عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

به یاد عارف قزوینی-!!

مقالهٔ برگزیده

ابوالقاسم عارف قزوینی شاعر، موسیقی‌دان و تصنیف‌ساز ایرانی دوران قاجار و پهلوی بود که در قزوین زاده شد. او به‌خاطر سرودن تصنیف‌ها و غزل‌های سیاسی، میهنی و عاشقانه‌اش شناخته می‌شود. اعتبار واردکردنِ مفاهیم سیاسی در تصنیف، به عارف داده می‌شود و از او با لقب «شاعر ملی ایران» یاد می‌شود. تصنیف‌های عارف، به سرعت بین مردم رواج می‌یافتند و منتقدان معتقدند که عارف از طریق اشعارش روی جامعهٔ ایران که درگیر انقلاب مشروطه بود، تأثیری کتمان‌ناپذیر داشته است. عارف سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد. در همان دوران به تهران رفت و هم با دربار قاجار آشنا شد و هم با جنبش مشروطه ایران. عارف شروع به سرودن تصنیف‌هایی با مضامین سیاسی کرد که در نوع خود نوآوری داشت و به سرعت میان مردم محبوب می‌شدند. عارف کنسرت‌های متعددی در ایران برگزار کرد و زمانی که رضاخان در پی براندازی حکومت قاجار بود از وی حمایت کرد، اگر چه بعدها اختناق سیاسی حکومت رضاشاه گریبان او را هم گرفت و به همدان رفت یا تبعید شد. او سال‌های پایانی عمرش را به سختی گذراند و در نهایت از عوارض سرطان ریه که به حنجره‌اش هم سرایت کرده بود، در همدان درگذشت. عارف ده‌ها تصنیف و غزل سروده که بسیاری از آن‌ها توسط خوانندگان سرشناسی همچون قمرالملوک وزیری، عبدالله دوامی، غلامحسین بنان، الهه، و محمدرضا شجریان بازخوانی شده‌اند. از عارف هیچ اثر صوتی ضبط‌شده‌ای بر جای نمانده است اما بر اساس آنچه معاصرانش روایت کرده‌اند می‌دانیم که صدایی گرم و قوی داشته و از تحریر پرهیز می‌کرده است. سبک شعری وی نسبتاً ساده است و اشعارش عموماً یا محتوای عاشقانه دارند یا محتوای سیاسی و میهن‌پرستانه. عارف مورد نقد ادبای معاصر خودش بود، و او نیز بسیاری از ادبای هم‌عصرش را نکوهش می‌کرد

موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب ابدی-3

خطای شناختی در مقول? جزا

برخی گمان دارند که عمل چیزی است و جزای عمل چیز دیگری است که در جایی به آدمی می‌دهند؛ مانند: کار و کارمزد! در حالی که جزای عمل صالح، خود همان عمل است و جزای گناه، خود آن عمل است که در دنیا صورتی دارد و در آخرت که پرده‌ها کنار می‌رود، صورت و حقیقت وجودی‌اش آشکار می‌شود. چنان که فرمود:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (البقره، 174)

- کسانی که آنچه را خدا از کتاب نازل کرده کتمان می‌کنند و آنیرا به بهای کمی می‏فروشند، آنها جز آتش چیزی نمی‏خورند (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست می‏آورند در حقیقت آتش سوزانی است) و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی‏گوید، و آنها را پاکیزه نمی‏کند، و برای آنها عذاب دردناکی است.

طبق صریح آیات قرآن کریم، آن چه اضافه بر اجری که در ذات عمل است افاضه می‌شود از فضل الهی و به عنوان جایزه اهدا می‌شود؛ اما در عذاب، بیش از نتیج? گناه، هیچ عذابی در کار نیست.

«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» (النّور، 38)

- تا خداوند به بهتر از آنچه کرده‏اند پاداششان دهد و از فضل خویش بر پاداش آنان بیفزاید، و خداوند هر که را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد.

بقای روح عمل و اثر

هر چیزی کالبدی و روحی دارد، خواه موجودات باشند و یا گفتارها و کردارها. به عنوان مثال: وقتی با جمل? «دوستت دارم - دلم برایت تنگ شده بود - نگرانت شدم و ...» به کسی ابراز محبت می‌نمایید، کالبدش همین کلمات است که مفاهیمی را منتقل می‌کنند، اما روحش، همان محبّت قلبی شماست که در قالب کلمات ظهور و بروز می‌یابد.

کالبدها از بین می‌روند، اما ارواح باقی می‌مانند و هیچ گاه از بین نمی‌روند؛ چنان که بدن در خاک می‌پوسد، اما روح هیچگاه نمی‌میرد -و- جمله تمام می‌شود، اما پیام قلب در قلب مخاطب اثر می‌گذارد و باقی می‌ماند؛ و آن چه باقی می‌ماند آثاری مدام دارد که هیچ‌گاه منقطع نمی‌گردد. لذا عمل و آثارش تا قیامت باقی می‌ماند و اجر یا مکافتش نیز همیشگی می‌شود؛ مگر آن که در دنیا با استغفار و توبه یا عذابی بخشوده شود و در آخرت نیز با رحمت الهی، شفاعت یا حتی عذاب، بخشوده شود.

*- ما، کوتاهی و کوچکی و سادگی عمل خوب یا بد را می‌بینیم، اما آثار اعمال را نمی‌بینیم، آثاری که تا آخرین روز زندگی بشر در زمین ادامه دارد و در قیامت پدیدار می‌شود.

به عنوان مثال: فرد نیکوکاری فقیری را می‌بیند و مقدار کمی به او کمک می‌کند؛ اثر روانی این کمک چقدر می‌باشد؟ این کمک اندک در خانه و خانواد? نیازمند چه اثری داشته است؟ این آثار در اطرافیان و نسل‌های بعدی چه تأثیری داشته و دارد و ... .

همین‌طور است وقتی گناهی که صاحبش آن را کوچک شمرده واقع می‌شود، مثلاً دروغی می‌گوید، غیبتی می‌کند، در برابر اسلام، انقلاب اسلامی، ولایت، مردم مسلمان و ... یک موضع منفی می‌گیرد و با کلامش، ضربه‌ای هر چند کوچک می‌زند! آیا از آثار آن و تداوم آن نیز مطلع می‌باشند؟!

بنابراین، ظاهر و کالبد عمل، از بین می‌رود، اما روح عمل و آثارش هرگز از بین نمی‌رود؛ لذا اجر آن بهشت ابدی می‌باشد و مکافات و عقوبتش نیز سنگین و چه بسا همیشگی می‌باشد.

