عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

۷۰ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

جاذبه فرکانس است

بسم الله الرحمن الرحیم-تظریات شخصی است خیلی ساده است که حاذبه فرکانس است- اگر دور پروانه به نود هزار در دقیقه برسد جاذبه صفر میشود واگر بیشترشود جسم به سمت بالا حرکت میکند یک دانشجو در  پالایشگاه مشهد همین ت جربه با تلمبه  پالیشگاه کرد تلمبه بلندشد وزد به دیوار  و خدا رحم کرد انموقع کسی انجا نبود

موافقین ۰ مخالفین ۰

شان وعظمت کعبه-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-خانه خدا»، «بیت‌الله‌الحرام»، «بیت المعمور»، «بیت العتیق»، و «بیت‌الحرام» نیز می‌گویند. دلیل نام‌گذاری کعبه به بیت‌الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس حرام و ممنوع کرده‌است. بیت‌الله‌الحرام در شهر مکه قرار دارد و در تاریخ، مورد احترام همگان بوده‌است. بنابر آیاتی از قرآن کعبه نخستین و مقدس‌ترین بنا و اولین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شده‌است.  کعبه را ابتدا آدم ساخت و سپس ابراهیم به کمک پسرش اسماعیل تعمیر و بازسازی کرد. کعبه در زمان محمد و پیش از بعثت، به دست قریش و با همکاری محمد، بر اساس بنای اولیه ابراهیم دوباره بازسازی شد. مسجد الحرام علاوه بر احکام کلی مساجد، دارای آداب و احکام مخصوص نیز هست. وجود کعبه در درون مسجد، قداست ویژه‌ای را به آن بخشیده است؛ به گونه‌ای که عبادت، نماز، دعا و قرآن در آنجا قابل مقایسه با سایر اماکن نیستمسجدالحرام، دارای تاریخی کهن و پرماجرا است؛ حضور پیامبران و طمع مشرکان در تسخیر و یا تخریب این مکان مقدس، از دیگر ویژگی‌های این مسجد است که آن را از سایر اماکن جدا می‌کند. غرض از مسجد و میخانه‌ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گ واه من است

[۲]


امام صادق(علیه‌السّلام) می‌فرماید: به هنگام ورود به مسجد الحرام بگو: «اللهم انی عبدک و البلد بلدک و البیت بیتک جئت اطلب رحمتک و اؤم طاعتک مطیعا لامرک راضیا بقدرک اسالک مساله المضطر الیک الخائف لعقوبتک اللهم افتح لی ابواب رحمتک و استعملنی بطاعتک و مرضاتک». 

[۳]

 تمام فرازهای این دعای شریف، بیان این حقیقت است که حضور در مسجد، بهانه‌ای برای وصال به رحمت خداوند است
۳.۱ - وادی پاکان و طاهران

قرآن می‌فرماید: به حقیقت کلام خدا دست نخواهید یافت، مگر آنکه پاک و طاهر باشید؛ زیرا کلام پاک، فکر و نیت پاک می‌طلبد لایمسه الا المطهرون.

[۴]

 ورود به فضای پاکان نیز، طهارت ظاهری و باطنی می‌طلبد: ثم لیقضوا تفثهم و لیطوفوا بالبیت العتیق.

[۵]

 ورود مشرکان به مسجد الحرام، منع شده است؛ زیرا در محیطی که نور توحید تابش دارد و موحدان در آن اجتماع می‌کنند، نباید تاریکی و ظلمت شرک و کفر، جایی داشته باشد: یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام

[۶]

 و حتی امارت و بنا و ساختمان مسجد نیز، نباید به دست ناپاکان آلوده شود؛ زیرا سراسر مسجد نور است و طهارت و با شرک و کفر سنخیتی ندارد: وما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله----۳.۲ - مامن دلدادگان و پناهندگان

امام رضا(علیه‌السّلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب، از خداوند متعال نقل می‌فرماید: «کلمة لااله الاالله حصنی فمن دخل حصنی آمن من عذابی». مسجد الحرام مظهر کلمه «توحید» است و هر مسلمانی در آنجا در امان می‌باشد. و هیچ کس حق تعدی و مزاحمت به او را ندارد: ومن یردفیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم.

[۸]

 حتی مشرکانی که نباید به مسجد الحرام راه یابند، اگر روزی به این مسجد پناهنده شدند تا زمانی که قصد توطئه و یا جنگ و ستیز با مؤمنان را نداشته باشند، باید به پناهندگی آنان احترام گذاشت: واقتلوهم حیث ثقفتوهم و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فاقتلوهم.

[۹]

 از طرفی همان گونه که که گردآمدگان در مسجد الحرام، از تعدی و تجاوز دیگری باید در امان باشند، این امید را نیز باید داشته باشند که خداوند، آنان را از عذاب و قهر خودش در امان خواهد داشت. تا در مامن رحمت و لطف او سکنا گزینند. «فمن دخل حصنی امن من عذابی».-این مسجد با چنین پیشینه و جایگاهی، دارای موقعیت استراتژیک است؛ لذا باید مدیریت آن به کسانی سپرده شود که اولا ایمان به توحید داشته باشند و در عمل نیز التزام عملی خود را به آن اثبات کنند. آنان باید در مبارزه با شرک شجاعت داشته باشند و از غیر خدا نهراسند: انما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلاة و اتی الزکاة و لم یخش الا الله.

[۱۰]

 در بیان اینکه تنها پرهیزگاران شایسته و لایق برای تصدی و تولیت امور مسجد الحرام هستند، می‌فرماید: وما لهم الا یعذبهم الله و هم یصدون عن المسجد الحرام و ما کانوا اولیاءه ان اولیاؤه الا المتقون.

[۱۱]

 آنان که که خود از سردمداران شرک بوده و دل به بیگانگان سپرده‌اند و دنیا و دین خود را با مشرکان پیوند زده‌اند، نمی‌توانند مدیریت کانون توحید و مبارزه با شرک را به دست گیرند و مسلمانان را در ستیز با شرک و الحاد رهبری کنند؛ از جایگاه ویژه مسجد الحرام در مبارزه با شرک، سر استحباب ورود از باب بنی شیبه نیز روشن می‌شود. زیرا آن گاه که بت هبل به دست علی(علیه‌السّلام) از کعبه پایین آورده و شکسته شد؛ به دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آن مکان دفن گردید تا حاجیان به هنگام ورود به وادی توحید، نخست شرک را در زیر پای خود لگد مال کنند و آن گاه وارد به وادی توحید شوند:

اوی از امام صادق(علیه‌السّلام) سؤال کرد: «یا بن رسول الله! اقوم اصلی و المرآة جالسة بین یدی او مارة؟» امام در پاسخ فرمود: «لا باس انما سمیت بکه لانه یبک فیها الرجال و النساء». 

