بسم الله الرحمن الرحیم- - نظریات شخصی است- جناب  عالم سنی  در سایت توحید- میفرماید سبحان  به معنای یک چیزی را در بالاترین سطح ثابت  نگه دارد- یعنی  درحد کمال است- نقصی  برای خداوند منان وجود ندارد اگر نقصی  درخداوند منان  بوجود اید- باید ان نقص را  امری باید  انر  برطرف کند-پس شرک بوجود می اید- دوم فرشتگان گفتند خداوندمنان اگر انسان را کره خاک  جای دهید اینها جهات فساد را انتخاب میکنند وما میترسیم که به زمین برویم خداوندمنان فرمودند من علمی دارم که شماندارید بیان نمیکند که ان علم چیست- وچگونه فرشتگان به زمین  می ایند ونمی ترسند در حدیث که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیان کردند که هفتاد وسه گروه مذهب مسلمانان میشوند فقط یکی از انها- اهل نجات است- درتحقیقات ما سیزده گروه شیعه غیرامامی داریم یک  مذهب دوازده امامی داریم- پس پنجاه ونه مورد  مذهب تسنن داریم- اگر فرقه ناجیه دربین اهل تسنن باشد که حضرت علی علیه السلام خلیفه-را  میداند نه امام- پس باید پنجاه ونه مذهب اهل  بهشت باشند-درثانی ابوسفیان با سربازان خود به مدنیه امد زمانی که ابوبکر خلیفه بود- یه حضرت علی علیه السلام گفت که این ناچیز کیست-که بخلافت انتخاب شده است دستوربده من انرا برکنار کنم وشما  را بر خلافت برگزینم حضرت علیه السلام قبول نکرد ومیخواست خودرا خلیفه کند وفرمودند ایشان انتخاب اصحاب هستند تو نقشه شومی درسر  میپرانی –که عاقبت اسلام رامحو کنی
-    وهارچه فرزدان ابوسفیان جنایت کردند دوخلیفه اول کوتاه امدند واما ان سیزده گروه-  فقط دو مذهب  از انها باقی مانده  است—چهار امامی  وشش امامی – واین گروه ها که  حدیث  میفرماید امامان دوازده تا هستند  رای انهارا تخطئه وتکذیب می کند- وبه گرو ه های زیاد منشعب شدند ک برخلاف یک دیگر هستندونمیتوانددربین انها گروه ناجیه را انتخاب کرد- اگر بپذیریم-کهخداوندمنان درحدکمال است ونقصی ندارد وعلم غیب هم دارد میبایست یک راه حل منطقی  را  معرفی میکرد که  این مذاهب بوجودنیاید- ومسلم است این فرق غیرناجیه بیشک- شیطان دربوجو د امدن  دخالت دارد- زمانی  شیطان متوجه شد از اسمان فرشتگان به سمت کعبه میرونند فهمید اتفاق بزرگی رخ میدهد بهمکه امد ومتوجه بعثت رسول اکرم شد وفریادی زد که بت پرستی نابود میشد از حضرت جبرائیل علیه السلام پرسید من درامت این پیامبر تکرم صلواته الله علیه واله والسلم حظی و نصیبی دارم- حضرت جبرائیل علیه السلام فرمودند چمنی برای چریدن است شیطان گفت به همان اندازه- راضی شدم وبا خوشحالی به سمت  شیاطین دیگر رفت وجریان را گفت وگفتند دست بکار شویم گفت صبر کنید مسئله کمی بغرنج است به موقع میگویم چه بکنید- تنها این حدیث زمانی گروه ناجیه مشخص میشود که مذهب ناجیه شیعه دوازده امامی باشند وفرمان الهی هم همین بوده است- امروزدرلندن گرو ه های کمونیست جلوی سفارت ایران درلندن جمع شدند وفحاشی میکنند وکسانی میخواهند رای بدهند مانعه میشوندوهو میکنند ودرگیری ایجاد میکنند وپلیس لندن زیاد  نقشی ندارد این سیاست  کثیف انگلستان است که به اینها پناهندگی میدهد که بهموقع ازانها درجهت منافع کثیف اش سودبجوید- امازمانی هم منافع اشدران بود اینهارادرایران قلع وقم کند واین انقلاب اسلامی بود-که  انهارا ازندانها بیرون  کشید-حال اگر بقدرت برسند یک سیاست جنایت بار استالینی درایران راه میاندازند درحالیکه دراروپای غربی  درجنگ جهانی دوم کمونیست در ایتالیا بیشترین کاررا کردند ولی بعدا هرگز با اهل مذهب درگیری نداشتند- ودرالمان زنانی را برهنهکردند وبرروی بدن انها شعار های ضد حکومت ایران نوشتند حال اگربقدرت برسند چه میکنند- من زمانی در حکومت سابق تابستان درمنزل دائی خود درتهران بودم- تصور میکنم پسر- پسرخاله مادرم-که پدراش از ثروتمندان تهران بود به المان رفته بودومهندسی  نساجی گرفته بود وسپس به امریکا رفته بود وحال نمیدانم چه درجه ای گرفته بود- ایشان به ایران امد ومدیر عامل یک کارخانه نساجی  درشمال شد تصور میکنم دربهشهربوده