از این‌رو، در قرآن مجید تأکید نمود که نه فقط اعمال نوشته می‌شوند، بلکه آثار آنها نیز از نظر پنهان نمی‌ماند، بلکه نزد امام عصر در هر زمانی احصاء می‌گردد. یعنی آن که در زمان امام سجاد یا امام باقر علیهما السلام، کار خوبی کرده برایش ثبت شده و آثار آن در دوران امامان بعدی علیهم السلام نیز ثبت و محاسبه می‌شود.

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

- ما مردگان را زنده می‌کنیم، و آنچه را از پیش فرستاده‌اند و تمام آثار آنها را می‏نویسیم، و همه چیز را در «امام آشکار - لوح محفوظ» احصا کرده‌ایم.

بنابراین، نه تنها عمل به ظاهرش نیست و نه تنها هیچ صواب و گناهی کوچک نیست، بلکه آثار مترتبه هم چنان ادامه دارد.

شاکله

همانگونه که بیان شد، چنین نیست که آدم چیزی باشد، گناهش چیز دیگری باشد و عذابی که در آخرت دچارش می‌گردد، چیزی دیگری باشد که از جای دیگری به او داده می‌شود؛ بلکه کفر، شرک، ظلم و معصیت، در حقیقتِ روح و شاکل? انسان اثر می‌گذارد و مستحق عذاب جهنم، خودش آتشی می‌شود که خودش را می‌سوزاند؛ روحش در آتش فراق (دوری از رحمت خدا)، غُبن (پشیمانی)، حسرت، قرار گرفتن در جوار فاسدان، دوری از محبّان خدا، محروم شدن از کلام خدا و لقاء الله و ... می‌سوزد، و جسمش در آتش مجسمی که خودش شعله‌ور نموده می‌سوزد:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ» (آل عمران، 10)

- ثروتها و فرزندان کسانی که کافر شدند، نمی‏تواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد، (و از کیفر، رهایی بخشد). و آنان خود، آتشگیره (هیزم) دوزخند.

نتایج:

یک - رحمت و مغفرت واسع? الهی، به معنای پوچ کردن خلقت و هدایت و پوچ کردن اعمال نمی‌باشد.

دو - «اجر» یا همان پاداش و مکافات عمل، جدای از عمل نمی‌باشد، بلکه همان روح و ملکوت عمل است که به شکل بهشت و نعمت‌هایش یا جهنم و عذاب‌هایش ظهور می‌یابد.

سه - هیچ صواب [کار خیر] و یا گناهی، کوچک نیست؛ چرا که در محضر خداوند سبحان انجام می‌دهیم.

چهار - هیچ گفتار یا کرداری، با انجامش به پایان نمی‌رسد، بلکه آثارش تا قیامت باقی می‌ماند. بنابراین، کسی که کاری خوب را برای خداوند متعال به انجام می‌رساند و یا مرتکب گناه می‌شود، مسبب آثارش تا قیامت می‌باشد؛ لذا مستحق پاداش ابدی یا عذاب‌ طولانی یا ابدی می‌گردد.

پنج - عمل نیکو (حسنه) یا عمل نادرست (سیئه)، یا به تعبیر دیگری صواب و گناه، شاکل? انسان را می‌سازد که یا «نور، روح و ریحان» می‌شود و یا «آتش و هیزم جهنم

موافقین ۰ مخالفین ۰

اثر عمل کدام است-!!

بسم الله الرحمن الرحیم خطای شناختی در مقول? جزا

برخی گمان دارند که عمل چیزی است و جزای عمل چیز دیگری است که در جایی به آدمی می‌دهند؛ مانند: کار و کارمزد! در حالی که جزای عمل صالح، خود همان عمل است و جزای گناه، خود آن عمل است که در دنیا صورتی دارد و در آخرت که پرده‌ها کنار می‌رود، صورت و حقیقت وجودی‌اش آشکار می‌شود. چنان که فرمود:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (البقره، 174)

- کسانی که آنچه را خدا از کتاب نازل کرده کتمان می‌کنند و آنیرا به بهای کمی می‏فروشند، آنها جز آتش چیزی نمی‏خورند (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست می‏آورند در حقیقت آتش سوزانی است) و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی‏گوید، و آنها را پاکیزه نمی‏کند، و برای آنها عذاب دردناکی است.

طبق صریح آیات قرآن کریم، آن چه اضافه بر اجری که در ذات عمل است افاضه می‌شود از فضل الهی و به عنوان جایزه اهدا می‌شود؛ اما در عذاب، بیش از نتیج? گناه، هیچ عذابی در کار نیست.

«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» (النّور، 38)

- تا خداوند به بهتر از آنچه کرده‏اند پاداششان دهد و از فضل خویش بر پاداش آنان بیفزاید، و خداوند هر که را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد.

بقای روح عمل و اثر

هر چیزی کالبدی و روحی دارد، خواه موجودات باشند و یا گفتارها و کردارها. به عنوان مثال: وقتی با جمل? «دوستت دارم - دلم برایت تنگ شده بود - نگرانت شدم و ...» به کسی ابراز محبت می‌نمایید، کالبدش همین کلمات است که مفاهیمی را منتقل می‌کنند، اما روحش، همان محبّت قلبی شماست که در قالب کلمات ظهور و بروز می‌یابد.

کالبدها از بین می‌روند، اما ارواح باقی می‌مانند و هیچ گاه از بین نمی‌روند؛ چنان که بدن در خاک می‌پوسد، اما روح هیچگاه نمی‌میرد -و- جمله تمام می‌شود، اما پیام قلب در قلب مخاطب اثر می‌گذارد و باقی می‌ماند؛ و آن چه باقی می‌ماند آثاری مدام دارد که هیچ‌گاه منقطع نمی‌گردد. لذا عمل و آثارش تا قیامت باقی می‌ماند و اجر یا مکافتش نیز همیشگی می‌شود؛ مگر آن که در دنیا با استغفار و توبه یا عذابی بخشوده شود و در آخرت نیز با رحمت الهی، شفاعت یا حتی عذاب، بخشوده شود.

*- ما، کوتاهی و کوچکی و سادگی عمل خوب یا بد را می‌بینیم، اما آثار اعمال را نمی‌بینیم، آثاری که تا آخرین روز زندگی بشر در زمین ادامه دارد و در قیامت پدیدار می‌شود.

به عنوان مثال: فرد نیکوکاری فقیری را می‌بیند و مقدار کمی به او کمک می‌کند؛ اثر روانی این کمک چقدر می‌باشد؟ این کمک اندک در خانه و خانواد? نیازمند چه اثری داشته است؟ این آثار در اطرافیان و نسل‌های بعدی چه تأثیری داشته و دارد و ... .