[۱۵]

 در سایر مساجد و محافل _حتی در عرصه جهاد با دشمنان_ حضور زنان واجب نیست، اما در مسجد الحرام حضور زن برای انجام مناسک عبادی حج و یا عمره واجب می‌شود و زن و مرد در کنار یکدیگر، گرد کعبه طواف می‌کنند و این می‌رساند که در کمال معنوی و صعود الی الله، جنسیت و نژاد و طبقات دنیوی نقشی ندارد و مسجد الحرام پایگاه همه برای رسیدن به مقام قرب است. به راستی این تفاوت‌ها، اصالتی در کمال بشری ندارد و فقط متاع غرور برای عالم ماده است و راه سعادت بر همگان گشوده است. امام صادق(علیه‌السّلام) فرمود: چون به مسجد الحرام داخل شدی، درب مسجد توقف کن و بگو: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته، بسم الله و بالله ومن الله و ما شاء الله و السلام علی انبیاء الله و رسله و السلام علی رسول الله و السلام علی ابراهیم و الحمدلله رب العالمین»

[۱۹]

حج‌گزار باید بداند که اگر به نطقه وصال دست یافته و توفیق قدم نهادن در مسجد الحرام را پیدا کرده است، نتیجه زحمات و مجاهدت‌های انبیا از آدم تا خاتم است. پس در ابتدای ورود به وادی توحید، به رسم حق شناسی درود و سلام مخصوص بر پیامبران _به ویژه بر ابراهیم پرچمدار توحید و پیامبر اسلام _ فرستاده می‌شود، آن گاه اجازه طواف برگرد کعبه دریافت می گردد.-جناب اقای  خدمتی سلام غلیکم  اینمطالب گوشه ای از عظمت  مسجد الحر امبهیچ وجه حتی داخل کعبه شراب درست کنند  در شان  کعبه اثری منفی تدارد لذا اقیانوسکرامت والطاف الهی است مانند قران است چون منسوب به خد اوندمنان است ارزش فولاعاده پیدا میکند ولی حضرت علی علیه السلام خداوندمنان بعمد ایشان را در داخل کعبه بد نیاورد وتنها ایشانخواهد بود هرکس دیگر چنین گند گناه کرده است وتعزیز میشود  تا مقام قبداست وعصمت مادر ایشان وحضرت علی علیه السشلام مشخص شود که انها فوق فرشتگان الهی هستند

موافقین ۰ مخالفین ۰

اعادل صفر-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جبال ریاست حزب کمله-عرفای  فیزیک وهمه دانشمندان مادی به  تعادب صسفلر  معتتقد هنستند- عتر فای اسشلامی هم به تعادل صفر معتقد هسطتند  شماجز و هیچکد ام نیستید   از بشریت بپرسید  پرچم اسلام کهنمیتوانید  انرا درک نید  پرچم ادمو خواری است ویا پرچم شما پر چم ادم خواری است پ

پر چم ایران عقبل و وی  راقبول د ارد و ایا پ ر چم شماد عقل ووح ک را باهم وباتعامل ادندو با هم قبول بدار ئد بررسر مز ار کشته شدگان کومله برو ید  نوحه بخوانید بپرسید در چه وضعی هستید توبه کنید

موافقین ۰ مخالفین ۰

حقیقت یا شعبد ه

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-د ر باره سقوط هواپیمای ترکیه-شیراز بودم تبستان بود  بلیط برای  مستقیم به مشهد نبود بیاد به تهران میامدیم که بعد مشرف به بارگاه بکل نور مشر ف شویم هواپیما بسیار کم بود  وبایدمدتها صبر میکردیم- نیروی هواییشیراز یک برنامه داشت بعنوان نیروی هوایی درخدمت مردم- میبایست یا ازطرف ادارت ویاحوزه معرفی  نامه داشته باشیم واز اداره اموزش وپرورش نامه گرفتیم وروزمعین به پایگاه رفتیم- یک جوانی زیبایی  پشت میز بود  من رادی خنده اش گرفت  نیروی هوای بنظر میرسد انها اهل خنده هستند فرمودند هیچ عامل نرنده کنباید اشتهباشی حتی  ناخن گیر گفتم چرا فرمودند داخل هواپیما بالای سرت چندین  سیم مسی  کشیده شده است اگر یکی قطع شود مسئله میسازد- بعد الان کردن لطفا هرکس  بایدرفع حاجات بکند ما در هواپیما توالت ودستشویی نداریم سوار  هواپیمای سیصد وسی شدیم در سایت خبری انگلیسی شفقتنا مال ایران است.تعلق بهمذ هبیون است انرا 130گفت وخبر گذاری ایران سیصد وسی گفت به نظرمن همین سیصدوسی درست است- سوار شدیم صندلی های سابق رابرداشته بودند ویک صندلی کودکستانی گذاشته بودند تا عده ای ب حضرت یشتر ببرند- هواپیما بلند شد د ر ب اخرا باز گذاشت-ان نسیم سحری که جناب حافظ علیه السلاممیفرماید د اخل هواپیما میشد خنک لطیف  وگونه نواز- بعد خلبان درب سه ریع بالا اورد کناران  چندین  کارتون بزرگ روی هم گذاشته شد وچندین فلاکس چای دراینموقع بچه خانم بغل دست  گفت چیش د ارم فوری یک بپلاستیک در د ار اورد وبعد درب بست واز د ر ب به خارج پرتاب کرد  بعداز مدتی ازداخل  کارتون یک نصفه ساندویچ کالباس و یکبسته کوچ بیگ/یت  ویک لیوان یکبار مصرف د اد- فرمودند هرکس کنترول دارد یک نوبه میتواند انتخاب کند که هیچ کس قبول نکرد ولی چایی راخوردیم فرمودند فراوان است هرقت خواستید  باز بگوید که نزدیک تهران بعضی خوردند درسمت راست یک سلیندرسیاه بود ماخلبان رامیدیم سروان بود کمی چاق وبسیارزیبا  بغل دستیرانمیدیم وصحبت میکرد وایشان یک لبحند ملیح  مداوم داشت-مداوم بیسیم زنگ میزند وایشان خاموش وروشن میکردویک دفع  مدارج قطب نما  را بیان کرد این سیلندر  بنزین قرمز  وارد انمیشد معلوم نبود از  کجا وارد میشود وسطه سفید یم دیره سوراخ بود ویک میله باریم ماند میلی های  بافتنی بسیار نازک سفیدداخل انبود یک فرد باهیلی جالب  و درن چهل سلگی میاید باکمی ناراحتی انراتماشا میکرد ومیرفت دفعه چهارم من گفتم جناب اتفاقی افتاده است گفت نه این کاربراتور هواپیما خطرناکترین عضو هواپیما است اگر مسئله داشته باشد ما زود بفهیم ر اهحل دارد واگرنه سقط حکمی است حال یک موتور یا دو تاموتور حتی سه تاموتور از  کاربیفتند خلبان میتواندانرا به ز مین بنشاند- درهمه جا هم میتواند فرود بیاید .سرعت صفر باشد-نزد یک تهران یک چایی خوردیم- خلبان بافرودگاه   مهر  اباد تماس گرفت گفتند بیا داخل- در فرودگاه نیروهوایی بهسمت فرود گاه نهر اباد نیم د ایره زد وبه سطمت فرودگاه  مهراباد حرکت چند قدمی رسید دستور امد  به سمت پایانه د اخل نیروی هوای بیاید  عقب -عقب ر فت تا درب  تر مینال ایستاد اخحدی نبود فقط چهار تا سیصد وسی بود- پیاده شدیم- من وارد ترمینتال شدم خشکم زد  باور نمی کردم فخش بود ولعنت به شاه- یک ر اهرو تنگبخشازان یک سکوی سفید گچی که برای  انهای   که نبودند   وسایل انها ر اروی ان سکو بگذ ارند- دیو ار ها گچ سفید مانند مدخل بعضی مساجد  کهن فقط یک نفر  میتوانست حرکت کند ر سیدیم به اخر  یک ایوان  وساختمام مال زمان قاجار  درب .هلال  شیشه های  درب های بسیار پهن مانند مغازه ها- یک حیاط کوچگ که البته ازطریع  راه وسط به مکانهای داخلی راه داشت  ویک  باغچه بسیارزیبا باگل ودر خت ویک حوض باسنگ  ابی کمرنگ باز بسیار زیبا وبا نردهای  سیاه رنگ از خیابان جدا میشد ویک درب   میله ای داشت تعداد زیاد تاکسی انجابود یکجنابی دم گوش من گفت خدا پدر اینهارابیامرزد تاکسی فلرستادند وگرنه تا مهر اباد باید وسایل راکول کنیم- اگر خارجیان ایران نمیامدندفرودگاه مهراباد رامانندیک طویله درست میکردند- اما هواپیمای ترکیه بگنفر گم شده است ازنوک هواپبما واز د رب انتهای هواپیما دود بلند است که جایی که اتش بگیرد  نیست د ماغه درست است  پس موشک نخورده است ته هواپیماهم در ست است- هوایمای درحال چرخ زدن است ارام ارام بهزمین نزدیک میشود دوحالت د ارد یا جلوبندی خراب شده است هواپیما درحال چرخشدهبود واین اتفاق خلبان کاری نمیتواند بکند ودارد میچرخد اول معلوم میشود انها جترباز نبودند یکنفربوده است خلبان بامرکز صبرح کرده است احتملا گکشته شده است وان فرد هم  درجلو بمت کمی گذ اشته است وهم دراخر گذ اشته وپریده است احتمالا کرد بوده است- درسایت انگلیسی شفقنا اول بیانمیکئ کهن شهرستان دهوک  در  رای گیری رکورد زده است 75 درصد احتمالا بنفه تر کها  رای گیری شده است وپ.پ کا گفته میشودمتوجه شده است یک حمله به مر ز ترکیه است یک عکس ازبرخوذ این دو  دریک جگگل بطول چند کیلومتر  دریک ردیف اتش گر فته   وشعله اتش تا سر  درخت است ودر خت نیافتاده است پس مهمات نیست واصولا مهمات این چنین قرارمیگیرد  بحث کمی مقصل دارد بنظر حقیر سرتا پا شعبده بازی است

