مانند انگور انجا  پرورش پیدا میکرد- از لحاظ علمی اثبات شده است هرچهمعادت مختلف گیاهان مختلف ودریا غیره زیادتر شود هوش وعلم افراد هم زیادتر میشود- باهوش ترین افراد  عربستان بودند—پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- فرموردند به طائف که رسیدم سریع سربالائی رابروید که احتمال حمله انان است- زیرا هم پیمان با مکه هستند- دربلای سربالای مادفاع کنیم همانطور که قران میفرماید مسخره کردند وخندیدند که هیج کس جرئت نزدیک شدن به به ما ندارد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم اجازه داد که تجربه کنند- بسیار مهم است—انها حمله ورشدن بدستور پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله و  السلم دوزانو –نیم خیز از اسب پایئن امدند وتیراندازی کردن- ویک سوم توانستند فرار کنند- بعد  رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- به که گودالی  درسمت راست خود مقابل شهر  رفتند- اهل طائف درمهندسی ساختمان پیشرف زیادی داشتند وسالن ها بزرگ درست میکردند- انها دردل یک تپه بزرگ یک سالن بزرگ سرپوشیده درست کردند که یک شیب داشت  وسپس وارد یک گودال که باسطح شیب  درحدودسی متر عمق داشت- درمورد کاربرد ان بحث زیاد است که  اگر مثلا زلزله بیاید به انجا بروند که هشت سال قبل یک زلزله امد که دیوار قلعه نزدیکی درب قلعه شکافی داد خواستند انرا پر کنند ولی بزرگان اجازه نداند وگفتند از انجا بهتر افراد  که میخواهند وارد شهر شوند مشاهده کرد- ودرضمن مردمانی که شب پشت دروازه میخوابند- زنان وبچه ها وپیرمرد برای دستشوئی میتواند وارد شهر شوند واز امکانات انها استفاده کنند وشب درانجا بخوابند یک علت دیگر برای چشنهای بزرگ است وتهیه شراب از انگور است وغیره خوب از ان سی درصد که فرار کردند تنها درحدود چند نفری  انجا ماندند ومابقیه به گودال امدند درحالیکه تصور میکردند شهادت انها حتمی است انها خوشحال شدند که با پای خود به مرصاد وقتلگاه رفتند- وبیشترباشتر واسب وارد سراشیبی شدند-ولی هرچه کردند که اسب ها وشترها روی انهابپرند از جای خود تکان نخوردند حتی درعقب رفتند درجای خود میخکوب شدند- هرچه انها تیراندازی کردند- اصحاب رسول الله صلواته الله علیه واله والسلم- با سپر گرفتند و هم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وهم  اصحاب تیرها  را به سمت بالا به سمت سقف میرفتولی تیرهای  میچرخید درنزدیکی به موازی  وماذی چشم اسب ها حرکت میکرد وبه قلب میخورد- ومال دورتر ها بین چشم وگوش حرکت میکرد وبه قلب میخورد واندکی به گلو خورد وفرار کردند پیاده داخل قلعه شدن ودرداخل قلعه یک سالن بزرگ داشتند که تمام بت ها انجابود ودرب را محکم بستند- حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرماندادند  چند نفر وارد شهر شونددرحدود هشت نفر مسلح را بکشند که انها هوس حمله کردند- نداشته باشدند- انها شکافرا بیشتر کردند وداخل  شهر شدند وهشت نفر مسلح را کشتند وبه نزدیکی سالن رفتند وپنچره وشیشه داشتند دیدن که مردم مثل بید میلرزند- به پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم گفتند اجازه بدهید که ما بت هارانابود- فرمودند خودشان خواهند کرد یک جمله طلائی است غرب خوب فهمیده است که تاانجا ممکن  است باید ارا بدست مردم داد اسلام هم دراوائل همین طوربود پیامبر اکرم صلواته الله  علیه واله والسلم دستور میدادند ومردم عمل میکردند ولی باید کنترول کرد اثراش بیشتر است ولی درمکه همه میترسیدند- که بت ها چشم زخم بزنند چون عقل انها دست شیوخ بود وعقل شیوخ دردست ابوسفیان بود انهم شیطان بسیار خطرناکی بود انه اهل طائف متخصصین انها پی به اعجازهابردند- بت هارا شکستند وبیست وهفت نفر نمایند به خدمت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرستاند وپیامبر اکرم صلواته الله علیه یک شب انهارا مهمانی کرد که شاید درعمرخودنخورده بودند- واین بالاترین شان محسوب شد وبی عرضگی کردند که یک نقاش باخود نبردن وبعد بیست وهفت نفر دیگر رفتند-واز پیامبر اکرم صلواته الله علیه  واله والسلم دونفر خواستند که بفرستند که به انها اسلام را یادبدهد- که زیر نظر خود باشند به احتمال زیاد علی علیه السلام یکی از انها بوده است زمانی ابوبکر به حکومت رسید وشخصی به طائف فرستاد انها قبول نکردند ونفردو به طائف راه نداند- ونفرسوم راهم به طائف راه نداند وفقط نفر چهارم رفت وگفت علی علیه السلام پذیرفته است- یک ایها مد که پیامبر  اکرم صلواته الله علیه واله السلم- تو تیرنینداختی-من انداختم درمعنای مقدار مخفی است میگیویند معنا مستتر است یعنی تو تیر به قلب انها نزدی من به قلب انها زدم بقول امام صادق علی السلام بیشترایات  به معنای به دیوار میگویند تا درب بشوند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم دراین مورد که مسئله نداریدراصحاب است که ممکن است –کاربت باشد یا سحری درکار باشد ان چندنفری که نیامدند گفتند ما ز شیوخ هستیم واسلام به ما دراینده سخت نیاز دارد- روایتی نقل کردن  که جناب اقای عمر فرموده است یامن باید مانند اقای ابوبکر جانشین- انتخاب کنم ویا مانند رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم کسی را انتخاب نکنم- این جمله مال اقای عمر نیست ما اقای معاویه است اعراب به شجاعت خیلی بها میداند واگر کسی دروغگو بود انراخصلت زنانه میدانستند ومیگفتندبازنان   نشست وبر خاست کن ولی در تنگناها  کمی دروغ اضافه میکردند ولی سیاست مداران دروغ میگفتند چون از ابهت انها کاسته نمیشدچون شیخ بودند-اقای عمر جمله اخر که رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فمودند ئبا ضل شروع میشود بروید گم شوید هرکار که خواستید بکنید  رای من بهتراز رای شما است- فقط ضل را نگفتند مابقیه را گفتند