بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-از احادیث اخر الزمان – میشود این استنباط را کرد-که-زمانی که ایران نسبت به مذهب تشیع در ضعف است- فاصله برای قیام حضرت مهدی علیه السلام زیاد است- وهرچه ایران نسبت به مذهب تشیع- روبه رشد باشد وتاثیرات جهانی داشته باشد- حلقه نزدیک بظهور است- ودرحدیث است زمانی است که جهان را نمیشود باافکاربچه گانه اداره کرد- وراه خروج بلد نیستند- وراه حل را نمیدانند- ودرایران سعی میشود اینمذهبرا پیاده کنند اثاری ایجاد میشود-که گویا دست خداوند منان با انان است وراه خروج هم بلد هستند-و- طبیعی است کفر جهانی ازحالت معاند  بهحالت ناصبی  ارتقا پیدا کند درمرحله معاند یاعناد فرد حقرا تشخیص میدهد ولی لجبازی میکند ونمی پذیرد-ولی کاری  با افراد ایمانی ندارد- راه خود میرود درناصبیت هم اهل سرزنش  ودروغ پردازی وتحقیر   ومسخره کردن و سرانجام به برخورد فیزیکی وکشتن میرسد- کلمه نصب به معنای سهم خود خواست است—وساختمان کردن وغیره- است-بعضی ممکن است که از اقای زم تعجب کنند که ازیک خاندان  روحانیت ایشان  چنین ظهور وبروزی داشت- اینان اکثریت تاریخ هستند تمام  فرزندان انبیا تمام اصحاب  پیامبران  صلواته الله علیه واله والسلم- بجز اندکی درست برخلاف اهاداف انبیا علیم السلام اجمعین عمل کردند وخوبان را یا خفه کردند یا نفی بلد کردن ویا ازار واذیت زیاد کردند ویاکشتند وناصبی شدن- دوشخصیت دراسلام  است- عظمت  حضرت سیدمرتضی رحمت الله علیه وعظمت سید رضی رحمت الله علیه  - هردو برادر هستند مادی داشتند سیده  بسیاربا تقوائی عجیب وبسیار دانشمند وشیفته حضرت فاطمه الله صلواته الله علیه- ایشان مداوم ازحضرت فاطمه علیها السلام طلب میکرد به فرزندیدهد که که بتواند بامخالفین شیعه کار کارستان کند- درخواب  دید حضرت فاطمه صلواته الله علیها به ایشان فرمودند دو پسر یکی امام حسن ودیگری امام حسین علیه السلام بهتو دادم خیلی تعجب کرد نزد حضرت شیخ مفید رحمت الله علیه رفت وجریان گفت ایشان ازاحوال ایشان سئوال کرد وایشان  جریان گفت فرمود ایندو ممکن است درتاریخ اسلام دیگرنظیر نداشته باشد وچنین هم شد- سید رضی رحمت الله علیه اسوه بی همتا درادبیات عرب وتاریخ عرب واسلام وشناخت حدیث است- ان زمان کتب های زیادی درباره  نهج البلاغه وجود اشت چون حجم کتاب زیاد بود هیچکس نمیتوانست انرابصورت کامل نشردهد- ومشکلاتی در سر راه ان بود- ازجمله یکی لغات عربی هرقوی وطایفه  دربعضی موارد اختاف داشت انرابزبان قوم خود بر گردانده بودند- دوم همیشه این روشمطرح بوده است که خطابه  ها واحادیث ر موضوعی کنندوچاپ کنند وممثلا برخی از مطالب نهج البلاغه درباره رسول اکرم صلواته است جمع کنند یک خطابه کنند ودرضمن ادبیات  عرب که بیشتربصورت شعربود- محتوائی نداشت- ولی درفصاحت وبلاغت غوغا بود ولی متاسفانه به مرور انها بکناری میرفت وفراموش میشد- سید رضی رحمتاله علیه انهارابدست