موافقین ۰ مخالفین ۰

جلوه‏ هاى رفتارى حضرت زهرا سلام الله علیها

کد خبر: ۳۱۶۰۷۸

۱۵:۰۵ - ۲۰ آبان ۱۴۰۴

محقق : دکتر صادق یادگاری

شیعه نیوز | جلوه‏ هاى رفتارى حضرت زهرا سلام الله علیها 
اینک به برخی از ویژگی های زندگی حضرت فاطمه علیها سلام اشاره می کنیم.

ایثار در مهمانى
روایت زیر که بنا بر قولى شأن نزول آیه «و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة»(1)مى‏باشد، جلوه‏اى از ایثار حضرت زهرا(س) در زمینه پذیرایى و گرامیداشت مهمان است:
مردى خدمت نبى اکرم(ص) رسید و اظهار گرسنگى نمود. پیامبر او را به خانه همسران خود راهنمایى کرد تا از او پذیرایى کند. آنها گفتند: در خانه، جز آب چیز دیگرى نداریم. رسول خدا(ص) رو به اصحاب خود کرد و فرمود: چه کسى این مهمان را به خانه خود مى‏پذیرد؟ على(ع) فرمود: من او را به خانه مى‏برم. هر دو به اتفاق روانه منزل آن حضرت شدند. امیرالمؤمنین آمدن میهمان را به همسرش، فاطمه زهرا(س) اطلاع داد و از وضع غذاى خانه جویا شد. حضرت فاطمه(س) جواب داد: قدرى خوراک به اندازه بچه‏ها موجود است، ولى مهمان را بر خود مقدم مى‏داریم. حضرت على(ع) فرمود: شما بچه‏ها را خواب کن. من نیز چراغ خانه را خاموش مى‏کنم.
گویا على(ع) مى‏خواهد مهمان به واسطه تاریکى شب، متوجه کمى غذا نشود و با خیال راحت غذا بخورد. امیرالمؤمنان(ع) بر سر سفره نشست اما از آن غذا نخورد و مهمان نیز بر اثر تاریکى متوجه غذا نخوردن آن حضرت نشد. به هر صورت، آن شب سپرى شد و مهمان از خوراک خانه على(ع) بهره‏مند شد لیکن اهل خانه با گرسنگى شب را صبح کردند. آن هنگام آیه مزبور نازل شد.(2 )

ایثار فقط براى خدا
نذر یعنى واجب کردن چیزى بر نفس خود در برابر تحقق خواسته، هدف یا آرزویى که انسان دارد. در واقع، چنین شخصى چیزى را از خدا مى‏خواهد و در برابر، فدیه‏اى از قبیل قربانى، اهداى پول، انجام حج، ساختن بنا، گرفتن روزه و غیره مى‏پردازد.
نذر، ریشه قرآنى دارد. خداوند در سوره آل‏عمران از همسر عمران نام برده که نذر کرد خداوند به او فرزندى عطا کند تا او را از قید کار و مسؤولیت خانه آزاد کرده و به خدمتگزارى معبد بگمارد.(3 )
بر این اساس، پیامبر اکرم(ص) هنگام بیمارى امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به عیادت آنها آمده و به امیرالمؤمنین على(ع) پیشنهاد کردند که براى شفاى فرزندانشان نذر کنند روزه بگیرند. از این‏رو، حضرت على(ع) و فاطمه زهرا(س) و فضه نذر کردند که هر یک سه روز روزه بگیرند و بدین وسیله شکر نعمت سلامتى آن دو امام همام آورند. طولى نکشید که حال آنها خوب شد. در این هنگام، در خانه امیر مؤمنان على(ع) چیزى براى خوردن یافت نمى‏شد. به همین خاطر، آن حضرت مقدارى جو قرض گرفت. حضرت فاطمه(س) پس از آسیاب کردن جو، یک سوم آن را براى پختن آماده کرد. نان پخته شد. تعداد آنها از پنج عدد تجاوز نمى‏کرد. هر سه، روز اول را روزه گرفتند. على(ع) پس از پایان نماز به امامت رسول خدا(ص) به خانه برگشت. اینک سفره غذا در حالى که طعام اول و آخرش نان و نمک است، آماده پذیرایى از بهترین خلق خداست. آنها آماده افطار مى‏شوند، اما هنوز شروع به افطار نکرده‏اند که صداى کوبه در بلند مى‏شود. طنین صدا خود با اهل خانه سخن مى‏گوید. آرى، صدا صداى فقیرى است که تقاضاى غذا دارد. امیرالمؤمنین على(ع) صداى را که شنید، خطاب به دختر رسول خدا(ص) چنین فرمود:

فاطمه ‏جان! اى بزرگوار اهل یقین.
اى دختر بهترین خلق روى زمین!
آیا به بیچاره‏اى که دست نیاز به در خانه‏ات آورده، نظر دارى؟
به خدا شکوه مى‏کند و حاجت مى‏طلبد.
با گرسنگى و غم به سوى ما آمده است.
تمام امور در دست خداست و همه خوبیها از او نشأت مى‏گیرد.
بهشت دلپذیر به شما وعده مى‏دهد؛ همان بهشتى که بر بخیل حرام است.
حضرت زهرا(س) در جواب فرمود:
به آن گرسنه خوراک مى‏دهم و به سیر شدن او امیدوارم.
براستى که حق براى نیکان است.
به شفاعت خود آنها را به بهشت خواهم برد.
آن شب، همگى سهم خود را به فقیر دادند و با آب افطار کردند. روز دوم را روزه گرفتند. در آن روز، فاطمه زهرا(س) بخش دیگرى از جو را آسیا و سپس خمیر کرد. نان پخته شد و روز به سر آمد. وقت افطار رسید. در این میان، کودکى در زد، گفت: سلام خدا بر شما اهل بیت محمد(ص)! من یتیم و گرسنه‏ام. پدرم از مهاجرین بود و در جنگ شهید شد. از آنچه خدا به شما روزى داده به من دهید، تا خدا نیز در بهشت به شما عوض دهد.
حضرت على(ع) فرمود:
فاطمه دختر بزرگوارى چون پیامبر(ص) است که تنگ نظر نیست.
در حالى که خدا غذاى یتیم را به ما داده 
و هر کس بخشش کند براى او خواهد ماند و آب و غذاى بهشتى به او داده مى‏شود.
حضرت زهرا(س) در پاسخ به دعوت همسرش این گونه سرود:
«حتما او را بر فرزندانم مقدم مى‏دارم و او را سیر مى‏کنم.»
«زیرا آنها که گرسنه‏اند بچه‏هاى منند.»
این بار هم مثل شب قبل، تمام اهل خانه خوراک خود را به یتیم دادند. روز سوم نیز باقیمانده جو را خمیر کرده و پختند و هنگام افطار، اسیرى آمد و از آنها تقاضاى غذا کرد.
امیر مؤمنان فرمود: فاطمه دختر پیامبرى است که سرور تمام انبیاست.
فاطمه‏جان! بر این اسیر گرفتار، منت بگذار؛ هر کس امروز کار خیرى انجام دهد و بذر آن را بپاشد، روز جزا محصول آن را درو خواهد کرد.
حضرت صدیقه طاهره فرمود: کف دستهایم تا آرنج تاول زده است.
به خدا قسم بچه‏ هایم گرسنه‏اند و پدر آنها در کارهاى خیر پیشگام است.
آنگاه همگى غذاى خود را به اسیر دادند.
فرداى روز سوم، امیرالمؤمنین على(ع) با دو فرزندش بر پیامبر وارد شد. بچه‏ها از شدت ضعف و گرسنگى چون جوجه مى‏لرزیدند. پیامبر(ص) چون آنها را دید پرسید:
«دخترم فاطمه کجاست؟»
حضرت على(ع) پاسخ داد: در محراب عبادت است. پیامبر(ص) برخاست و به خانه فاطمه(س) آمد و او را در حالى دید که آثار گرسنگى در چهره‏اش نمایان و چشمهایش به گودى فرو رفته بود. رسول خدا(ص) بى‏تاب شده، فرمود: خدایا، بچه‏هاى پیامبرت از گرسنگى مى‏میرند؟
جبرئیل فرود آمد و آیه نذر را قرائت نمود:
... و یطمعون الطعام على حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا، انّما نطعمکم لوجه اللّه‏ لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا. انّا نخاف من ربّنا یوما عبوسا قمطریرا ...(4 )
و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می کنند. (
[و می گویند:] ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم. (
ما از پروردگارمان در روزی که روز عبوس و بسیار هولناکی است می ترسیم. (

ولایت، کوثر پاکى و نور
ولایت به منزله دژ استوارى است که ساکنان خود را از هر گونه نفوذ دشمن ایمن مى‏سازد و به مثابه واکسینه‏اى است که جان فرد و جامعه را در برابر ویروس فساد حفظ مى‏کند و چون چشمه‏سار زلالى است که هر کس خود را در آن شستشو دهد، غبار گناه از آینه دل او پاک مى‏شود. چنین کسى مى‏تواند شیطان را از وجود خود براند و او را در انجام نقشه‏هایى که مى‏کشد ناکام گرداند.
زهرا مادر امت است؛ او که تجلى نور خداست، چگونه ممکن است فرزندانش در ظلمت باشند؟! او پاکدامن است، آیا مى‏شود دامن فرزندانش آلوده باشد؟! او تزکیه شده است، آیا شایسته است که رهروانش در جهت اهداف شیاطین و استکبار قدم بردارند؟! او یکپارچه عصمت است، چگونه مى‏توان تصور کرد که پیروانش پرده عصمت را دریده باشند و لگام نفس را رها کنند؟! مگر نه این است که او به حداقل زندگى اکتفا کرد؟ آیا این دردها براى آن حضرت قابل تحمل است؟ اگر او به درگاه خدا ناله کند و به پروردگار خویش شکوه برد، خدایش چگونه تازیانه بلا بر پیکر جامعه ما خواهد نواخت؟!
حضرت فاطمه(س) مربى زنان و مردان است، او سازندگى و تربیت نسل را از خانواده آغاز کرد، چرا که هسته مرکزى اجتماع از خانواده تشکیل مى‏شود و چنانچه خانواده در معرض نور الهى قرار گیرد و از ظلمتهاى نفس، رهایى یابد، اجتماع رحمانى تحقق مى‏پذیرد. زن رکن اصلى و محور کانون خانواده است. از این‏رو، حضرت صدیقه کبرا در مقام ایفاى نقش هدایتى خود از زنان آغاز مى‏کند.

پیام عفاف و آزادگى
فاطمه زهرا(س) مى‏خواهد که زنان امتش، چون فرشته، پاک و آزاده باشند، نه بسان بردگان در اسارت نفس و شیطان! و مى‏خواهد که زنان جهان، قدر گوهر وجودى خود را بشناسند و آن را با تمام قوا پاس دارند؛ همان ارزشى که به فرموده امام صادق(ع) از طلا و نقره بالاتر است.(5) حضرت زهرا(س) از زنان امت خود مى‏خواهد که چون مروارید پوشیده در حجاب صدف، بر تارک اجتماع و سینه تاریخ نورافشانى کنند، نه اینکه مانند زنان غرب، ارزش و جمال آنها دستاویز هر سودجوى خودکامه گشته و در ویترین مغازه‏ها به نمایش گذاشته شود. فرهنگ غربى در عرصه سخاوتمندانه خود ارزش وجودى زن را به هر نااهل و فاسدى ارزانى مى‏کند اما اسلام شأن زن را در پاسدارى از جمال و زیبایى خود مى‏داند و عرضه آن را فقط بر اهل خود، حلال و مباح مى‏شناسد.
زکوة الجمال، العفاف(6)
زکات زیبایى، عفت و پاکدامنى است.
چنانچه زن از زیبایى خود پاسدارى نکند و خود را در معرض دید هر نامحرمى قرار دهد، نه خود روى سعادت را مى‏بیند و نه مرد طعم آرامش را مى‏چشد و نه اجتماع، امنیت را احساس مى‏کند. اسلام زن را همچون گلى مى‏داند که باید از آفتها حفظ شود تا مایه طراوت و نشاط خانواده و منشأ حیات جامعه باشد نه اینکه در معرض نگاههاى مسموم و مقاصد پلید، پژمرده و پرپر شود.

