بسم  الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نگاهی به کتاب فلسفه فرانسه- درقرن بیستم- اریک متیووز- سئوال کلیدی ان است که فلسفه چه تعریف میکنیم یک فلسفه محض داریم در رابطه خالق ومخلوق است بیشتر  از بالا به پائین است وچون تنهاراه عقل کحض است باید ملاک های عقلانی محض را بکاربرد که بدیهی هستند مثلا نظم ناظم میخواهد یاعلم عالم میخواهد-  وقضایا یا فرموول ها باید به این ملاک های عقلانی بدیهی تحلیل یاتجزیه شودمانند علم حساب اما اگر این ملاک های عقلانی در درون انسان معنوی ویا عملگرد  ایده ای انسان بکارببریم غیراز شناخت عقلانی ووحسی  پدیده ای انسانی است مامیتوانیم حتی حس از دیدگاه عقل مورد توجه قراردهیم حال اگر کاربرد انسان در محیط وکاربرد طبیعت درمحیط مورد توجه عقلانی قراردهیم نیازمند یکسری معیار عقلانی است که دراسلام به ان حکمت گفته میشودپدیده ها از جهت مفید بودند یامضر بودن کار ائی خب داشتن ویاکارائی ضعیف داشتن مورد توجه قرارداد اما یک مسئله وجود دارد اولا مفیدبودن ویامضر بودن باید تعریف عقلانی کردنیازمند ملاکهای  جدیدی شد درثانی باید فطرت انسانی وحیوانی وطبیعت را کشف کرد وگرنه ان ملاک عقلانی خود تبدیل به فتنه میشود ویا کارائی لازم را نخواهد داشت  ودوم بسط ظرفیت ساخت مثلا فرهنگ است دراینموارد میتواند گاهی بعد زمانی ویامکانی موثر واقع شود ویاملاک های عقلانی جدید بوجود اید داستان جناب مولانا وجناب شمس تبریزیپیشخواهد امد وبه دلیل سخت بودن این دانش پیشرفت بشدت کند است وانحرافات زیاد است