اورد وحفظ ودر فصاحت وبلاغت انها دقت کرد هیجکدام درمرتبه نهج البلاغه نبودندولی کمک میکردند که در جمع اوری   نهج البلاغه استفاده شوند- اولا  خطبه اصلی  رابدست اورد- ودو ویراستاری کرد البته نمیتواست همه خطبه ها  جمع کند که امکان نداشت انچه بیشتر دران زمان ارزش داشت جمع اوری کرد- وتوانست اعجاز قران راتاحدی تبین کند کهتصور نمیکنم بوجود در دانشگاه الازهر-که تخصص اعجاز قران دارندکاریبرجسته کرده باشند وبههمینجهت بعضی ها گفتند نهج البلاغه خوداش نوشته است استادمعزز مرحوم ایت الله عبدالله زبرجد رحمت الله فرمودند ازایشاکتب دیگری هم است که درحد بسیاربالا است ولی قابل مقایسه بانهج البلاغه نیست بعدازایشان بادرجاب بسیارپائین جناب سیوطی  شافعی است- ایشاهم دراعجاز قران کتاب دارد وهرگزنتواست در  غنی کردن نهج البلاغه عمل کنذد- دو سید مرتضی  رحمت الله علیه اسلام- ایشان درفقه ودر علم کلام وفلسفه  واویعقاید تبحری بیهمتا داشته است که شیخ مفید درزمان سشال سلگلی وهفت سالگی کهمادرشنها به نزد شیخ مفید رحمت اله بد وبعدازبیست روز به اعجاب رسید وگفت حقا رویا درست بوده است- میگویند برتمام مذاهب انزمان حتی ملحدین کتب انهاراحفظ بود ودرمناظره همه شکست میداد واقرار میکردند وشیعه میشد ومخالفین مردم از رفتن بهنز ایشان جلوگیری میکردند وطلاب ایشان میترسیدند که ایشان ترور کنند وحتی شخص ایشان که  پدربود-گفت  که فرزند میخواست شماراترور کند ومیخواستم صبح بنزد شما بیایم وجریان رابگویم ولی فرزندمن دررختخواب مرده بود- ایشان یک یهودی بود که معلم ریاضیات ایشان بود وخود این یهودی یک مسلک مذهبی یهودی برای خود درست کرده بود- درحدود پنجاه نفر هم فامیل وطرفدار داشت طلبه  هرچه سعی کردن که یهودی با سیدبزرگوار  رحمت الله علیه-مناظره کند جناب سیدمرتضی مخالف بود کسی واداربه مناظره کنند سرانجام  یهودی حاضر شد مداوم میگفت حق با ایشان است ولی من بردین خود خواهم بود- بهاین عناد گفته میشود روزی  پسر ایشان امد وگفت پدرم من فوت کرده است ومنتظر امدن ایشان نباشید سید مرتضی رحمت الله علیه  فرمودند هروقت جنازه به چهاراه نزدیک شدمنرا خبر کنید- معوم میشود حوزه یامسجد نزدیک چهاراه بوده است- پسر ایشان امد جریان راگفت- حضرتسیدمرتضی بطلاب فرمودند شما مشغول درس شوید من میروموزود بر میگردم انها گفتند که ماهم می ایئم- وقتیکه جنازه امد ایشان هفت قدم دنبال جنازه رفت وبرگشتن طلاب ایراد گرفتند که ایشان معاند بود حق رادرک کردوقبول نکرد شما بچه علت شرعی از او درحقیقت تمجید کردید واین یک منش غلط رابدیگران یاد دادید ایشان فرمودند  درحقیقت بدو جهتنت این عمل را انجام دادم- یکی بعلت نور علم که همان علم ریاضی درباطن ایشان بود ودوم معلم من بودایشانزمانی که درقبر میگذارند خداوندمنان به ایشان دردرجات جهنم تخفیف های زیادی میدهد انزمان حسرت میخورد- ولی ناصبی تمام ارزشهای خودرا ازدست میدهدا- ادامه دارد