والاترین ارزش براى زن
حضرت على(ع) فرمود:
«در خدمت رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن حضرت فرمود: بهترین چیز براى زنان چیست؟ هیچ کس نتوانست پاسخ درست ارائه کند. من به سوى فاطمه آمدم موضوع را با او در میان گذاشتم. فاطمه زهرا(س) جواب داد: من مى‏دانم. سپس فرمود:
«خیر للنّساءِ ان لا یرین الرجال و لا یراهنّ الرجال»
«بهترین چیز براى زن این است که بیگانگان او را نبینند و او نیز آنان را نبیند.»
به نزد پیامبر بازگشتم و جواب گفتم. پیامبر فرمود: چه کسى جواب را به تو یاد داد.
عرض کردم: جواب از فاطمه است. رسول خدا(ص) با تعجب فرمود:
«فاطمةُ بضعة منى»(7)
«فاطمه پاره تن من است»
در رابطه با عفاف، وقار، شخصیت وجودى و مسؤولیتهاى زن در روایت دیگرى آمده است که پیامبر(ص) پرسید: «زنان چه زمانى به خدا نزدیکترند؟» اصحاب نتوانستند جواب دهند. حضرت فاطمه(س) جواب داد: «وقتى که در خانه باشند» این جواب دختر پیامبر مى‏تواند تفسیر معقولى از آیه «وَ قَرْنَ فى بیوتکنَّ و لا تبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولى»(8)باشد.
ناگفته نماند که طرف خطاب خداوند در آیه مزبور همسران پیامبرند، لیکن در مورد هر یک از زنان مسلمان نیز مى‏تواند صادق باشد. در آیه قبل، زنان پیامبر از سخن گفتن هوس‏انگیز و مهیج، نهى شده‏اند تا از طمع و آزار بیگانگان ایمن باشند. در این آیه مى‏فرماید: در خانه ‏هایتان بمانید و همچون زنان جاهلیت در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و زیبایى و زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید. «قَرْنَ» به معناى سنگین و وزین بودن زن است.(9)
در آیه 59 همین سوره (احزاب) فلسفه پوشش زنان را با تعبیر «ذلک ادنى ان یُعرفن فلا یُؤذیْنَ» بیان کرده است: یعنى پوشش، نزدیکترین راه است که زنان به ستر و عفاف شناخته شوند و نااهلان و فاسدان در مقام تعقیب آنان برنیایند و به آنها اذیت و بى‏احترامى نکنند و نگاه هوس‏آلود و پرتمنا به آنان نداشته باشند.(10)خوشبختى زنان را در چیزى جستجو مى‏کند که حافظ شخصیت و شرافت آنان باشد. بالاترین مقام زن را در ایفاى مسؤولیتهاى خانه و انجام وظایفى که منطبق با ساختار وجودى اوست مى‏داند.
باید توجه داشت که این دیدگاه به معناى خانه‏نشین کردن زن نیست. او نمى‏گوید زنان به کنج خانه پناه برند که آفتاب، سایه آنها را نبیند، زیرا او خود این گونه نبود و از زنان نیز چنین انتظارى ندارد و رفتار او براى مردم حجت است. آن حضرت در متن اجتماع حضور فعال داشت، اما به قدرى مراقب رفتار و حافظ شخصیت خود بود که حتى بوى او را نامحرم استشمام نکرد.
حضور زنان در صحنه‏هاى فرهنگى، سیاسى، دفاعى ... نه تنها منع نشده، بلکه در مواردى که ضرورت ایجاب کند، واجب شده است. به عنوان مثال، چنانچه جامعه اسلامى به پزشک، معلم، پرستار، ... نیاز داشته باشد بر زنان واجب کفایى است که به فراگیرى چنین تخصصهایى رو آورند. سخنرانیهاى حضرت زهرا(س) در مسجد مدینه و همراهى ایشان در هجرت و حضورش در دفاع از مقام امامت و ولایت و ایستادگى در برابر مهاجرین در حادثه درب خانه، و حضور دختران بزرگوارش در صحنه کربلا و سخنرانیهاى آنان در کوفه و شام دلیل روشنى بر این مدعاست.