همین‌طور است وقتی گناهی که صاحبش آن را کوچک شمرده واقع می‌شود، مثلاً دروغی می‌گوید، غیبتی می‌کند، در برابر اسلام، انقلاب اسلامی، ولایت، مردم مسلمان و ... یک موضع منفی می‌گیرد و با کلامش، ضربه‌ای هر چند کوچک می‌زند! آیا از آثار آن و تداوم آن نیز مطلع می‌باشند؟!

بنابراین، ظاهر و کالبد عمل، از بین می‌رود، اما روح عمل و آثارش هرگز از بین نمی‌رود؛ لذا اجر آن بهشت ابدی می‌باشد و مکافات و عقوبتش نیز سنگین و چه بسا همیشگی می‌باشد.

از این‌رو، در قرآن مجید تأکید نمود که نه فقط اعمال نوشته می‌شوند، بلکه آثار آنها نیز از نظر پنهان نمی‌ماند، بلکه نزد امام عصر در هر زمانی احصاء می‌گردد. یعنی آن که در زمان امام سجاد یا امام باقر علیهما السلام، کار خوبی کرده برایش ثبت شده و آثار آن در دوران امامان بعدی علیهم السلام نیز ثبت و محاسبه می‌شود.

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

- ما مردگان را زنده می‌کنیم، و آنچه را از پیش فرستاده‌اند و تمام آثار آنها را می‏نویسیم، و همه چیز را در «امام آشکار - لوح محفوظ» احصا کرده‌ایم.

بنابراین، نه تنها عمل به ظاهرش نیست و نه تنها هیچ صواب و گناهی کوچک نیست، بلکه آثار مترتبه هم چنان ادامه دارد.

شاکله

همانگونه که بیان شد، چنین نیست که آدم چیزی باشد، گناهش چیز دیگری باشد و عذابی که در آخرت دچارش می‌گردد، چیزی دیگری باشد که از جای دیگری به او داده می‌شود؛ بلکه کفر، شرک، ظلم و معصیت، در حقیقتِ روح و شاکل? انسان اثر می‌گذارد و مستحق عذاب جهنم، خودش آتشی می‌شود که خودش را می‌سوزاند؛ روحش در آتش فراق (دوری از رحمت خدا)، غُبن (پشیمانی)، حسرت، قرار گرفتن در جوار فاسدان، دوری از محبّان خدا، محروم شدن از کلام خدا و لقاء الله و ... می‌سوزد، و جسمش در آتش مجسمی که خودش شعله‌ور نموده می‌سوزد:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ» (آل عمران، 10)

- ثروتها و فرزندان کسانی که کافر شدند، نمی‏تواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد، (و از کیفر، رهایی بخشد). و آنان خود، آتشگیره (هیزم) دوزخند.

نتایج:

یک - رحمت و مغفرت واسع? الهی، به معنای پوچ کردن خلقت و هدایت و پوچ کردن اعمال نمی‌باشد.

دو - «اجر» یا همان پاداش و مکافات عمل، جدای از عمل نمی‌باشد، بلکه همان روح و ملکوت عمل است که به شکل بهشت و نعمت‌هایش یا جهنم و عذاب‌هایش ظهور می‌یابد.

سه - هیچ صواب [کار خیر] و یا گناهی، کوچک نیست؛ چرا که در محضر خداوند سبحان انجام می‌دهیم.

چهار - هیچ گفتار یا کرداری، با انجامش به پایان نمی‌رسد، بلکه آثارش تا قیامت باقی می‌ماند. بنابراین، کسی که کاری خوب را برای خداوند متعال به انجام می‌رساند و یا مرتکب گناه می‌شود، مسبب آثارش تا قیامت می‌باشد؛ لذا مستحق پاداش ابدی یا عذاب‌ طولانی یا ابدی می‌گردد.

پنج - عمل نیکو (حسنه) یا عمل نادرست (سیئه)، یا به تعبیر دیگری صواب و گناه، شاکل? انسان را می‌سازد که یا «نور، روح و ریحان» می‌شود و یا «آتش و هیزم جهنم-اقایان متوجه مسئله نشدند –میفرمایند  نحوی عمل خداوندمنان کار ومزد نیست پس چی است جواب نمیدهند  باید بگویم کسی که شراب نمیخورد  اب سیب میخود نتجه ان بهداشت بدن است این قبول قرص خوردید و معالجه شدید  نخوردید  مریض ماندید  این همان جزای عمل است  اینقبول است  حال کسی  مومن میشود  خداوندمنان وضعیت اورا بهتر میکند اینهم جزای عمل است خداوندمنان فرموده است تجارت بامن بسیار بیشتراز دیگران سود دارد  که قابل هضم نیست پیامبراکرم صلواته اللهعلیه والسلم فرمودند تسبیحات اربعه بگوید برای هرکدام یک درخت دربهشتبری شما  غرس میشود ای نشدجزای عمل بعناونمثال یک دانش اموزد درکلاس اول درست میخواند ومثلانمره بیست میگیرد ویک دانش اموز کمتر درس میخواند ونمره کمتر میگید   نبایدنمره وکارنامه باشد بمیزانی که درس خوانده است باسواد است مدرکمطرح نیست نمره مطرح نیست خداوندمنان مانند  یک تاجر  پول بیشتر میدهد جنس بهتر وبیشتر میبردولی عمل ارزش پذاری شده است مانند همان نمره ومدرک ایهای که  برای  علمای یهود ومسیحی ذکر شده لست گویای همینمطلب است انها که دین راتحریف میکنند ومقام وپول بدست میاورند خوشحال هستند ولی درته دل عمل باوجدان وعقل درگیر میشود  و  اتشی همخداوندمنان روحی وشاید جسمی به ان اضافه میکندمسئله این است درقیامت اگربنده سئوال کرد چرا این درجه مثبت ویامنفی راداردجواب اتر عمل است  عمل تعین کرده است ازمعصوم  علیم السلام وصلواته الله علیه واله الشلم بیان شده است هرلحظه عملی انجام بده که بیشترسود دارد همانطور تاجر هرکس پول بیشتر بدهد  قاعدا باید سود بیشتر ببرد یامعامله با بانک پس عمل نرخ دارد ازلحاظ متعدد چه روحی وحسمی وبرکات وغیره

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب ابدی-6

امام خمینی را نیز در همین دسته از عالمان قرار داده‌اند که به نجات از عذاب و بهره‌مندی دوزخیان از شفاعت باور دارد[۲۷] و می‌گویند برای این مدعا، به رحمت عام الهی و زوال‌ناپذیری فطرت الهی انسان تمسک کرده است.[۲۸]

باور علمای شیعه

بر اساس گزارش قدردان قراملکی، اصل خلود در نظر عالمان شیعه همگانی و پذیرفته‌شده است[۲۹] و به‌اعتقاد متکلمان شیعه، خلود در آتش به کافران اختصاص دارد.[۳۰]

