بسم الله الرحمن الرحیم- علی توکیستی -؟؟  ای همای رحمت  - ای شهریارعشق- برمقبره عشق گریان بودی –خدامیخواست- دست  نوازش بریتیم کشیدی خدامیخواست-برفرق سر ناجوانمردان شمشیرزدی –خدامیخواست درسکوتی کمرشکن پرطپش دراوج علیان روح صبرکردی –خدامیخواست برخاکقدم زدی  انرامفتخر برعرش کردی-خدامیخواست- نتوان گفت تا کجا عروج کردی  ولی برای    روحی دیگر چنین عروجی نیست- دردی کشیدی که چاه بگریه امد روزگار انچه تیر درکمان داشت زد- خم به ابروی نیاوردی  از ابهت ات کو ه ها بلرزه امدند خشوع وخضوع ات خاک را برقصد دراوردند-ونورات  فرشتگان را  برتراز خورشید وماه کرد- حلاوت  حکمت گفتارت  کلامهارا درهمپیچید یکمناجات ات  همه.خوبان به سجدگاه کشاند یکبرگ گفتارت ات  دریامرکب درختان قلم از شرح ددان عاجز هستند ای وجه تمام وکمال الهی ای گنچنیه علم الهی خودر درمقابل درگران چرا عبدنمای میکنی-