بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- یک طناب داریم بسیار فشرده وحجیم-ننیم تن  بارا بلند میکنئدرابطه قدرت با ذات چگونه اذست؟؟ قدرت صفتی برای ذات است ابیا صفت جدا است و باذات وحدت پیدا کرده است ویا یکتای است  درذات مشترک هستند اقای لوکاچ رسطیده اسیت  فلسفه جبر تهی شد  ازادی است به خصوصیات روح رسیده است ولی انرامیخواهد تفسیر مادی کند نمیشود-چرا- یک سکون وحرکت داریم درزمانی که سکون است  عرب به  ان ثابت میگوید اما اگر هیچ.نه تحرک درذات نیست به ثبات میگوید روح ثبات است تغیرات مال صفات ایست رسیده است حامعه یک  ثابت دارد ویک متغیر اقای مارکس ثابت قبول دارد در خصثوصیات طبقات  بلکه ثبات  درحالیکه اگر ثبات باشد ازادی معنا نمیدهد وانسان درتغیرات است ر وئح ثبات دارد ولی صفات درتغیراتهستند و بهثبات روح اسیبی نمیرسطانند ولی به روان میرسانند یکماشین درنظر بگیرید  مثیلا از لحاظ انداره بیست20طبقه بشود ایامیشود همه را یک اندازه کردمثل سیستم این است کدام درست عمل میکند وکدام بد عمل میکند کدام حق است وگدام باطل است انکه حق است بعلت مهندسی دقیق است نهانکه همه یک اندازه شدند جامعه بلرای تکامل مداوم باید تغیر کند ولی هدف ثابت باشد