است وخوداش هم بیست درصد شریک شد وازدواج کرد وباز تصور میکنم که بایک خانم اهل شمال بودوازدواج انها همه فامیل را دعوت نکردند وگویا بعدا به هر علتی – ایشان تصمیم گرفت که انهائی که دعوت نکرده است دریک رستوران به شام مهمانی کند دائی من نرفت من هم گفتم نمیایم-  پدربزرگ من دوتازن گرفت زن دوم ایشان اهل رشت بود ایشان بهمن گفت  جناب داماد شخصا گفته است- که شما حتما بایدبیائید تابحال شماراندیده است وحتما هم بایدبیاید من مدتی –که درسرباز ی درتهران بودم غالبا درموقع مرخصی  نهاررا دربیرون میخوردم –متوجه شدم تمام این رستورانهای شیک حقه بازی است رستورانی که صاحب انها داش مشتی  های سابق قهوه خانه هابودند هم غذا انها خوب هست وهم داش مشتی داشتند وموقع حساب من نمیدانستم پول را در کجای کوله پشتی گذاشتم وایشان اصرار میکرد که امروز مهمان من باشد ومن عاقبت دسته پولرا پیدا میکردم وپول خوردنداشتم ایشان میفرمود همین مقدار کافی است وغذا هم سالم بود وهم لذیذ بود- هم ارزان- بالاخره رفتیم- درغرب یک رستوران معمولی دارن دارند- که به انها  یادرجه پنچ  گفته میشوند یا کمی بهتر هستند درجه سه هستند تادرجه پنچ رقاصه دارند-موزیک دارند وشعبدهبازی دارند-  بعد دیسکو است که محل رقص است- باز درجه دارند یک ورودی  میپردازند-مبلغی میدهند واگر عضو شوید کمی ارزانتر میشود به محض انکه جا پرشد دیگر قبول نمیکنند اگر عضو باشید قبلا هم تلفن زده باشید برای شما جا میگذارند- یک رستوران غذاهای ساده دارد مانندپیتزا وانواع سوسیس وساندویج یک دیوار کنار سن کشیده است انجا میتوانید بنشنید ومیل کنید وبجای صندلی است  مرکز غذا  اخر است وپشت سرش  تاریک است ومیتوان انجا غذا خورد ویا بدوست دختراش  معاشقه کرد- غذا در  درجه سه ویا کمی بیشتر است وبعد کارباره است انهم درجه دارد ورودی سنگینی دارد وغذا بسیار گران است- حال وارد این رستوران شدیم ورودی  گرفت اسم اش گذاشته بود کا باره یک صحنه بسیار کوچک  حداکثر   یک سن کوچک رقص داشت ولی رستوران بسیاربزرگ بود یک دود کش اجری بزرگی تا   مقداری زیادی به اسمان رفته بود  شایدبرای خنک کردن انها باید دیوار  اجری بسیار گرانقیمت ساخته شده بود خود ریس این کاباره پشت یک دستگاه امیپیلی فایر بسیار مدرن ایستاده بود موزیک های مختلف پخش میکرد وترانه های خارجی وایرانی هم پخش میکرد ولباس اش  درست مانند کسانی بود که یک فرش روی کوله  اش انداخته ومیفروختند- ویک دفعه یک اقای  درحدود پنچاه وپنج سال- با لباس  پیرهان سفیدکه درروی اش  دونار سفید  که پولک های سفید براق داشت که درنوربرق میزد با یک درخت قلدبلند  کمی رنگ دختر به  رنگ کمی  غیرسفید متمایل بود  ویک شلوارک داغ سفید پوشید وارد سن شد شروع به بوسید ن ارتیستی کرد وشصت خودرا  ود  شلوارت کوتاه سفید دختر خانم فرو بر د ومیخواست تمام دست خودرا داخل کند ودختر مداوم برروی دست اومیزد واو باز شروع میکرد و میزمن  نزدیم سن بود خواستم بروم چیزی بگویم زن دوم پدر بزرگم مانع شدن وگفتند ساکت باشید وجای خودرا به داماد وعروس داد- داماد گفت این جناب یکفرد میلیارد   است وعمده پول ایشان درامریکا سرمایه گذاری شده است وده تاا ز این دختر دارد که هرشب بایکی از انها میاید که اینها دختران جنوب تهران بودند وایشان هم درتهران  مستغلات وتجات خانه ها ی زیادی دارد- وبرای سرکشی میاد واین کارارابدستورسیا میکند وزمانی که من درامریکابودم سیا همین کار هم به من پیشنهاد داد ومعلوم بود ازترس سیا که درامریکا برای ایشان مسئله ای درست نکند چنین میکند- اما صاحب این رستوران یک رستوران قبلی اینجا داشت ورشکست شد به سفارت امریکا رفت وجریان را گفت ودرخواست کمک کرد وجزو اعضای سیا شد  سیا ایشان به شاه معرفی کرد ودرخواستکمک برای ایشان شد وشاه کمک کرد وان رستوران به زمین زد واینرا ساخت واسم اش گذاشته کاباره این ظرف غذا که یکتیکه ماهی است وبامقداری نخودفرنگی وکمی سیب زمین پانصدتومان است علاوه برانکه پول ورشکستگی خود رادراورد وپول زیادی به جیب خودزده است
-