اختصاص عذاب ابدی به کافران معاند

به‌گفته شیخ مفید، شیعه معتقد است که عذاب ابدی به کافران اختصاص دارد و گناهکاران حتی اگر به جهنم بروند، در جهنم ماندگار نخواهند بود.[۳۱] ملاصدرا با تأکید بر اینکه منشأ خلود در جهنم فقط کفر است، خلود کفار در آتش را صرفاً به‌سبب فساد اعتقادشان می‌داند؛ برخلاف فساد در عمل که احتمال رفع‌شدنش وجود دارد.[۳۲]

در نظر علامه طباطبایی، قرآن دربارهٔ خلود و جاودانگی عذاب صراحت دارد، چنان‌که آیه ۷۶ سوره بقره تصریح کرده است که آنان از آتش خارج نخواهند شد. روایات متعدد اهل‌بیت نیز در این باب واضح است؛ از‌این‌رو برخی روایات غیرشیعی که حاکی از انقطاع عذاب است، به دلیل مخالفت با قرآن باید کنار گذاشته شود.[۳۳]

استدلال‌های الاهی‌دانان شیعه

عالمان دینی شیعه برای این نظر که عذاب ابدی همگانی نیست و فقط کافران معاند را شامل می‌شود، به آیاتی از قرآن و روایات و نیز استدلال‌هایی عقلی استناد کرده‌اند؛ از آن جمله گفته شده که در آیه ۱۲۸ سوره انعام، با عبارت «إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ»، کسانی از حکم عذاب ابدی استثنا شده‌اند، و چون بنابر اجماع، کافر از آتش بیرون نمی‌آید، پس منظور آیه استثناکردن فاسقِ مرتکب کبیره است که با خواست و مشیت خداوند عذابش قطع می‌شود.[۳۴] مجلسی از مجموع احادیث ذکرشده دربارهٔ خلود به این نتیجه رسیده کسانی که در عقلشان کاستی هست یا حجت بر آنان تمام نشده، به خلود در آتش دچار نمی‌شوند.[۳۵]

به‌باور متکلمان شیعه، مؤمنی که مرتکب کبیره شده به سبب ایمانش، مستحق ثواب دائم است؛ زیرا در آیه ۷ سوره زلزال، حتی کوچک‌ترین عمل خیر پاداش دارد و ایمان بزرگ‌ترین عمل خیر است، و از آنجا که ثواب ایمان ثوابی جاویدان است، پس باید چنین فردی نخست عذاب شود و سپس در بهشت به ثواب جاویدان نائل گردد.[۳۶]

عذاب ابدی و رحمت خداوند

گروهی از عالمان مسلمان که بیشتر رویکرد فلسفی و عرفانی دارند و با عذاب ابدی و خلود در آتش مخالف‌اند،[۳۷] جاودانگی عذاب را با رحمت خداوند ناسازگار دانسته‌اند.[۳۸]

در مقابل، به‌گفته طباطبایی، مفسر و فیلسوف شیعه، رحمت خدا به‌معنای رقّت قلب و دلسوزی نیست؛ زیرا این حالات از ویژگی‌های انسان مادی است؛ بلکه رحمت به‌معنای اعطا و افاضه چیزی است که مناسب استعداد فرد است.[۳۹]

به‌باور ابن‌عربی، ذات برخی انسان‌ها با رحمت و شفقت سرشته شده و اگر خداوند اجازه نظارت و حاکمیت در امور بندگانش را به آنان می‌داد، رنج و عذاب را از عالم زایل می‌ساختند. حال، خدایی که چنین کمالی را به برخی از بندگانش داده، مسلماً خودش به آن سزاوارتر است و می‌تواند عذاب را تماماً از بین ببرد. خداوند خود را نسبت به بندگانش ارحم‌الراحمین وصف کرده است.[۴۰]

عذاب ابدی و عدل و حکمت الهی

عدل الهی

 

تعریف عدل الهی

 

حسن و قبح

 

مسئله شر

 

جبر و اختیار

 

امر بین الامرین

 

قضا و قدر

 

نظام احسن

 

مستضعف فکری

 

تکلیف مالایطاق

 

استطاعت

 

قبح عقاب بلابیان

 

عذاب ابدی

 

خلقت اجباری

 

عدالت تشریعی

 

برخی از عالمان مسلمان خلود در عذاب را با عدل الهی در تعارض انگاشته‌اند و این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا کسی که مدت کوتاهی در دنیا گناه کرده، برای همیشه در جهنم می‌سوزد.[۴۱]

اندیشمندان دیگری نیز از منافات عذاب ابدی با حکمت خداوند سخن گفته[۴۲] و ادعا کرده‌اند آفرینش موجودی که بناست گرفتار عذاب پایان‌ناپذیر شود حکیمانه نیست.[۴۳]

تبیین عذاب ابدی با نظریه تجسم اعمال

برخی از عالمان دینی سازگاری عذاب ابدی و عدل الهی را تنها از طریق نظریه تجسم اعمال ممکن می‌دانند.[۴۴] از نظر آنان، ناسازگاری عذاب با عدل ناشی از باور به عذاب قراردادی و اعتباری است؛ زیرا قراردادی‌دانستن عذاب‌های آخرتی زمینه‌ساز پرسش‌هایی در باب امکان عذاب ابدی می‌شود و نمی‌توان انگیزه معقولی برای عذاب ابدی در نظر گرفت.[۴۵] به همین جهت، گروهی از آنان برای تبیین عذاب ابدی، به نظریه تجسم اعمال تمسک جسته‌اند.[۴۶] از سوی دیگر اشکال کرده‌اند که نظریه تجسم اعمال هم حداکثر می‌تواند امکان خلود در آتش را اثبات کند، نه تحقق قطعی آن را.[۴۷]

در همین راستا، علامه طباطبایی خلود عذاب را بر مبنای اصول فلسفی حکمت متعالیه، از جمله حرکت جوهری شرح می‌دهد. او معتقد است اگر صورت‌های زشت با نفس انسان یکی نشده باشند، نفس بعد از مدتی عذابِ محدود رها می‌شود؛ ولی اگر گناهان جزو ذات نفس او شده باشند، و نفس بدون فشار، به معصیت تن در دهد و با گناه سِنخیَّت پیدا کند، در عذاب جاودان خواهد ماند.[۴۸]

