بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درزمانی که ما دانشجو بودم- پدرمن اکسفورد یک در برتیش کانسل درس میداد ولی بهکمن گفت تو درکلاس دیگری باش- اکسفورد دو بود وبلعد اکسفورد سه وبعد فاندیشن یک بعد فاندیشن دو وسپس سه بعد کتابچه خاص جزوه دکتر گاچ استاد د انشگاه شیراز وکانسول شیراز- مسوئل جهانی زبان انگلیسی –کانسول شیراز امد که نظری بدهد دانشگاه شیراز ایشان رامجبور کرد که دردانشگاه –شیراز درس بدهد سفیرهم موافقت کرد ایشان فاندیشان سه درس میداد امتحان گرفتند درسطح حداقل لیسان بود همه رد شدن بهمن گفتند شیراز ایشان رامجبور کرد که دردانشگاه
شما سرکلاس برو امتحان نداری وایشانت هردفعه داستانی باب میکرد بشدت روسهاراقبول داشت وکمو نیست بود سخنرانی ها رادیومسکو بهانگلیسی درس میداد وادرس بود ومن ظبطمیکردم وایشان بزبان ساده بیان میکرد—سه توریست به شیراز امدند که امریکایی بودندکه از رشته تاریخ وجغرافیا بگویند کجاباید بروئید وببیند وکمی هم صحبت کنند انهارامجبور کردند که رشته خودشان در دانشسگاه تدر یس کنند انها میگفتند این شیمی بدرد شما نمیخورد وفقط درامریکا میتوان ازان استفادهکرد انها میگفتند ما دانشگاه بین اللملی هستیم. همهنوع درسی باید بدههیم به چند کشور بورس داد ه بودند-عراق پاکستان بنگلا دش –عربستان تایوان وغیره-سال پنچاه وپنچ بچه ها از انجمن امریکا وایراندرشیراز خیلی تعریف کردند که زبان انگلیسی میداد تا دوازده کگلاس که دخترمن کارنامه گرفته بود در غرب دیگرنیازی برا ی امتحان نداشت بسیار جالب بود ومن رفتم ثبت نام کردم کلاس هشتم قبول شدم-ریس یک لفرد ایرانی تصور میکنم بندر عباسی بود-بهمن گفت دبیر درس هشتم را امریکاخواسته استورفته با این اوضاع تصور نمی کنم بیاید ونمیتوانی کلاس بالاتر بروی من خیلی تعجب کردم چقدرتخصصی هستند کسی دیگرنمیتواند ان درس رابدهد- ایشان فرمودند شما امریکاران نمی شناسی من دردرامریکا متولد شدمن انجا تحصیلات دانشگاهی کردم ور فتم دریک شرکت کار کنم- پست ما معلوم شد چند ماه گذشت ریس شد ریس بخش وفردی که ریس بخش-بود شد رسی کل زیرا یک دوره کوتاه رفته بود و مدرک گرفت بود بهمن شما میروید فلان بلخش نزد فلان فرد معاون ایشانهستید ویک دور ه عملی یادمیگیرید هرچه من گفتم منم تازه این شغل یبادگرفتن قبول نکرد مداوم این امر تکرارمیشد واعصاب من خورد بود ولیب برای افرادعادی بود ومنهم تحمل کردم-حال ظرف دوماه دو استاد کلاس هشت عوض شده است اولی با بیست وچهارتومان گرفتیم دومی دستگاه ظرف سوفالی اورده است یاد د ادهن بود بیست شدهچهل هشتمامن فلیم یک دنه دریک گلدان پرورش دهند همه مسائل بخوبی درکنند زیر میکروپ ببینند باید بهیک اندازه برسد و کمپ درکوه برای پرورش درخت دفعه سوم که هنوزنشد شاید اوباشد هشتاد چهارتومان است دم درب نقشه ایران باجزیات بود- که مانداشتیم هرکس ثبت نمام میکند در ان نقشه محلا تولدرامشخص کند به دفتر ثبت نام میرود و فرمی پر میکند ودر نقشه انجا انرانشان میدهد خصوصیات محل و خصوصیات خانواده ازلحاظ هوش ومدارک تحصیلی- درانجا بودم اعلام کرد فلان فیلم را نشان میدهند از قبل گفته بودند-من رفتم زیادنلودند من دریبک ردیف بودم وا ردیف اخر هم دونفلر بودند ومابقیه جلو بودند فیلم شروع شد یکدختر خانم باوالدین امده بود بعدا من فهمیم طرز ارایش هم به دختران وخانم ها ن درس میدادند ایشان بهمن خیره شد وبعد درکنار من پاشنه کفش روی انگشت پای من بشدت فشارداتد وتلفن خانه روی یک کاغذ نوار نوشتهبود نشان داد وسرش را برگرداند وبعداز مدتی من رفتم- یکی از بچه های مومن کلاس دوازده بود من جریان گفتم فرمودند انهادرس میدهند به دختران بهمحض انکه سن شما بالا رفت وجلب توجه نشد یک دلیلا خجالتی بچه هایجهان سوم است شما پیش قدیم بشوید ازطرقبی که به شما یاد میدهیم ایشان فرمود من درستوران دختر خانمی میفرماید فبلانجچیزی میخوری بعد میرود میخرد هرجه من میخواهم پ.لش بدهم قبول میکند این دخترخانم هنوز درس یک چپزی ها فهمیده است بغلط عمل کرده است