شفاعت، روح امیدوارى
شَفْع به معناى زوج و جفت است. شفاعت به منزله آن است که شفیع با وسیله ناقصى که شفاعت‏خواه دارد، ضمیمه شده و بر اثر آن شفاعت‏خواه مى‏تواند ضعف و نقص خود را در نیل به هدف جبران نموده و به مقصود خود برسد.
شفاعت یکى از افتخارات مذهب شیعه است که روح امیدوارى را در انسان زنده مى‏کند. انسان با چشمداشت به رحمت و مغفرت الهى آینده‏اى روشن براى خود ترسیم مى‏کند. این بینش در گفتار و کردار آینده او تأثیر گذاشته و به آن جهت مى‏بخشد.
اساس شفاعت، معرفت و محبت شفیع است. خداى تبارک و تعالى بر اساس محبت به بندگان، رسولان خود را مأمور کرد تا مشعل نور و پرچمدار هدایت باشند و آنان نیز بدون هیچ گونه انتظارى رسالت خود را به پایان رساندند.
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى»(11)
بگو از شما هیچ اجر و پاداشى نمى‏خواهم، جز دوستى خویشانم.
به نظر تمام مفسرین شیعه و بیشتر مفسرین اهل سنت منظور از «قربى» حضرت فاطمه(س)، حضرت على(ع) و فرزندان آنها است.(12)در روایتى از رسول اکرم(ص) چنین آمده است:
«من مات على حب آل‏محمد(ص) مات شهیدا»
کسى که با دوستى آل‏محمد(ص) از دنیا برود، شهید و آمرزیده است.
چنین شخصى توبه‏اش پذیرفته و ایمانش کامل است و فرشتگان به او مژده بهشت و ترفیع درجه مى‏دهند. او را همچون عروس که به خانه داماد مى‏رود به بهشت وارد مى‏کنند. دو در از بهشت در قبر به رویش باز مى‏شود و قبر او زیارتگاه ملائک مى‏گردد؛ اما آنکه دشمن آل‏محمد(ص) باشد، در روز قیامت در حالى وارد مى‏شود، که در پیشانى‏اش نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا» و به هیچ وجه بوى بهشت را استشمام نمى‏کند.
خداوند منصب شفاعت را به انبیا، اوصیا و ملائک که از مقربترین مخلوقات هستند، اعطا کرده است. پس شفیع کسى است که در پیشگاه ربوبى بالاترین درجه را داراست و بزرگترین فدیه را نثار کرده و والاترین شخصیت را کسب کرده است. فاطمه که روح و جان پیامبر امت(ص) بوده و مادر و همسر شهید است و خود نیز شهیده است و وسیله هدایت بندگان و دریاى خیر و کمال و برکت است، شفاعت خود را این گونه متجلى می ‏کند:
چون پیامبر خدا(ص) حضرت فاطمه(س) را به عقد امیرالمؤمنین على(ع) در آورد و مهر او را درهمى که از فروش زره حضرت على(ع) به دست آمده بود قرار داد، فاطمه زهرا(س) به پدر عرض کرد مى‏خواهم مهرم را ببخشم و در مقابل آن از خداوند بخشش امت شما را درخواست کنم. جبرئیل نازل شد و با خود پارچه‏اى از حریر آورد که در آن نوشته شده بود: «خداوند مهر فاطمه(س) را شفاعت گنهکاران قرار داد.» حضرت زهرا(س) هنگام احتضار وصیت کرد آن پارچه را روى سینه‏اش در زیر کفن بگذارند و فرمود: روز قیامت آن را به دست مى‏گیرم و از امت پدرم شفاعت مى‏کنم.(13)
آرى آن حضرت از لذتها و امکانات دنیا چشم پوشید و در ازاى آن، رهایى امت خود را از خدا طلب کرد. در واپسین لحظات عمر شریفش در اندیشه سرنوشت مردم بود و براى آنان از خدا آمرزش خواست.
ناگفته نماند که بنده نباید از شفاعت سوء استفاده کند و آن را وسیله لجام گسیختگى و نفس پرستى قرار دهد و تنها به این دلخوش باشد که از شفاعت بهره‏مند است. بلکه کسى که امید شفاعت دارد، مسؤولیتش سنگین‏تر است و چون خود را به محبوب نسبت مى‏دهد باید خود را به صفات و کمالات آنان زینت دهد و از گناهان اجتناب نماید و تا مى‏تواند خود را از نقص به کمال و از ضعف به قوّت برساند، زیرا همچنان که اعمال انسان در رستاخیز تجسم پیدا مى‏کند، دوستیها و دشمنیها نیز تمثیل یافته و صورت عینى پیدا مى‏کند و آن کس که در دنیا براى خود رهبر و پیشوا انتخاب کرده به دنبال او حرکت نموده، در قیامت به وسیله همان رهبر به مقصد نور یا نار رهنمون مى‏شود. وقتى امامى سبب هدایت پیروان خود مى‏شود، این رابطه در رستاخیز عینیت پیدا مى‏کند، چنان که رابطه با رهبرى که باعث گمراهى پیروان خود شده نیز در آن عالم تجسم مى‏یابد.
قرآن می ‏فرماید:
«یوم ندعوا کلّ اناسٍ بامامهم»(14)
روزى که هر مأمومى را با پیشوایش فرا خوانیم.
پس مى‏توان گفت شفاعت، ثمره اطاعت و پیروى از رهبر است و هر اندازه که رهبر در هدایت پیروان خود به سوى کمال قویتر باشد، به همان اندازه شعاع شفاعتش گسترده‏تر است. بنابراین اگر رسول اکرم(ص) بزرگترین شفیع است، به دلیل شعاع جهانى هدایت اوست. اگر امام حسین(ع) شفیع است به پاس ایثار و از خود گذشتگى در راه دین است و اگر حضرت فاطمه(س) پیروان خود را به بهشت مى‏برد، به خاطر نقش جاودانه ارشادى او و فرزندانش است.
جابر مى‏گوید به امام باقر(ع) عرض کردم یک حدیث شاد در باره جده‏ات فاطمه زهرا(س) براى من بگویید تا وقتى آن را براى شیعیان مى‏خوانم خوشحال شوند. آن حضرت از قول پدرانش نقل کرد که پیامبر(ص) فرمود: خداوند روز قیامت منبرهایى از نور قرار مى‏دهد. منبر من از همه بالاتر است. خدا به من مى‏فرماید: اى محمد! سخنرانى کن. من سخنرانى مى‏کنم. پس از آن على و حسنین سخنرانى مى‏کنند. پس منادى صدا مى‏زند کجاست فاطمه دختر پیامبر؟ کجاست خدیجه دختر خویلد؟ کجاست مریم دختر عمران؟ کجاست آسیه دختر مزاحم؟ کجاست ام‏کلثوم مادر یحیى،
آنها برمی خیزند، خداوند مى‏فرماید: امروز، بزرگى از آن کیست؟ جواب داده مى‏شود براى خداى واحد قهار. خداوند مى‏فرماید: «من بزرگى را به محمد و على و فاطمه و حسن و حسین دادم. اى مردم! سرها را به زیر اندازید و چشمها را ببندید، این فاطمه است که به سوى بهشت مى‏رود. چون فاطمه به در بهشت مى‏رسد، مى‏ایستد. سؤال مى‏شود، چرا ایستادى؟ فاطمه جواب مى‏دهد مى‏خواهم مقام خود را بشناسم. خداوند می ‏فرماید: برگرد و دست هر کس که در قلبش محبت تو و فرزندانت باشد بگیر و داخل بهشت کن.» اى جابر! در آن روز فاطمه شیعیان و دوستان خود را چون مرغى که دانه‏هاى سالم را از ناسالم جدا مى‏سازد انتخاب مى‏کند.(15)
بدیهى است کسى که دوستدار حضرت فاطمه(س) و فرزندان او باشد سعى مى‏کند که روش آنها را الگو و سرمشق زندگى خود قرار دهد و به آنان اقتدا کند، زیرا به یک معنا «بهشت را به بها مى‏دهند نه به بهانه» و حضرت زهرا(س) نیز از چنین افرادى شفاعت مى‏کند.
در پایان به قسمتى از زیارتنامه آن حضرت اشاره مى‏کنیم که ولایت او مایه تطهیر نفوس و پاکى دل و اصلاح عمل است.
«فَانِّا نَسْئلکَ اِنْ صدّقناک الاّ الحقتِنا بِتصدیقنا لهما لِنُبَشِّرَ انفسنا بانّا قد طهرنا بولایتک»(16)
«اى فاطمه»، ما از شما مى‏خواهیم که چون تصدیق کننده شما هستیم خدا ما را به واسطه این اعتقاد و محبت به پیامبر و جانشینش على ملحق گرداند تا به ما مژده رسد که به واسطه دوستى شما نفوس ما از گناه پاک گشته و از هر نقصى رهایى یابیم.»
به امید آنکه تشنگان ولایتش از شراب محبتش سیراب و به جمال فرزند عزیزش حضرت مهدى(عج) دلشاد گردند.
............................................
پاورقى
1 ـ حشر، آیه 8. 
2 ـ تفسیر نمونه، ج23، ص519؛ مجمع‏البیان، ج9، تفسیر سوره حشر، ریاحین‏الشریعه، ج1، ص157؛ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص35.
3 ـ آل‏عمران، آیه 36.
4 ـ سوره دهر؛ تفسیر کشف‏الاسرار، ج10، ص320؛ مجمع‏البیان، ج10، ص404؛ فاطمه من المهد الى اللحد، ص243؛ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص255 ـ 256.
5 ـ امام صادق(ع): «لیس للمرأة خطرً، لا لصالحتهن و لا لصالحتهنَ، اما صالحتهن فلیس خطرها الذهب و الفضّة، هى خیر من الذهب و الفضه، و اما صالحتهن فلیس التراب خطرها، التراب خیرً منها»، بحارالانوار، ج100، ص236.
6 ـ غررالحکم.
7 ـ کشف‏الغمه، ج2، ص92؛ احقاق الحق، ج10، ص257؛ بحارالانوار، ج43، ص92؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص141.
8 ـ سوره احزاب، آیه 33.
9 ـ تفسیر نمونه، ج17، ص290.
10 ـ اطیب‏البیان، ج11، ص481؛ مجمع‏البیان، ج20، ص177؛ مخزن‏العرفان، ج8، ص254؛ التفسیر الکبیر، ج13، ص230.
11 ـ سوره شورا، آیه 23.
12 ـ اطیب‏البیان، ج11، ص481؛ مجمع‏البیان، ج10، ص28؛ الدّر المنشور، ج7، ص346؛ تبیان، ج9، ص158.
13 ـ احقاق الحق، ج10، ص367؛ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص344.
14 ـ سوره اسراء، آیه 71.
15 ـ بحارالانوار، ج43، ص64؛ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص615.
16 ـ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، ص571.

