بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-این مطلب سرنخ ا ن بسیار سخت است از کجا شروع- انقلاب وضد انقلاب کاری بس سخت است زیا ابرقدرت هاتصور میکنند که دنیا درمشت انها است ویامیتواند درمشت خود بگیرنند- یک فیلمی درانگلستان ساخته شد که بسیار مشهور 007 وبازیک ان شون کانری بسیاردرخشان شد- موضع فیلم نبرد جاسوان انگلستان وبا جاسوسان روسی بود که سرانجام انگلیسی ها برنده شدند -دریک مسئله بسیار کوچک- انگلستان در بیروت مسئله پیدا کرد- یک خانم استاد دانشگاه لندن سایتی درست کرد که ما دربیروت 600 جاسوس بیشتر نداریم وروسها دوهزار وامریکایی 12000 هزار واین جاسوسان علمی هستند که مثلاروی باستان شناسی وجمعیت شناسی وادبیات عرب واقلیاها وغیره وبخشیازان من- در یک سایت مقلات راگذاشتم واگرافشا کنیم تحقیقات بعللی خراب میشد وتمام این محقیقن دانشجوی بیشتر دانشگاه لندن هستندا- اماروسهابری نفوذ درخاور میانه وپیشرفت کمونیست وفرستادن جاسوس به غرب است وکودتا برای کوکمونیست شدن بکند هدف من ازاینمطلب این است که امریکا مثلا جاسوسز فرستاده است کهخانمها چه روپ لب میزنند یا موی سرچگونه دوستدارند اکثریت روی اینمسائل است دانشجویاه بهچهرشتی زیدعلاقه دارند چه کتابی میخوانند این مطلب کهکامل شد انگا چگونه ضدانقلاب شوند ویاکودتای رنگی کنند- در کتاب ساواک جاسوس امریکا در اصفهان میگوید وما فقط درشش موردمیتوانم اطلاعات کامل داشته باشیم نام میبرد ارتش وشهربانی وساواک ودانشگاه – کارخانجات وششمی تصور میکنم حمل ونقل است-گول خوردن واینکارخداوندمنان است لذا فهمیدند درمقابل انقلاب شکستمیخوردند وشاهب ردن وبعدا نقشه راکامل کنند- درشیراز شخص وجود داشت که اسم مستعار ایشان رسول بود برای من دوچهره بود- درامرتبیلغ دومی نداشت- بهسمت حضرت عظمت ناشناخته حضرت شاه چراغ که بروید نزدیکی درسمت راست یک خیابان دیمی منشعب میشود- از ز چهار زناد مستقیم به سمت فلکه کازرون ویا بورید که عمود براین خیابان است سراین کوچه بیرون میاید یک ربع دایره اسم بلی ان مشخص نیست این کوچه محل کتو یعنی خاص ارادی مسیحیت درکل وکمی درحدود پانزده خانواده یهودی بودند ولیاز مسحیت خبری نیست باید اکثریت مسلمان شده باشند وعده ای هم مهجرت کردند ویا جابجا شدندا- ویهودیان تاحدی رشد کردند یک کلیسا درابین انجا است که درب ان ودوسکوی ان سنگ سیاه است- اینکوچه یابهتر بگویم خیابان مشهور به سنگ سیاه – هرکس انجا باشد محال فرد ادرس راپیداکند وراه حل ان است که نزدیک سنگ سیاه باشد- امریکا بعداز پایان جنگ ویتنام به این بهانه که چون افرادزیادی سویل یشخصی هستند وباقرارداد باارتش کار میکنند- تا قرارداد تمام شود درخدمت ارتش هستند اینهارابه شیراز اوردند بهبهانه کهیکجایزیبا وامن وغیره وکمک به ایرانیان درشغل هاییادی بکند کهئ گولانرا باید ایرنیان بدهند ولی دراوقع مانندجاسواسن بیروت عمل کنند چون درک کردهب ودند که درایران انقلاب میشود وانهم بیشتر چپ-من در لندن بودم یک دانشجوی دانشگاه لندن ایرانی خوداش را کمونیست جازده بود- ولی معلوما براق دشت لی زیادجالب نبود ولی بازشصیت تاثیر گذار روانی بود