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است—جهنمیان  بیشتر  افراد گناه کار هستند افراد مستضعف که گناه کردن – بیشتر  پیب بهنحوی بهخداوندمنان میکنند و لی  بهیکنوع لذت ها ودرک ها رسیدند که حاظر نیستند دست بردارند—این جهان  ساده نیست انسانارا  مات ومبهوت میکند وفطرت هم میدیرد کار ماده نیست ولی بعضی مسائل  فرد راغوا میکند به دلائل خاصی که بسیاری ازانها مسخره است-وقتیکه خانم روسی به اسمان رفت  واز انجا بیانکرد  دفعهاول فقط اقای خروشجف میدید تانظردهد چقدر دربیرون نشان داده شود نخانم فرمودند من هفت نوع رنگ زرد میبینم کهمنرامسحور کرده است در روی زمین نیست ابی سفید  قرمز بنفش وغیره راشرح داد وبه دختراش گفت جای من امن است ناراحت نباش من  که بزمین امدم یکژاکت با ین رنگها درست میکنم جناب خروشجف فرمودند انهارانشان ندهید که میگویند کارخدا است دانشمندان روسی در بلژِگ درگردهمائی  خصوصیات اتمی گفتندمایککتابنوشتیم از ازالف تای  درباره اتم انراچاب کنید ونشانه ای خداوندمنان دران است-درهمین انگلستان  بسیاری ازدانشجویان دواستادان مستضعف فکری هستند-برای نمونه  یک روزنامه استاتید ودانشجویان است که مقلات خودرا دران مینویسنند وجانی است بچه هابهمن گفتند ومن یک روز رفتم تویصف بودن یک جوانی هم جلوی منبود  وروزنامه راگرفتیم بسیارپهن است درصفحه اول عکس یک کشتی  یخچالی  مال کره شمالی انداخته بود که اولینگشتی یخجالی است کهشرق درست کرده بود وپروانه کشتی دراوج بود ای نپروانه کمر کمونیست میکند  هنوز به باله ماهی نرسیده است هنوز جای داردتحقیقشود که پروانه سرعت بیشتری به کشتی بدهد دواستاد ایرانی دانشگاهتهران  مدتا دقیق ئسعی یک طرح جدید پروانه کشتیدادند پروانه پنکه یت بادبزن هممطرح است کهژاپون هم  الیاژان ونوع ساخت پنکه در سطح بالا است درزمان شاه کهادعا کرد  بیس سال اینده ما بژاپون میرسیم  چشنواره صنعت ایران   دیگ وسماوربزرگ ولیوان وغیره بود امریکا فشاراورد که الیاژ دیک زود پزرا به ایران بدهید انها نمیخواستند و گفتند چراشماخودتان نمیدهید خلاصهمجبورشدند ودوم  ماده ساخت پروانه پنکه بهایرادادند وایران بسختی ان پروانه را رادرست کردمابقیه مواد  مال توشیبا بود-شاهگفت مهمترین  کالا کدام است گفتند این پنکه  ایشان جا خورد گفت کهپنکهیا باد بزن  هنری نیست مسئول ایشان گفتند ساخت مواد پنکه شاهکاراست وقالب ان  این نادان اینحرفزد ومردممنتظربودند  پایهای یک صنعت بزرک ایجادشود ونشد ومابقیه بهخواست اروپا ویا فشار امریکا مثلاسوئدی در ایران واگون درست کنند  دانشجوی اینگلسی بهمن گفت که من مذهبی بودو ووفتیکه دیدم کره شمالی ان رادرستکرد کمونیست شدم کمونیست انگلسی  زیرامذهب هرگز چنین کاری نمیکند وعاشق کره شمالی هستنم شما یک مقاله درباره شاه بنویس و اوراسرزنش کن کهتو بهمراتب وضع ملکت بهتراز کره شمالی است یک غایق  اقیانوس پیما نتوانستید بسازی انهادرجهنم  هرگز وضعیت انجاراقبولندارند درفرانسه کاخ الیزه کاخ مسکن شاهان فرانسه بوده است- برای تفریح شاه یک پارک معروفی درستکردند چسبیده کاخ بسیار هنرمندانه است برق که بهفراسه امد برای اولین بار برای کاخ هابود واین پارک دراین پارک  فقط دربار و   بزرگان ودختران وزنان زیبا ازهرقشر که مثلایکسال دوره میبند یک سنگینشته است ودراطرف او  یک الاچیق است  شاهازهرکدام خوش امد رزیر الاچیق با او صحبت میکنداوهم دلبری میکند تنهاکسی بجز  مستخدمین فقط حسابداراست  انخانم بیانمیکن کهمافقی هستیم چند بچه داریم ایشان بهحسابدار میگوید  مثلا هفتصد فران به او بدهید ومیفرماید دفعه بعد باید رویسنگ چمین نشینی واین نوع دلبری را یادبگیری کسانی که  ظلم کردن ومیگویدچون ماکردیم کس یجرئب حرفی نداردسنخیت متواضع باخشوع وبا اخلاق  حسنه وغیره راقبول ندارند

موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب ابدی-5

عذاب ابدی یا خلود در جهنم از آموزه‌های اسلامی و بسیاری از ادیان الهی است. آیات متعددی در قرآن با تعبیر «خالدین فیها ابدا» (تا ابد، در جهنم خواهند ماند) و مانند آن، به عذاب ابدی اشاره کرده است؛ چنان‌که احادیث زیادی نیز در میراث حدیثی شیعه بر خلود در آتش تأکید دارند.

درباره خلود در جهنم میان اندیشمندان، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: افرادی چون محی‌الدین عربی، ملاصدرا (البته در بعضی از آثارش) و امام خمینی ازجمله کسانی‌اند که خلود در جهنم را قبول ندارند و معتقدند در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد. آنان خلود در جهنم را برخلاف عدل، حکمت و رحمت الهی می‌دانند و می‌گویند همه ساکنان دوزخ یا از آن خارج می‌شوند یا اگر باقی بمانند، دیگر رنج و دردی نخواهند داشت. زوال‌ناپذیری فطرت الهی انسان نیز از دیگر دلائل این گروه بر عدم وجود عذاب ابدی است.

در مقابل، موافقان عذاب ابدی، آن را مخصوص کافران مُعانِدی می‌دانند که بر آنان اتمام حجت شده باشد. اینان معتقدند گناهکاران و مستضعفان فکری در جهنم باقی نخواهند ماند. عالمان شیعه معتقدند که با نظریه تجسم اعمال و بروز حقیقتِ اعمال در قیامت، می‌توان عذاب ابدی را تبیین کرد. علاوه بر این، در قرآن تصریح شده برخی افراد از جهنم خارج نخواهند شد. خوارج نیز معتقدند که علاوه بر کفار، مرتکبان گناهان کبیره که بدون توبه از دنیا رفته‌اند، دچار عذاب ابدی خواهند شد.

