بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- بخاءر بزرگ داشت ماه محرم- بخش چهارم—درصفحه 4- افتاب در مصاف- بنگارش رهبر بسیار اگاه ودانشمند محقق انقلاب اسلمی رحمت الله علیه میفرماید حضرت امام حسین علیه السلام- هنگام بیرون امدن- از مدینه ورفتن بسوی مکه خطاب- خطاب به برادراش محمدبن حنفیه یک جمله به عنوان نوشته است- یعنی ای مردم عالم ای برادرم محمد- ای مردم مدینه ای کسانی که که دراقطار عالم اسلامی تحت سایه ننگین حکومت یزید زندگانی میکند-- این امام حسین علیه السلام است چنین میگوید نه مردم شام ودمشق- مردم مدینه درزمان قبل شرط پذیرفتن حکومت اقای عثمان این بود که به قران وسنت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلام وسیره شیخین عمل کند- ولی پایه درهم ریختن این اصول را اقای عمر کم کم بوجود اورد- که ولی امر هردستوری دهد باید مطابعت شودوبی حد قدرت دارد نه تنها قدرت ولی امر درحد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم رساند بلکه بالاتر درحد خداوندمنان رساند میفرماید دلیلی ندارد ازولی امر درخواست حجت الهی عرضه کند خداوندمنان چند صباحی فتوا وحکم دادن را تعطیل کرد وفرمودند درپاسخ بعضی از سئوالات شما بایدوحی نازل شود- وحالا وحی تعطیل است درحالیکه میدانیم این یک سیاست بوده است پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه والسلم اشراف برهمه علوم قرانی واسلامی داشته است ولی باید طبق دستورالهی عمل کند معنا ندارد به یک انسا ن معمولی چنین قدرتی داده شود وفردی اگر چنین ادعائی کند یا مغرض است ویا دیوانه است وبه همین دلیل اقای عثمان رااز قدرت پائین کشیدند ولی مردم شام از این مسءال بی اطاع هستندحکومت اموی اجازه درک دقیق نمیدهد لذا امام صادق علیه السلام میفرماید اشکال مردم شام این بود حاکم چه اختیاراتی را میگفتندولی چه اختیاراتی ندارد نمی گفتند- ودرحقیقت همه فکر میکردند همه اختیارات را دارند- لذا بدعت را حکم شرعی میدانستند استاد معزز حضرت دکتر سیدجعفر شهیدی علیه السلام- رحمت اله درکتاب گرانسنگ شان اشاره میکند وقتیکه حربن ریاحی جلوی امام حسین علیه گرفت- یعنی یزید را خلیفه میداند ولی در نماز خواندن پشت سر امام حسین علیه السلام نماز خواند- یعنی امامت بدون سیاست را برای امام سین علیه السلام قبول داشت وسربازان قبول کردند چون فرمانده انان قبول کرد-ولی زمانی به کوفه رسیدند رهبریت با عمربن سعد بود وسربازان از عمربن سعد پیروی کردند چر برای انکه دیگرمکهوکدینه وکوفه نقش اول راندارند وتابع شام هستند وبیشتر مسلمانان از ترس انکه برعلیه ولی امرالهی شورش کنند –وحشت داشتند ودعا میکردند که این جریان بصلح تبدیل شود- معاویهتاحدی به دین اسلام عمل میکرد ولی بسیارجاها از دین اسلام برگشته بود ولی انراسلامی تبین میکردمرتد منافق بود- اینکارا یزید نکرد وکسی هم مخالفت نکرد-
