بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-هرملتی فرهنگ خوداش را مطابق میل خوداش   ایحادمیکند-مسئله دین وایدولژِی نقش بسیاراساسی درفرهنگ  ایفا میکند- قران میفرماید به پیامبر اکرم صلواته الله علیه و اله والسلم- ایمان بیاورید تا سرزنده شوید  وگرنه مردگی دارید بهترین تعریف صادق هدایت گفا فرد مثل انکه از دماغ فیل افتاده است وباخوداش هم قهر است ودرهمه بخاطر ثروتی دارد مانند عاقل درسفیه میبند صحبت باکسی نمیکند حتی با خانواده درهتل  وباهیچ کس ارتباطی ندارد ولی اگر سرصحبت باز شود همان پیرمرد خنزر پنزری صادق هدایت است اما فرهنگ سرزنده  درمشهد قبلا کوچه سرشور بودجمعیت موج میزند روبروی باب جواد علیه سلام الله علیه واله والسلم بود کوچه وپس از کوچه همه نوع مغازه سنتی موردنیاز  زایر راداشت ازمیوه فروشی   چلوکبابی  نانوایی وغیره منقبلا ازدوستان فرهنگی سئوال کردم درمشهد  بعدازمدتی درهتل کجابروم گفتندگوچه سر گل شوربرو یک منزلی بود که پله میخورد پاین میرفتیم درب راکه باز میکردم باز پله میخورد پائین میرفتیمدیور روبروی انکوچه کوچک  دیوار یک عکاسی بود- انراسفیدکردبود یک نقاشی ازیک داش کلاهی که یک دست راست بههوا ویکدستچپ بهپشتد بالباس سیاه وکلهاسیاه بایک نگاه تیزفرد مینگریست بنظرمیرسید که میخواهد حرکت کند- اطاق یک تختکهفقط بهانزه  چهل سانتیمیر  عرض درطول  عرض اطاق خالی بودکه میشد درانجانماز خواند واشپزی کرد وسایل اشپزی هم میداد- همسایه ما اطاق روبروی بوداقایانها بایک کلاه داشمشدی امد وبه ماخیرمقدم گفت وفرمودند خانم من غذای شمار نذر کرده است شما به حرم بروید ومن اینجارخیلی خوب بلدهستم کجا گوشت خوب داردوسنگی خوبی رالدهستم وغیره هرچه خواستید من برای شمامیخرم ولی بعدا من ادرس گرفتم  وخریدکردم وبرانها هم میخریدم نصف غذای ما مال انهانصف غذای انهاهم مال مابود ودرضمن متعلق به یک شهرستان نزدیک مشهدبودند وغذای محبوب انها هم ماخوردیم-ایشات تعریف کرد من  شغلم بنابوده است ودیگر بنایی راکنار گذاشتم- فقط یک ساختمان سه طبقه برای فرزندان درست کردم- وروز نهای بالای  پشت رفتم که ببینم بام رادرست ساخته است یانه یکی ازلوله های داربست از جا درفت وافتادم وکمرم شکست بیست روز بیمارستان بودممن قبلا چندبار پیاده به مشهد امده بودم مقداری درد داشتم  خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم وجریانراگفتم ومیبایستکمرمنراخوب کنید وگرنه من منزل نمیرومکسیبغل دستمنبود وحرفهایمنراشنید وایشان ادرس کسی داد که یک مومیای درست مکند که درکمر را کم میکند کنار بارگاه امام الرضا علیه اسلام یکمغازه بسیاربزرگ دواهای سنتی دارد ومن یک  کرم  برای پروستات خریدم ولی خانم دکتر فرمودند وما یک شربتی داریم چهارصدتومان درد را مثل اب براتش خاموش میکند واز گردهای گل درست میشود- ایشان بعدازمدتی حس میکند درد تمام شد وبه شهرستان میرود   وبه بیمارستان مربوطه میرود وجریانمیگوید جناب دکتر میفرماید بامن شوخی نکن  تو الان باید درد شدیدی داشته باشی وبروعکس بگیر  عکس میگیرد چیزی نشان نمیدهد جناب دکتر میفرماید این دستگاه خراب است وبرو ازمشهد عکس بگیر وایشان از مشهد عکس میگرید وزمانی که دکتر میبند حیران واشفته میشود ومیفرمایدچهکردی مرد وایشان

جریان رامیگوید ودکتر گریهمیکند ومیگوید من اندکی توجه نداشتم ومیفرماید من مشکلات زیاددارم وزنگ میزند به خانم اش برای هفته اینده به مشهد رفتن  برنامه ریزی کنید این میگذرد دفعه با پول حسابی بهمشهد میاید وبهخانمیفرماید هرچه دوست داری وموردنیاز است بخر وپولی هم درجیب میگذارد دم گیت  الرضا میایستد وهر همشهری کهمیاید مگوید اگرپول خواستی من بدهم وادرس منزل ماهم را به همشهری بده ومی ایند پول میگرنند وخانم ایشان  مقداری النگو خریده بوده است باز به بازار طلا فروشان میروندکه النگو بخرند یک همشهری میبیند تقاضای کمک داشته است وبه ایشان کمک میکنند وباز درحرممطهر یکهمشهری رامیبنند که دزد پول اورا زده است تاانکه  روز برگشت تعینمیکنند ایشان بهخانممیگویدپول بده تامن بلیط بخرم وایشان میگویدپولی نمانده است ومیفرماید من میروم یک النگورامیفروشم ایشانمیفرمایدمن از امام الرضا صلواته الله علیه واله و السلم وسط  صحن میمند تا پول تهیه شود ساعت دونصف شب میبند یک فرد  بستهای دردست دارد به سمت اومیاید نزدیکمیشود همشهری بوده است وایشان میگوید- اینجا چهمیکنید  ایشان هم جریانرامیگوید وان جناب میگوید این بستهپول استمال شما ومن درشهرستان از خانوده شمامیگیرم وجریان ایشان بوده است بیست سال گذشته به یکهمشهری درمشهدپول میدهد ومیگویدهروقت نیاز پیداکردم از شما میگریم وایشاننیاز پیدا مکند وبهمشهد میاید وباتلفن ادرس میگیرد ولی ایشان راپیدا میکند  وایشان گاهی خارج ازمشهدبوده است  قرارمیگذارند که درصحن امالرضا علیه واله والسلم بیاید این بار من را بالای بام برد وگفت هیچگونهنیاز دیگرمن ندارم وفقط عاقبت بخیری رو ببارگاه مطهر امالرضاذعلیه واله والسلم ایستاد وگفتهردعای کهمنخواندم شماهم بخوانید ونیم ساعت دعا میخواند وانواع دعا تامادربهچافرمودندفلانی بیا میخواهیم حرم برویم وبیا من  اجازه گرفتم-هنوز قدر این  مملکترانمیدانید-هلند امروز هرچیزیدرست میکند توسط مالیاتش ازمردم درمیاورد مثلا سد برای انکه زمین خودرا ازاب بیرون بکشد پارکمیسازد جاده میساز هرچه وازپنجاه هزاریورو به بالا مالیات میگیر- مردمپولخودرا یادربانک المان میگذارند ویا سویس ومداو میفرماید خرج کنید باسطح  مدارس  هلند چه دولتی وچه خصوصی بشدت افت کرده است- خداوندمنان بالطف خودنفت وگاز ومعادن بهماارزانی داده است