جایگاه

خلود و جاودانگی روح آدمی بعد از مرگ، جزو آموزه‌های دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر، از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۱] به‌طور کلی، این افراد یا گروه‌ها در قرآن به خلود در آتش وعید داده شده‌اند: کافران،[۲] مشرکان،[۳] و منافقان.[۴]

اختلاف در مسئله عذاب ابدی به حدی است که عده‌ای آن را اِجماعی و ضروری دین می‌دانند و برخی دیگر آن را به قدری دور از عقل تلقی می‌کنند که نمی‌توان آن را به دین نسبت داد.[۵] موافقان عذاب ابدی، در مقام استدلال، بیشتر به متون نقلی دینی تکیه کرده‌‌اند.[۶] گفته شده ۸۵ آیه قرآن به مسئله خلود پرداخته و ۳۴ آیه به خلود در آتش مربوط است.[۷] در آیات ۱۶۹ نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر اوست، بعد از «خالدین فیها»، عبارت «ابداً» آمده است.[۸]

در باب خلود در جهنم، روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر محمدحسین طباطبایی، روایات رسیده از اهل‌بیت دربارهٔ اصل خلود عذاب به حد استفاضه رسیده است.[۹] در برخی روایات، خلود در آتش و عذاب دائم، مختص کافران و اهل انکار و مشرکان دانسته شده است.[۱۰]

سه نظریه درباره عذاب ابدی

عذاب ابدی برای کافران و اهل کبائر

اکثر متکلمان مسلمان از مذاهب مختلف معتقد به خلود کافران در جهنم هستند.[۱۱] اما درباره خلود شخص فاسق، و به تعبیر دیگر، مؤمنِ مرتکبِ گناه کبیره که بدون توبه از دنیا رفته، بیشترین اختلاف وجود دارد.[۱۲]

خوارج معتقد بودند مرتکب کبیره کافر است و همیشه در آتش می‌ماند.[۱۳] در مقابل، معتزله بر آن بودند که مسلمانِ فاسق نه کافر است و نه مؤمن، بلکه جایگاه او منزلةٌ بینَ الْمنزلتَین است؛ گرچه اکثر آنان همانند خوارج معتقد بودند چنین کسی تا ابد در آتش خواهد ماند.[۱۴]

اختصاص عذاب ابدی به کافران

جاحظ (درگذشت: ۲۵۵ق) و عبدالله بن حسن عنبری (زیسته در قرن دوم قمری) معتقد بودند خلود عذاب مخصوص کافرِ معاند است؛ اما اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع می‌شود.[۱۵]

مخالفت با عذاب ابدی

مخالفت با عذاب ابدی در بین عالمان مذاهب مختلف وجود دارد، اما این مخالفان نظر واحدی ندارند. بنابر پژوهش‌های انجام‌شده، مخالفان عذاب ابدی را می‌توان در شش گروه جای داد:[۱۶]

  1. خروج دوزخیان از جهنم و ورود به بهشت،[۱۷]
  2. فنای جهنم و اهل آن،[۱۸]
  3. اعطای قوه صبر به جهنمیان و فراموشی عذاب،[۱۹]
  4. عذاب آمیخته با نعمت،[۲۰]
  5. تبدیل عذاب به گوارایی (عذب)،[۲۱]
  6. خلودِ نوعی.[۲۲]

گفته شده که جز جهم بن صفوان و برخی از پیروان وی که قائل به فنای جهنم و بهشت بوده‌اند و بنابراین به خلود اعتقاد نداشته‌اند،[۲۳] محیی‌الدین ابن‌عربی برجسته‌ترین مخالف خلود دوزخیان است[۲۴] و نوشته است که اهل آتش پس از اینکه به‌قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در همان جهنم مشمول فضل و رحمت حق می‌گردند و دیگر آتش را احساس نمی‌کنند.[۲۵] ملاصدرای شیرازی، در برخی آثارش، مانند ابن‌عربی بر این باور است که در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد و اهل جهنم دیگر احساس عذاب و درد نخواهند کرد.[۲۶]

موافقین ۰ مخالفین ۰

تفسیر سوره روم-!!

بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است درسال 1352 ایران من درانگلستان بودم همه ر.زنامه مانند ارباب جهان مقاله مینوشتند یک حزب مخالف انگلستان سرکارامد در  یک کشور افریقای ه  منبع کاکاوئی است کاکاوئی نخریددد کمک های خودراقطع کردند وریس حزب امد وسرتسلیم فرود اورد حتی روزنامه های انگلستان نوشتن این روش خوبی نیست سرانجام روسها ازین موقعیت استفاده  میکنند وگروه های رادیکال مجهز به اسلحه میکنندولی کک کسی  نگزید- امروزه هیچ خبری ازاین موضوع نیست مسله داخلی وهنر ورزش ومسائل داخلی غیر سیاسی است-سیاست فعلی امریکارا  من جستجو کردم همه یک صدا میگویند اقای ترامپ راه حل  برطرف کردن بحران را  نمیفهمد فقط دمکرات هامیفهمیدند که حداقل پامزده سال سخت درپی بود وایشان فرمودند  من درعرض صد روز همه مشکلات را  برطرف میکنم درحالیکه  از چین بسیار کم خرید میشود وبسیار گران شده است وکسی نمیخرد- ایشان به اقای رلنسکی فرمودند شما کارت پیروزی ندارید  کاری ندارد که این چنگ حرام است یاحلال  است اگرپیروز میشد این چنگ را ادامه میداند وبعدهم  کمک نظامی دادند  همین اسرائل در پنچ قاره مسلط بود وبه روسیه هشدارمیداد که با موشک اتمی من شما رامیزنم امروز درمقابل ما ویمن و عراق  ولبنان  به بیچارگی افتاده است  قبلا ازیک ناوچه امریکا درخلیچ فارس همه میترسیدند وامروز نام  استراژِیک امریکا ترومن  غلطی نمتواند بکند تا بحال چند کشتی غربی زده شده است اینکارخداوندمنان است به راستی سوره روم دارد تکرار میشود

موافقین ۰ مخالفین ۰

این فایل راوارد نرم افزار صوتی کنید-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-https://www.x-shobhe.com/file/12915.mp3

موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب ابدی-یک

جایگاه

خلود و جاودانگی روح آدمی بعد از مرگ، جزو آموزه‌های دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر، از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۱] به‌طور کلی، این افراد یا گروه‌ها در قرآن به خلود در آتش وعید داده شده‌اند: کافران،[۲] مشرکان،[۳] و منافقان.[۴]

اختلاف در مسئله عذاب ابدی به حدی است که عده‌ای آن را اِجماعی و ضروری دین می‌دانند و برخی دیگر آن را به قدری دور از عقل تلقی می‌کنند که نمی‌توان آن را به دین نسبت داد.[۵] موافقان عذاب ابدی، در مقام استدلال، بیشتر به متون نقلی دینی تکیه کرده‌‌اند.[۶] گفته شده ۸۵ آیه قرآن به مسئله خلود پرداخته و ۳۴ آیه به خلود در آتش مربوط است.[۷] در آیات ۱۶۹ نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر اوست، بعد از «خالدین فیها»، عبارت «ابداً» آمده است.[۸]

