بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی است-دانشگاه شیرازبا ان هم همه عقب ماندگی  ولی اساتید بسیار باشعور بودند فهمیدند   کلیت ونگرش وجهان بینی هر درس مهم است- بینش عوض شود دردرس تاریخ ایران بحث اسماعیلیه شد استادیک کتاب  درحدود هشتادصفحه بزبان فرانسه که یک استاد یران دانشگاه سوربون این کتا را نوشته است برای بخشی از درس درباره اسماعیلیه جوایزمتعددی برده است هشت سطرانرا   خط به خط ترجمه کرد وشرح داد به مدت سه ساعت ایشان فرمودندهشتماه لازم دارد تا شرح انکامل شود من تمام کتب درباره اسماعیلیه خواندم یک سطر مانندان انرانداشت اشکا ل این بود   چگونه بهنتجه رسبده درس دیگر ایشان بوده است-مشهوربود   تزهای علوم انسانی ساواک ردی از دانشگاه تهران میفرستاد شما انرااثبات کنید- دردس هنذر مسیحیت یزبان انگلیسی خانم میس بلک تدریس میکرد- ایشاهمهمین طور فلسفه هنر  واین فلسفههنر تمام ابعاد رادبر میگیرد ازسیاست -انسان سشناسی -مذهب –وغیره تنهاکشور درنیا روی هنرذ  جمعه متخصص  تحقیق میمنند وکتب های مختلفی چاپ میکنندکه کشورمربوطه مثلا فرانسه بسیاراندکتر وساده تر هستندمن برای مثال اقای بینه راانتخاب کردم کتاب  درقطع جیبی ودرحودو چهل صفحهدبرا ی خانم های خانه دار این کتاب در  کتابه خانه دانشگاه بود اغاز شناخت شخصیت چند بعدی بینه وتاثران در هنر نقاشی بود  صفحه او هشتادلغت  اصطاحی بسیار  عجیب و پیچیده داشت که بکم خانم  میس بلک تاحدی که ایشان قبول کردمن معنای انهارادراوردن یک جرقه درمغز من زد-قران همین نحو است اول شخیصیت خداوندمنان  وهدف خداوندمنان از خلقت چی است ولی بافصاحت وبلاغت ایشان جامعه روستای خودر از دکتر ومهندس کشیش هم نادان واحمقمیداند وفقط دمکلیسا است که بپرسد کشیش چی گفت واورامسخره کند البته اشتباه کرده اساانراهم شرح خواهم داد یکخانم خاند فوق لیسان رواشنسای کهاز مذهب بیزاربود و تخصص ارامشدادن بعمریض بود تصلفی به امجیل بزرگی که بالاقفسه خاکمیخورد  برمیدارند تا  خرافات  رشتهخود  برملا کند به جمله برمیخورد که ناگهان ارامش شدیدی به ایشان دست میزندوبا دانشگاهتماس میگیرد که اینمطلبراعلمی کند ودانشگاه  وسایلا وافراد تعینمیکند واینجمله علمی میشود وایشان بهزنانهمسایه تعلیم میدهد وتشویق میکند دراین رشته دردانشگاه تحصیل کنند کهتحقیقات بدبعد قویترباشد اینجملات کاربرد ی انجیل منرا درفکررومیرفت ساعات مثل یکمجسمه به گلها اطرف پلکات ذل میزنم وزمانرادرک نمیکنم- بینه یک اطاق دربلا تپه درست میکند که یکمیز  وسایل نقاشی انجا است ودفتری کهخاطرات مینویسد وسرانجام اتش میزند دلخوشی   مطالعه درهنر وسیاست ودین است که دردفتر خاطرات نوشته است و بهمیوه سیب بسیار علاقمند ودرنقاشی اشکه شاهکار جهانی  است سبد سیب است هیچونه صلیب به دیوارنداد و کتاب انجیل در روی میز نیست که کدهای نقاشان انزمان بوده است- یک پنچره به سمت  را ست که منظر زیبادارد ویکیهم بالای دیوار روبرو است که معنا ان  این است هنر دراینده از غرب یعنی امریکاخواهد-  سیب ما  روستای همسایه است سیب روستای ایشن درجه سه هستند سیب روستای همجوار درجه یک هست وهرچه گفته اصله یک سیب ان روستا بیاورد  دروستا بکارید گفتندما سیب های روستای خود راقبول داریم- هنر او درزنده نقاشیکردن است زندگی وحیات به نقاشی میدهد ساختن رنگ  است  اطاق کاه گلی  اسن زرد رنگ باشد او رنگ قهوهای سیر میدهد سیب هم مینطور براش یا برس  یاقلم نمو معلومنیست از چه ماده ای استفاده کرده است بسیار لطیف برس میزندمن فقط یک صفحه   ترجمه کرده بودم ادامه دارد