بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اقای هاشمی وهابی شما درک دقیقی از مفاهیم اسلامی ندارید- اول کلمه  خلیفه برمیگردیم در زمان رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم معنای خلیفه چیست  درحال میشود  معنای خلیفه  را هم زیاد کنیم معناهای جدید به او بدهیم ان ملاک نیست ملاک همانمعنای است که درصدر اسلام بوده است- شیخ هرزمان که بعلتی در قبیله نبوده است فردی را که یا پسربزرگ یا بردار  خوداش ویاپدراش ویا پدر زن اش ویا فردی را بنام خلیفه درقبیله قرار میداه است که طبق نظر خوداش عمل شود واگرفردی سئوالی نداشت  میبایست صبر کند تا شیخ بیاید ونمیتوانست ازخوداش رای داشته باشد این بهترین کلمه ست برای  انبیای اعظام رحمت الله علیهم الاجمعین  رسول صلواته اله علیهم الاجمعین وامامان صلواته الله علیهم الاجمعین درضمن ازادی ولی  فقط دستورات الهی را  انطور که خداوندمنان مایل است عمل میکنند انها مخلوق هستند پس صفات انها هم مخلوق است  افعالی هستند چرا اقای هاشمی میفرماید که شیعه میگوید صفات الهی درانها است صفات الهی فقط در ذات الهی است واز ذات جدا نمیشود—شما میفرامید یکی از صفات الهی تدبیرهستی توسط   خداوندمنان است این تدبیر چگونه رخ میدهد حضرت موسی علیه السلام  زمانی که  فرعون رسید خداوندمنان به حضرت موسی علیه السلام فرمودند عصای خودرا به دریا بزن این تدبیرالهی است اگربگویم این عصا هیچ اثری نداشته است خدای نکرده مسخره بازی میشود-شخص شخیص خداودمنان انجام میدادولی عصا نقش دارد احتمالا امواجی  فرستاده است که اب را شکافته است بعضی علما فرمودند حکمتی داردکه عضای حضرتموسی علیه السلام این قدرت رادارد پس خودایشان باید صاحب قدرتی بسیار عظیمتر داشته باشد واگربگویم  اینعصا  خواصی ازخداوندمنان نداشته است پس مستقل شد ومیشودشرک- اگرخداوند مناندستور حج وطواف خانه کعبه وسنگ زدن به سنگ سمبل  شیطان  نفرمودبودشرک بوداماچون خداوندمنان  دستور داده است  عین عبادت است اینرا اقای هاشمی باید  دقت کند پس اقای عمر که  دستورات خود بدعت نیکو فرمودند درحقیقت انهاشرک است وازخلافت جداشدند وشیخ الشیوخ شدند خلیفه الهی  فقط ابیا ورسولان وامامان هستندنهافراد دیگر وجانشین الرسول  انهم نبی است وامام است ودیگران جانشین انها میتوانند با شرایطی بشوند پس اقای عمر جانشین حضرت  رسالت العظمی نمیتواند باشد- به ایشانکه  نه تمام وحی را دادهشده است ونه به ایشان  علوم  حضرت محمد صلواته الله علیه واله والسلم داده نشده استونه نبی هستند ونه امام هستند خود دینی جدید را درست کردند- پس حضرتموسی علیه السلام توسط عصا تدبیر میکردند ولی علم ان وقدرت ان ازخداوندمنان که مخلقوق شده است وصفات ان از منشا  الهی وربوبی گرفته شداست نها نکه ان صفات درانها  بطوری حلول کرده باشد صفات مخلوق است چون ذاتی نیست ولیاز صفات ذاتی الهی  بصورت علت ومعلول  دراشیا بوجود میاید اما  کل هستی مثالی را علما میاورندلشگریان یک پادشاه  قلمروی را فتح میکند شاهمیگوید من انرا فتح کردم درست است ولشگریان میگویند ما فتح کردیم انهم درستاست ولی  ارزش شاه بالاتراز لشگریان است چون لشگریان تابع شاه هستند همینمسئله بینخداوندمنان و  چهارده معصوم صل.اته الله علیهم الاجمعین هم وجود دارد-مانند قبض روح کردن هم خداوندمنان  بخود نسبت داده است وهم بهحضرت عزرائیل علیه السلام نسبت داده شده است وهم بفرشتگان تحت امر حضرت عزرائیل علیه السلام نسبت داده شده است چون بفرمان خداوندمنان بوده است امرالهی محسوب میشود وصفات انها صفات افعالی است وخلق شده است – ایاخداوندمنان  خلیفه کامل  وکلی دارد یاندارد بله دارد وچرا برای ان بحثهای مختلفی است یکی انکه قدرت خلقت خودرا نشان دهد اگر خداوندمنان انهاراخلق نکردهبود  بالترین مخلوف موجودات دیگری میشدند که درجه عظمت خلقت انها پاینتربود-اما – امامان پاک صلواته الله علیه واله والسلم  ازدنیا جدا شدند ولیاز مقامجدانشدند ودر دنیایدگر حیات دارند باز حاکم برمخلوقات الهی هستند  جسم نقشیندارد و جسمم کوتی دارند که همیشه همراه ا ن عظمت ها هستند