وبسیارزیب- وازخانواده اشراف- کسی مانند مسعود رجوی ولیازاو بسیارپیاینتربود ماتز ایستگاه قطار صثحبت کردیم یشان راهنمایی کرد من تورا به سفارت روسیهمعرفی میکنم کههرنوع کتاب کمونیستی رابتوانی بگیری و مطالعه کنید وباانها رفع اشکال کنید ومنگفم نازندارم وبرنماهمن چیزی دیگری نیست واخر گف من قلابی کمونیست هستم ایران نهایت بهانقلاب کمونیستی میرسد ومن ناسیونالیست افراطی هستم هر کمونیست واقعی الان پوششی کار میکند تشخیص دهای ر پلیس لندن یکصد وپنچاه لیر به تومیدهد وما ازهم جداشدیم—دران کوجه از طرف حضرت شاه چراغ میدان دوم یکجای حساب شدهاس بغل دست میدان بهسمت شما یک کوچه است جنب اینکوجه یک ساختمان قدیمیبوده است معلومنشدمال کی بوده است امریکا انرا خریدهبوده که متعلق به سازمانهای مختلف جاسوسی امریکا به رهبری سیا خریده شده است وهیچکس حتی انرانمید انستند افراد عادی انجاهم نمیداستند چه کسانی دراینجا رفت وامد دارند حتی نمیدانستند که امریکایی هستند ازمن سئول کردند شایع کرده بودن میخواهند جزو بهداری شوند اطااهای طبقه اول بسیار عرض عریض داشت به یک سالون بزرگ تبدیکرده بودند وفقط یک اطاق کوچک درانجا درست کردهبود کهبهاحتمازیادتلفنخانه بوده است وزیرزمین را اشپزخانه کرده بودند اکثر حیاط باعچه بود ویک روهرو به سمت یک فضای چهار گوش کاشی شده ربوری ساختمان بود—این ساختمام مصادر شده بود وبه جناب رسول داه شدهبود انقلاب شیراز یک روحانی ساخته وپرداخته کرد ازلحاظ نظری که جندسال ازانقلاب روس اکرم صلواته الله علیه واله والسلام کد گرفته بود که شرح میدهم ولی مجری جناب رسول بود این ساختمانمحل افراد انقلابی سطح بالا بودند واکثریت جوانان ویکیاز هدایتکار جناب اقای احراری که قبلا صحبکردم اینجوان تحت جوانان دیگر که فرماندهان جنگ بودند انها زیرنظر حضرت ایت الله العظمی عی محمد دستغیب رحمت الله علیه بودند کارهای مختلف داشتند کهمن مطلع نشدم ومن اصلا جزو این گروه نبودم یکی ا زافرادکلیدی این گروه مهندس بود ریس یک صنعت دولتی بود بقدری محبوب بود کهنمیشود بیانکرد میگفتند روزی بخاطر سردرد نمیتوانست بیاید همه ما سردرد میگرفتیم- اصرار کرشما بیاید منگفتم من به درک جناب ایماندارم دعوتنکرده است کاری درست کرده است وبزور رفتم انجناب روزی درگرد حضرت ایت الله العظمی علی محمد دستغیالب رحمت الله علیه انجوانان فرمانده بودند حداکثر بیست وهفت سال باور کنید جنگ را مانندانکه به عروسی خود میروند باخنده صحبت میکردند حضرت ایت الله االعظمی رحمت الله علیه سخنرانی رتمام شده بود ولی مامور درب منراشناخت واجازه داد- ایشان ازجونان از جنگ چهخبر فرمودند ما درشمال بودیم درست درست حسابی به عراق دادیم- جنوب ضعیف است حال بهسمت جنوب سرا زیر شدیم درانجاهم انجاهم یک درس دزست حسابی به عراق میدهیم ان عظمت صلواته الله علیه فرمودندصرف جنگیدن ارزشی ندارد اول اصول دین دوم اخلاق وسوم نماز- باید بخوبی یادبگیرند – گفتند ما همه دروسشمار کاست کردیم ودرانجا پخش میکنیم وبجه بهاینجا میایند وهمه روضه هاراکاست میکند وبرای ما میفرستند ما چند جنگ بکینیم وبعدا شمار به انجا میبریم -بقیه بعدا