 

 انتهای پیام | https://www.shia-news.com/ 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

خرید کالا نه- تعمیر کهنه - بله

مردی د رتیرانا با این وسایل میخواسته گروهی را اتش بزند

موافقین ۰ مخالفین ۰

ملاقات دو تاز ازعظمتهای اسلام بانرم افرارهای انه

آیت الله جوادی آملی با حضرت آیت الله سیستانی: نگاه ما به حوزه علمیه قم، هیچ تفاوتی با نگاه‌مان به حوزه نجف ندارد

کد خبر : ۳۵۷۶۴۲

انتشار :‌ دوشنبه ۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۹:۵۴

https://fa.shafaqna.com/media/2025/05/whatsappimage20250512at17.10.55_64a17f8b-1-809x580.jpg

شفقنا – حضرت آیت الله جوادی آملی صبح امروز  (دوشنبه) با حضرت آیت الله سیستانی مرجع عالیقدر تشیع  در نجف اشرف دیدار کردند.

به گزارش شفقنا، وبگاه حضرت آیت الله جوادی آملی شرح دیدار را چنین نقل کرده است:

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در این دیدار، یک دوره کامل از تفسیر گران‌سنگ تسنیم در ۸۰ جلد را به محضر حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی اهداء نمودند و برای نمونه جلد هشتادم را شخصاً خدمت معظم له تقدیم کردند و ایشان نیز با کمال احترام و توجه ویژه آن را دریافت  نمودند.

حضرت آیت‌الله سیستانی ضمن خوش‌آمدگویی و ابراز خرسندی از توفیق حضور ایشان در عتبات عالیات، تفسیر تسنیم را افتخاری برای شیعه خواندند و بیان داشتند: شما ۴۰ سال در محضر قرآن کریم بودید و زحمت کشیدید و  این اثر شما افتخاری برای شیعه است.

ایشان گفتند: اصل و محور، قرآن کریم است؛ روایات اهل بیت علیهم السلام باید به قرآن عرضه شود و تنها در صورتی که با قرآن مطابقت داشته باشد، قابل استناد و عمل‌ است.

ایشان تاکید کردند: نگاه ما به حوزه علمیه قم، هیچ تفاوتی با نگاه‌مان به حوزه نجف ندارد و در حد توان، هر آنچه مقدور باشد برای حوزه های علمیه انجام خواهیم داد.

ایشان همچنین با ابراز خرسندی از این دیدار، خطاب به حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان داشتند: ما اوصاف شما و  آثار علمی شما را زیاد شنیده بودیم، اما شنیدن، کی بود مانند دیدن!

حضرت آیت‌الله جوادی آملی نیز با تجلیل از شخصیت ممتاز حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی بیان داشتند: وجود شخصیت بزرگی چون شما، نعمتی بزرگ برای حوزه‌های علمیه و جامعه اسلامی است. شما برای شیعیان و مردم عراق مانند پدری دلسوز و مهربان هستید، ان شاءالله سایه‌تان مستدام باد.

ایشان با اشاره به نقش برجسته مرجعیت در کشور عراق افزودند: حوزه نجف، چه با واسطه و چه بی‌واسطه، منشأ برکات فراوانی برای جهان اسلام بوده و هست؛ نقش شما در حفظ نظام اجتماعی و مقابله با جریان‌های تکفیری چون داعش، نقشی تاریخی و ماندگار است.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی همچنین از خدمات ارزنده حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی به حوزه‌های علمیه، چه در داخل و چه در خارج عراق، تقدیر و تشکر کردند و بر ارتباط بیشتر حوزه های علمیه تاکید نمودند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

دو نکته-4!

بسم الله تارجمن  الرحیم—نظریات شخصی است-  در روانشناسی کودک دوره اول را دوره تقلید میدانند وگاهی اهل غذانیستند واهل بازی ویا  مثلانوشابه بخورند- فیلم غذاخوردن حکیوانات وبعضی کودکان نشان دهید تا انها تقلید کنند-ودرضمن فیلم های کره جنوبی نسبت به خانم ها نفرطی افراط دارند و تاحدی مردسالاری منفی نشان داده میشود-  ومردان عقل کل گرفتند- که این صحیح نیست

