بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی استجناب اقای  بنی هاشمی از وهابیت همام ایرادهای که ابوجهل مانند  انهامیکرد شما میکنیدمطلبراخوب میفهمید ولی بعلتی عناد دارید-مشکلی که بیان میکنیدبسیارکودکانه است متوجه نیستید که مشکل –به خداوندمنان برمیگیرد درحدیث است خداوندمنان فقط-  به یک فردی درجماعتی فرمودندتو هدایت میشوی ونبی میشود هیچ چیزی به دیگران نگو شمامیرماید این چه خدایی است؟؟ واین چه هدایتی است؟؟ خداوندمنان به پیامبر خود رسول اکرم صلواته اللهعلیه والسلم-فرمودند خودات را به عذاب ورنج نکش انها ایمان نمیاورند وایمان اوردن بامن است نه باشما شما فقط ایمان را ابلاغ کن-امام هم  حالت رادارد امام نقش  ابلاغ داردهمین وبرای اینکه-روزقیامت نگوید اگر امام معصومی من دیده بودم شاید ایمان میاوردم وچون اماممعصوم نبود وحدیثی هم نبود مثل اقایاوزاعی  بسیاریازاحادیثبول کرد ونتوانست  احادیث صحیی از سنت بدست اورد که یک ی انهامخالفت با طاغوت وچون هرچه کردند ایشانن پذیرفت طرفداران به زندان افتادند کشته شدند  وزمانی 125 سال گذشت وتعداد انها 75 هزارشد عباسیان ازانها وحشت کردند یک روزسرانهامانند  گوسفند بریدند وانها اخنگفتند وبرضد هم فتوا درست شده است اقای معاویه از یک شهرک زکات خواست ان شهرکگفت بهچهمناسبت  معاویه  فلردی فلرستاد که امروز  من خلیفه مسلمین هستم  انهاجواب دادند که قرانمیفرماید ما بردار  شما بهنزد شما بعنوان نبی  ویا رسول فرستادیم برادرما شیخ ما است وفرموده زکات به هیج کس دیگر ندهید- معاویه گفت نمازشماقبول نیست انها بعضیازقوانین نمازرا تغیر دادند کهگفتنذ شیخ مستقیم از رسول اکرم صلواته  اللهعلیه واله والسلم- انرا گرفته است پس نمازشما درست نیست—اما اقای هاشمی میفرماید پیامبرکرم صلواته الله علیه واله والسلم-تمام مسائل حل کرده است کتب  فقهی  مراجع اعظام توجه کنید ببینید مسائل حل شده است ویانشده است-حضرت ایت الله العظمی خوئی رحمت الله علیه یک کتابچه کوچکی ندارند-احمقهای انرا مسخر ه کردند که درقرن بیستم چه مسائلی حل میشود-یک مسئله دریک کاروانسراد وتاخانم  چادر خودراشسته روی بند گذاشته است هردو یک مدل هستند ولی قیمت ها بسیارفرق دارد یکخانم اشتباهی  چادر گران قیمت خودرا  میگذارد وچادر ارزانرامیبرد خانم میاید نماز بخواند متوجه میشود این اتفاق افتاده است وچونان خانمکمی لا ابالی بود معلومنیست ازپولحلال است یا ا زپول حرام است حال ایشان چه باید کند مفضل دومی برای یک مغاز شش شربت البالو اوردند شاگرد  مغازه میگوید شاگر قببلی یکی  شیشه شراب دربین انها گذاشته است که بخورد وفردی میخواهدشش شیشه  بخرد یک راه حل این است بایک شیشه البالو  د رحالیکه  شیشه را اوردهاند  با بالا وپاینکردند واز نزدیک  مشاهده کرد سه تا نزدیک به شیشیه البالو است کنار میگذارند وانسته  زیادمشخص نیست یکیرتا میشکنند اندوتای دیگر درست است ان انفردکه پنچ تارامیخرد غالبا  روی برنج میرختند  اگرهمه گفتنداین کمی مسئلهدارد انرا نابودکند اقای هاشمی درتماموارد مسئله بسیار زیاد است  کسی ان زمان ازخانه به حج میرفت اگرحافظه درست یاری کند  کمترین مسئله است140  وبیشترهم گفتند