در باب خلود در جهنم، روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر محمدحسین طباطبایی، روایات رسیده از اهل‌بیت دربارهٔ اصل خلود عذاب به حد استفاضه رسیده است.[۹] در برخی روایات، خلود در آتش و عذاب دائم، مختص کافران و اهل انکار و مشرکان دانسته شده است.[۱۰]

سه نظریه درباره عذاب ابدی

عذاب ابدی برای کافران و اهل کبائر

اکثر متکلمان مسلمان از مذاهب مختلف معتقد به خلود کافران در جهنم هستند.[۱۱] اما درباره خلود شخص فاسق، و به تعبیر دیگر، مؤمنِ مرتکبِ گناه کبیره که بدون توبه از دنیا رفته، بیشترین اختلاف وجود دارد.[۱۲]

خوارج معتقد بودند مرتکب کبیره کافر است و همیشه در آتش می‌ماند.[۱۳] در مقابل، معتزله بر آن بودند که مسلمانِ فاسق نه کافر است و نه مؤمن، بلکه جایگاه او منزلةٌ بینَ الْمنزلتَین است؛ گرچه اکثر آنان همانند خوارج معتقد بودند چنین کسی تا ابد در آتش خواهد ماند.[۱۴]

اختصاص عذاب ابدی به کافران

جاحظ (درگذشت: ۲۵۵ق) و عبدالله بن حسن عنبری (زیسته در قرن دوم قمری) معتقد بودند خلود عذاب مخصوص کافرِ معاند است؛ اما اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع می‌شود.[۱۵]

مخالفت با عذاب ابدی

مخالفت با عذاب ابدی در بین عالمان مذاهب مختلف وجود دارد، اما این مخالفان نظر واحدی ندارند. بنابر پژوهش‌های انجام‌شده، مخالفان عذاب ابدی را می‌توان در شش گروه جای داد:[۱۶]

1.     خروج دوزخیان از جهنم و ورود به بهشت،[۱۷]

2.     فنای جهنم و اهل آن،[۱۸]

3.     اعطای قوه صبر به جهنمیان و فراموشی عذاب،[۱۹]

4.     عذاب آمیخته با نعمت،[۲۰]

5.     تبدیل عذاب به گوارایی (عذب)،[۲۱]

6.     خلودِ نوعی.[۲۲]

گفته شده که جز جهم بن صفوان و برخی از پیروان وی که قائل به فنای جهنم و بهشت بوده‌اند و بنابراین به خلود اعتقاد نداشته‌اند،[۲۳] محیی‌الدین ابن‌عربی برجسته‌ترین مخالف خلود دوزخیان است[۲۴] و نوشته است که اهل آتش پس از اینکه به‌قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در همان جهنم مشمول فضل و رحمت حق می‌گردند و دیگر آتش را احساس نمی‌کنند.[۲۵] ملاصدرای شیرازی، در برخی آثارش، مانند ابن‌عربی بر این باور است که در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد و اهل جهنم دیگر احساس عذاب و درد نخواهند کرد.[۲۶]

امام خمینی را نیز در همین دسته از عالمان قرار داده‌اند که به نجات از عذاب و بهره‌مندی دوزخیان از شفاعت باور دارد[۲۷] و می‌گویند برای این مدعا، به رحمت عام الهی و زوال‌ناپذیری فطرت الهی انسان تمسک کرده است.[۲۸]

باور علمای شیعه

بر اساس گزارش قدردان قراملکی، اصل خلود در نظر عالمان شیعه همگانی و پذیرفته‌شده است[۲۹] و به‌اعتقاد متکلمان شیعه، خلود در آتش به کافران اختصاص دارد.[۳۰]

اختصاص عذاب ابدی به کافران معاند

به‌گفته شیخ مفید، شیعه معتقد است که عذاب ابدی به کافران اختصاص دارد و گناهکاران حتی اگر به جهنم بروند، در جهنم ماندگار نخواهند بود.[۳۱] ملاصدرا با تأکید بر اینکه منشأ خلود در جهنم فقط کفر است، خلود کفار در آتش را صرفاً به‌سبب فساد اعتقادشان می‌داند؛ برخلاف فساد در عمل که احتمال رفع‌شدنش وجود دارد.[۳۲]

در نظر علامه طباطبایی، قرآن دربارهٔ خلود و جاودانگی عذاب صراحت دارد، چنان‌که آیه ۷۶ سوره بقره تصریح کرده است که آنان از آتش خارج نخواهند شد. روایات متعدد اهل‌بیت نیز در این باب واضح است؛ از‌این‌رو برخی روایات غیرشیعی که حاکی از انقطاع عذاب است، به دلیل مخالفت با قرآن باید کنار گذاشته شود.[۳۳]

استدلال‌های الاهی‌دانان شیعه

عالمان دینی شیعه برای این نظر که عذاب ابدی همگانی نیست و فقط کافران معاند را شامل می‌شود، به آیاتی از قرآن و روایات و نیز استدلال‌هایی عقلی استناد کرده‌اند؛ از آن جمله گفته شده که در آیه ۱۲۸ سوره انعام، با عبارت «إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ»، کسانی از حکم عذاب ابدی استثنا شده‌اند، و چون بنابر اجماع، کافر از آتش بیرون نمی‌آید، پس منظور آیه استثناکردن فاسقِ مرتکب کبیره است که با خواست و مشیت خداوند عذابش قطع می‌شود.[۳۴] مجلسی از مجموع احادیث ذکرشده دربارهٔ خلود به این نتیجه رسیده کسانی که در عقلشان کاستی هست یا حجت بر آنان تمام نشده، به خلود در آتش دچار نمی‌شوند.[۳۵]

به‌باور متکلمان شیعه، مؤمنی که مرتکب کبیره شده به سبب ایمانش، مستحق ثواب دائم است؛ زیرا در آیه ۷ سوره زلزال، حتی کوچک‌ترین عمل خیر پاداش دارد و ایمان بزرگ‌ترین عمل خیر است، و از آنجا که ثواب ایمان ثوابی جاویدان است، پس باید چنین فردی نخست عذاب شود و سپس در بهشت به ثواب جاویدان نائل گردد.[۳۶]

عذاب ابدی و رحمت خداوند

گروهی از عالمان مسلمان که بیشتر رویکرد فلسفی و عرفانی دارند و با عذاب ابدی و خلود در آتش مخالف‌اند،[۳۷] جاودانگی عذاب را با رحمت خداوند ناسازگار دانسته‌اند.[۳۸]

