بسم الله الر حمن الر حیم-نظریات شخص است- بحث اقای لوکاچ مارکسیستی- ÷
.÷÷÷÷÷÷÷اقای لوکاچ به دوعنصر توه کرده است یکی ضرورت تاریخی برای بوجد اوردن اجتماع ود یگری ازادی—ایشان کار خودرا سخت کرده است که زمانی ومکانی است درحایکه مامیدانین سلولهای مغزی همیشه یکسان÷ عمل میکنند وتغیرات مادی دذالرند وتغیرات اراد ازاد ندارند پس نمتواند مارکسیت ازادیراقبول کند وهرلحطه میتوان تغیر داد پس اراده باید ازاد باشد درهرحالی که سلول جبری عمل میکند ضرورت تشخیص تغیر مر کز ان کجا است وبقبول حضشرت ایت الله العمی مرحوم جگناب اقای منتظری اراده بابید دریکسول باشد وما میدانین هنر سطلول پچقبدر ظرفلت نگه داری دارد کهن ناچیز اسطت نمیتوانداینهمه اراده کند ومطلب رابفهنمد ایت ایت اللهمرحوم دکتر مرتضی مطهری علیه السلام میرماید اگربرفرض بخشی ازسلول درک میکنم فردی بایدگری در یکمسئله فیلم باهم بحثی میکنند نوفلر اول میگوید فلان سکانئس رادرنظر بگیر وسکانس تخر درنظر بگیر به این نتجه میرسی دیگر بحثی دگیر مزیکند بحث مداو ازسکانی کد میاورتن سول مغزی توس جرقه برقبی کا میکند این جرقبه همیدگر خنثی میکند درضمن ان بسته انرزی که از.وسط قلیم تشخصی د هد کدام است وان بسته بیاورد ایاجای مرکزی که لیست ذخمیره شد ه هار داشته بلاشد وبستهارابشناسد مانند کامپوتر درک واناگروجگود داشت باشد موینها سلول قبرارد دارد چگونه سلول مورد د رخواست راپیدا میکند درمغز بایبد وجود –داشت باشد حضشرت ایات لله علامه جناب اقای محمد حسین طبا اطبایی رحمت الله علیه ایشان میفرمود سلول بهاندازی که ذخیرشده استمیفهمد پس درک باید همیشهجزی باشد وکلیت نمیتواند داشته باشد درحایکه درعلم اوکلیت است بعد جزی ات است وگرنه- در ثیانی اگر عصب دستپ سیب سفید سیب نیست اسم دگیری پیدا میکند و اگر عصب دستچپ قبطعت شد دست راست وپاهی وغیرهمتوجه نمیشوند مثلا شما سوزنی به دستچپ ببزنید جاهای دیگر درد نمی کنند پس فلرد متوجه نمیشود ومن متوجه میشود پس من غیر ماده است