موافقین ۰ مخالفین ۰

نظریه اقای لوکاچ در باره جوهر

بسم الله الرحمن الرحیم-نظر یات شخصی است- بحثی د رباره  جناب جرج لوکاچ- و قتیکه خداوندمنان خواست انسانرا  خلق کند  بافرشتگان صحبت کرد اولین درس علم اموزی همین است که بگویم  فلان کاررا بکنیم میگویند نمیشود نتچه شاید نداشت میگویم کردند   ونتجه هم داده است بقول استادمن  در د انشگاه لندن هنشتاد درصد کار است- بعد  ما تاراه حل راپیدانکنیم  که ممکن است هزینه بردارباشد خوب همین است که خلاقیتبوجود میاورد و اگر حتی مهارت عملی رایاد بدهند خملاقب یت بیش ا زبیست درصد رشد نمیکند عالمیفلرمودند  د رس احتهاد  هرچه بخوانی مجتهد نمیشوی مگر خودات ان قوانین راکشف کنی فلسفه هم همین نحو است باید قبوانین راکشف کنی درغیر این صورت عالم هستی ولی مجتهد نیستی- بههمین دلیل  امریکا همیشه اگر غقب باشد جلومیاید د ه قبیله ای که از ترس  یهود بهمصر رفتند  ودر مشکلات غرق شدند وباهم درجنگ وجدال شدند یک دفعه متحد شدند .عقل خودرا بکارانداختند وتمدن مصررا بوجود اوردند همین امر در انگلستان رخ داد- درامریکا رخ داد- اقای مارکس جبررا قبول کرد- فرشتگان جبررا قبول کردند ازادی را  در دومورد گوش زد کردند اول خدای نادیده  را قبول نمیکننند- دوم شهوات  احکام ودستورت شمار قبول نمیکنند وشهواتانهارا بفساد میبرد- خداوندمنان فرمودند ساخت انهارا د رک نمیکنید ساخت جدید است—حواس من است درفشار  عقلرا بکار میاندازد- ودر جبر فرمودند ده طبقه بوجود میاید پیامبر ارک صلواته اللهعلیه والسلم  فرمودند انشانها دوطبقه هست عدها ی طلا وعده ای نقره گفتند مس هم هستند وفرمودند خیر  مس نیستند- اینامرذ ده ا خاصیت دارد یکی الفت واتحاد درمکتب سیستم که مال اخیر است  هستی را سیستمی  باید شناخت که انواع  مختلف دارد دریک موضوع مشترک هستند که مولفه ا  دو بدو-باهم ارتباط داردند از دو طرف  ونتایج ان  بازدوبدو ارتباط داراند تا اخر- درجنگ یک تعدادی فرمانده هستند که مجتهد طرح جنگ هستند  که به ان تاکتیک میگویند هوش فوق العاده میخواهد   د و م سرباز انهنم باز هم هموش فوقالهاده میخواهد وهم که ان طرح یچیده را  بتواند بامهارت وشجاعت عمل کند یکی از فرماندهان معرف امریکا  درجنگ جهانی دوم فیلم ایشان در  مرکز زرهی دیدم ایشلن گفتد بود ارتش المان طرح های ا های اش  ازما بهنر است- و لی باید ک.اری کنیم که شسجاعت ضعیف شود ومداوم به در ب بسته میخورد وما باتوپ  وهواپیما برتری داریم  انهار ابترسانیم-مسئله جبر  بخوبی ر د میشود که انسانها درطول تاریخ طبقه عوض میکنند و تاحدی ازادی ملاک است ایشان ربالطه ضرورت وازادی رامطرح کرد وباین موضوع جبر اقای  مارکس تهنی شد وطبقاتی که بزور بوجود میاید را نتجه  درک اقای مارکس مید اند که تاحدی هم درست ولی هنوز انسانرانشاختند که انسان از تابع شدن تا رادیکال شدن  د امنه دارد—ایشان ضرورت تاریخی وتاویل میکانیستی  جناب اقای مارکس که تن ده طبقه رابوجود میاورد   باید ازادی را توجیه میکانیستی کند پس باید شعبده بازی کنئد زیرا ازادی اثبات روح میکند که از جنس ماده نیست اما نحوی عمل- ایشان  کل روح انسان  فقط توسط کار بهنتجه میرسد علیت وسبب کار نتجه دل خواه بدست میاید ان نتجه چیست باید گفت سعادت وخوشبختی در دنیا- ایشان اثری دارد بنام هستی شناسی هستی اجتماعی بدرستی فهمیده است که اجتماع بسیار پیچیده است-میگوید  شکوفا کردن خویش درمجموعه بههم پیچیده وواقعی واقعیت باتبدی برجا ماندگی انتزاعی یعنی هر فرد اجتماع  شکوفا باید شود وجمع هم باید شکوفا شود  درحالیکه وجدن اجتماع حفطشود میفرمایند انتزاعی یعنی ایتطور در ذهن  قبول کنید وایستا به برجاماندگی  جامعه ایستا است ولی تعیر هم میکند بهترین تعریف روح  دات ثابت است ولی صفات میتواند تغیز ایشانمیفرماید- باشکستن دستگاه ه مندی این سیستم شکسته میشود سیستم جدید بوجود میاید  وهم هنگام حفظ ان باهویتی تازه باز اثبات روح است- چگونه اینئ عمل انجاممیشود مفهوم مق.لهی جوهر گهئ میشود = معنای تازه پیدا کند- ومیکوشد معنای تاره ای برای ان ارائه دهد وان اتینچنین است جوهر در مقام اصل هستی شناختی= در غلم شناسی  است د رعلوم عقلی شناختی است) برجای ماندگاری به هعنگام دگرشوندگی- اینک معنای کهنه اش به مثابهی= برابر   ویامانند= نفطهیمقابل ومنافی – ضد= صیرویت از دست میدهاد در عوض باتلقی اصل برجامامدگب بهمثابه اصل گسست ناپذیرانهی حفظ- در فلسفه اسلام خداوند منان مثلا دانه درخت  گیلاس میخواهد بوجود اورد یکوجود محدود بسیط وغیر ماده  خلق میکند اموجگود چون محدود است دمیشود موجود جوهررا خلق میکند یعنی افرینش دارد وجوهر عترض را بج.د میاورد  خلق نمی کند مثیلا دوتا هیدروژن  بایک  اکسیژن میشود اباینخلق نیست  دوتا  هیبدرژن ویکی اکیسیژننقش جوهر رادارند کهن بهان عرض گفته میشود جوهر اگر ثابت باشد عترض هم ثابت است واگر جوهر تغیر کرد وعرض هم نغیر میکند نمیشود جوهر ثابت باشد ولی عترض تغیر کند  وباز ایشان روح  را اثبات کرد انموجود  روح رابوجود مباورد  و جگسم را میتواند تعیرذ بدهدذ .ارواح هم میتواند تعیر کنند درحتالیکه اتحادهم داشته باشند

موافقین ۰ مخالفین ۰

زیبای در اوح سیاهی-!!

بسم الله الرجمن الرحیم- نظریات شخصی است تاریخ بقول حضرت قائید عطیم الشان اسلام ناب امام الخمینی رحمت الله علیه-دراوج سیاهی  زیبای های را میتوان دید نوری ضعیف  که درعقل سوسومیزند وظهور انبیا  که مظهر نجات هستند هم کم کم   خودی نشان میدهد-ماهیت استکبار  خلاصه میشود  درصیهونیست غاضب  وتاریک وسکولار  خشنوجنگ افروز .طماع  وخداوند بر  مستضعفان منتمیگذارد  این دره های هولناک را طی کنند  تا بهخ ورشید پیروزی وامن ئنجات بخش برسند وبایدسپاس گذارخداوندمنان باشند و در سلکمریدان الله باشند  تا بهروزی مداوم  را  حس ودرک کنند ترکی که در تبلیغات   مستکبرین  بی بی سی رخ داد  یک نشانه عظیم است  ندای بت  فریب  د رحال فرو ریختن است اختلاف بین مستکبرین انهم نشانه  فرو پاشی است که مردمرا در درجه بیشتریت  سیاهی فروغ  راهنجات رامشهاده میکردند  سال هاه زیادی فلسفه بافی کردند ولی  فروغ فیلسوفان واقعت را فریاد زدند اهمیتی ندادند وهمچنان پیروی بت شدند تاجنگ اوس وخزرج را استکبار بوجود اورد  بافروغ جاودانه الهی درهم شکسته شد هنویتی که بناحق بر منستضافان تحمیل شد  ه است  عاملی برای جنگ رهایی ور فتن به سوی خورشید  خوشبختی را  فراهم اورددیگر با سخنانابوسفیان  حال نمیکنند- سرزمین رویاه به سرزمین لانه فساد  نابودکردن   حقیقها  وخردمندی ودامی برای  عبد وعبید کردن انسانها  شده است انسانهای که هر دری بازشد رفتند وبه دیئار بن بست رسیدند- انچه جمع میکردند از دست همهچیز با لذت گماه عجینمیشوددر مسیری که بهجبر باید طکند خوشی های ان اندک ر نج ان  بیشمار وطولانیمیدیدند که خوشبختی ها مانندکف دریا وحباب تاحدی بالامیرود ویک دفعه محو میشودانسان هیچ قله ای که بها ناا فتخار کند که –پوستهای درامده است وپوسته بهتری را  تولید کرده استنیستباید بر ارامش وکمالات  جهانگردی خودرا اغاز کند

موافقین ۰ مخالفین ۰