بسم الله الرحمن  الرحیم- نظریات شخصی است- با الهام از جله خردمند شماره 174 زوال فکر منطقی- اقای دوگین- از فیسوفان مطرح روسیه وجهان است که در   صورت بندی سیاست اقای پوتین  ریس جمهورمحترم روسیه نقش بسزائی داشته است-این بحث ها درسایت اسرافیل هم زیاد دیده میشود-درمقوله اثر تبلیغات غرب در ایجادریشه  های فرهنگ- از نظر اقای دوگین- فکرکردن- باید سیستماتیک باشد-سیستمایک مثلا مانند ساختن یک ماشین است یک عنصرندارد عناصری باید جمع شود تا ماشین درست بشود ولذا اگرعناصر ونحوی جمع وترکیب شدن  درست نباشد ماشین خوبی نخواهد بود  - فکردن هم بدن نهج وروش باید باشد- سیستماتیک عناصر  تهیه میند وطبق یک نظم عقلانی انهارا باهم ترکیب میکند قران مثال لباس زده است- از جائی شروعمیشود  که به  ان مبدا یا ورودی میگویند وجائی کامل میشود وبه ان خروجی میگویند- قران میفرماید ورودی شما  ومبدا شما  ازخداوندمنان هستیدوخروجی شما لقااالله یا ملاقات حضوری درنزدخداوندمنان – خداوندمنان دیده نمیشود- ولی صدای خداوندمنان ازدرون یک ابرسفید بسیاردرخشان ونورانی بسمع میرسد-باید پله به پله ومنزل به منزل درصراط المستقیم به سمت لقالله رفت- ایشان فرموده است که بعضی تمدن ها این حقیقت راپذیرفته اند- خوب صراط یکی است پس انها باید ر صراط باشند اگرنیستند جائی  نقض ویاکمبود وغیره دارد- ایشان عدم  درک سیستماتیک در  تفکر علت اش درفلسفه انها است یعنی فلسفه بافی کردن زیرا تفکرات تبلیغاتی برای خود مفید میدانند که میرفماید این نوع تفکرات که تفکرات محصور دردنیا است ازدنیا شروع میشود وبه دنیا ختم پیدا میکند ومیتواند  صراط های زیادی باشد-حتی بافلسفه شخصی بشرطی که مضر حال اقایان نباشد- واینتفکرات دنیائی درحال پایان است ومشکل اقایان هم همین است- وعمدا تفکرات سالم را اجازه نهمیدهند وچالش عظیمی باان دارند لذا فکرناب سیستماتیک وجود ندارد تبلغاتی وانسان را طوطی صفت بار میاورند زرق وبرقی درست میکنند- مانند فرهنگ جاهلیت اگربتوان  به ان فرهنگ-گفت   وبه تمام ابعاد انسانی نفوذ میکنند وهمه تفکرات سالم  را موردهجمه وحمله قرار میدهند  - و اجازه خط شکنی وبت شکنی وخارج شدن ازان فضارا نمیدهند- با انسانیت شروع میکنند ودرخروجی از انسانیت خارج میشوند- وبهترین دلیل برای پایان تفکرات سالم است- میبایست درمقابل چنین فتنه ا ی ایستادگی کرد درقیامت انسان درده چهره ظاهر میشود یکیازانها چهره انسان است ودیگز چهره ها چهره حیوانات موذی است ویکچهره است حیوان درروی زمین نیست معلوم میشود بسیارپیچیده است- فلسفه انه ضد فلسفه است یکنوع روش وتکنیک وتاکتیک خاص است لذل نمیشد ایند  بشر تشخیص داد معلوم نیست ازکارگاه انها چه بیرون خواهد امد- وهرکس میتوان ان فتنه  ب ذوق وفکرخودتعبیروتفسیر کند ویا تغیراتی دران ایجاد کند- ولی کلا خ