در مقابل، به‌گفته طباطبایی، مفسر و فیلسوف شیعه، رحمت خدا به‌معنای رقّت قلب و دلسوزی نیست؛ زیرا این حالات از ویژگی‌های انسان مادی است؛ بلکه رحمت به‌معنای اعطا و افاضه چیزی است که مناسب استعداد فرد است.[۳۹]

به‌باور ابن‌عربی، ذات برخی انسان‌ها با رحمت و شفقت سرشته شده و اگر خداوند اجازه نظارت و حاکمیت در امور بندگانش را به آنان می‌داد، رنج و عذاب را از عالم زایل می‌ساختند. حال، خدایی که چنین کمالی را به برخی از بندگانش داده، مسلماً خودش به آن سزاوارتر است و می‌تواند عذاب را تماماً از بین ببرد. خداوند خود را نسبت به بندگانش ارحم‌الراحمین وصف کرده است.[۴۰]

عذاب ابدی و عدل و حکمت الهی

عدل الهی

 

تعریف عدل الهی

 

حسن و قبح

 

مسئله شر

 

جبر و اختیار

 

امر بین الامرین

 

قضا و قدر

 

نظام احسن

 

مستضعف فکری

 

تکلیف مالایطاق

 

استطاعت

 

قبح عقاب بلابیان

 

عذاب ابدی

 

خلقت اجباری

 

عدالت تشریعی

 

برخی از عالمان مسلمان خلود در عذاب را با عدل الهی در تعارض انگاشته‌اند و این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا کسی که مدت کوتاهی در دنیا گناه کرده، برای همیشه در جهنم می‌سوزد.[۴۱]

اندیشمندان دیگری نیز از منافات عذاب ابدی با حکمت خداوند سخن گفته[۴۲] و ادعا کرده‌اند آفرینش موجودی که بناست گرفتار عذاب پایان‌ناپذیر شود حکیمانه نیست.[۴۳]

تبیین عذاب ابدی با نظریه تجسم اعمال

برخی از عالمان دینی سازگاری عذاب ابدی و عدل الهی را تنها از طریق نظریه تجسم اعمال ممکن می‌دانند.[۴۴] از نظر آنان، ناسازگاری عذاب با عدل ناشی از باور به عذاب قراردادی و اعتباری است؛ زیرا قراردادی‌دانستن عذاب‌های آخرتی زمینه‌ساز پرسش‌هایی در باب امکان عذاب ابدی می‌شود و نمی‌توان انگیزه معقولی برای عذاب ابدی در نظر گرفت.[۴۵] به همین جهت، گروهی از آنان برای تبیین عذاب ابدی، به نظریه تجسم اعمال تمسک جسته‌اند.[۴۶] از سوی دیگر اشکال کرده‌اند که نظریه تجسم اعمال هم حداکثر می‌تواند امکان خلود در آتش را اثبات کند، نه تحقق قطعی آن را.[۴۷]

در همین راستا، علامه طباطبایی خلود عذاب را بر مبنای اصول فلسفی حکمت متعالیه، از جمله حرکت جوهری شرح می‌دهد. او معتقد است اگر صورت‌های زشت با نفس انسان یکی نشده باشند، نفس بعد از مدتی عذابِ محدود رها می‌شود؛ ولی اگر گناهان جزو ذات نفس او شده باشند، و نفس بدون فشار، به معصیت تن در دهد و با گناه سِنخیَّت پیدا کند، در عذاب جاودان خواهد ماند.[۴۸]

موافقین ۰ مخالفین ۰

تفسیر ارحم الراحمین

ارحم الراحمین (اسم الله)

پرش به ناوبریپرش به جستجو

Confirm2.jpg

بسم الله  الرحمن الرحیم-«أرحَم الراحِمین» از صفات خدای تعالی است. تعبیر «أرحم الراحمین» در قرآن کریم چهار بار آمده و در همگى به عنوان وصف خدا وارد شده است:

  • «...وَ أَدْخِلْنا فى رَحْمَتِک وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمین». (اعراف/۱۵۱) «ما را در رحمت خود وارد کن، تو رحیم ترین رحم کنندگان هستى».
  • «...فَاللّهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۶۴) «خدا بهترین حافظ و رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الیومَ یغْفر اللّه لَکمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۹۲) «یوسف گفت امروز بر شما نگرانى نیست، خدا شماها را مى بخشد و او رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبّه أَنّى مَسَّنِى الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (انبیاء/۸۳) «به یاد آر ایوب را آن گاه که خداى خود را ندا کرد و گفت: پروردگارا رنج و آزار بر من روى آورده، و تو رحیم ترین رحم کنندگانى».

ابن فارس مى گوید: «رحم» یک معنا بیش ندارد و آن حاکى از رقّت و عطوفت است و رَحْم و مرحمتْ و رحْمَت به یک معنا است، و به رابطه خویشاوندى «رحم» مى گویند که مایه هاى عطوفت در آن هست و نیز به رَحِم زن از آن جهت «رَحِم» مى گویند که مبدأ فرزند است که خود سبب عطوفت و رقت مى باشد.

راغب اصفهانی می گوید: رحمت عطوفتى است که احسان و نیکى را به دنبال دارد، ولى گاهى فقط در خود رقّت و مهربانى به کار مى رود و گاهى در احسان و نیکى، از این جهت هرگاه خدا با آن توصیف شود مقصود نیکى مجرد از رقّت قلب و عطوفت روحى است، و اگر در مورد بشر به کار رود، مقصود عطوفت و رقت قلب است، از این روى مى گویند، رحمت در مورد خدا به معنى تفضل و بخشش و در مورد انسان رقت قلب و عطوفت است. چنان که روایت شده: رحمت از جانب خدا انعام و تفضّل و از جانب آدمیان رقّت قلب و عاطفه است.[۱]

ظاهر گفتار این دو لغت شناس این است که رقّت جزء معنى ماده «رحم» است، ولى برهان عقلى سبب مى شود که به هنگام توصیف خدا با آن، از آن معنا تجرید شود.

مؤلف المیزان در تفسیر آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" می گوید: رحمت در خدا به معنى عطا و احسان است.

طبرسى در موارد بسیارى از جمله در ذیل آیه ۱۵۷ سوره بقره، رحمت را نعمت معنى کرده است و در تفسیر سوره حمد پس از ذکر قول ابن عباس می‌گوید: خدا با رقّت و انفعال توصیف نمی‌شود، پس مراد از رحمت، نعمت و افضال است.

کوتاه سخن آنکه رحمت در خدا به معناى احسان و نعمت است و «ارحم الراحمین» به معناى بالاترین درجه احسان بخشایشگری است

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

ارحم الرحمین-!!

موافقین ۰ مخالفین ۰